مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
ساخت فیلم و سریال مذهبی در ایران با وجود همه تلاشهای صورتگرفته در ۴ دهه گذشته برای بازتاب زندگی خاندان رسالت و امامت با کاستیهای بیشماری روبروست. بهواقع با وجود ظرفیتی که رویدادهای تاریخ اسلام و مناسبتهای تقویمی در اختیار فیلمسازان قرار داده است همچنان بخشهایی مهم از دوران ۲۵۰ساله حضور ملموس معصومان در جامعه از دریچه دوربین سینما و تلویزیون ثبت نشده است. به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی با هم مروری بر ۱۰ سکانس برگزیده و برجسته فیلمها و سریالهای مذهبی ایران خواهیم داشت.
۱۰/ سفیر – سخنرانی قیس بن مصهر صیداوی در مسجد کوفه
سکانس لعنت فرستادن به آل امیه روی منبر مسجد کوفه نمایهای از شجاعت و درایت قیس بود که با بیان رسا، نگاه نافذ و عزمی خللناپذیر بر بالای منبر درحالیکه گرداگردش مأموران حکومتی مسلح بودند تیری سهمگین را با کلامش بهسوی ابن زیاد فرستاد و تصویری بهغایت نمونه و جاندار را از سفیر معراجی کاروان نینوا بر روی پرده به ثبت رساند.
قریبیان برای اینکه شجاعت کلام قیس را برای مخاطبان درک شدنیتر کند از مکث و نفسگیری هوشمندانه توأم با ادب و احترام هنگام سخنرانی درباره مناقب علی و فرزندانش استفاده کرد و درعینحال با بیان محکم، فریادگونه و سرشار از هیجان، رذایل و پستیهای معاویه و یزید را فریاد زد تا واقعاً سفیر امام سوم شیعیان باشد نه صرفاً بازیگری که قرار است ایفاگر نقش سفیر باشد.
۹/ قدمگاه – علمگردانی رحمان
رحمان بنا بر سنتی هرساله در نیمه شعبان از شهر خارج میشود و به قدمگاه میرود. اما در شبی او با مردی نورانی روبرو میشود که به او دستور ماندن در شهر را میدهد. رحمان تصمیم خود مبنی بر نرفتن از شهر را به اطلاع اهالی میرساند اما ولولهای در شهر میافتد. همه به تکاپو میافتند و حرفهای درگوشی کمکم آشکار و دلیل اصرار اهالی برای رفتن رحمان از شهر مشخص میشود.
ماجرا به دورانی بازمیگردد که رحمان در شکم مادر است و اهالی به مادر او گمان بد برده و او را زیر ضرب و شتم گرفتهاند. با بهدنیاآمدن رحمان و بزرگ شدن او همه اهالی از شباهت موجود میان رحمان و پدرش پی به خطای خود بردهاند و گویا در نیمه شعبان هرسال که سالگرد آن اتفاق شوم برای مادر رحمان است اهالی تاب دیدن رحمان را ندارند.
رحمان با فهمیدن اصل ماجرا زیر علم میرود و چند بار دور جمع میگردد و به خانه خود میرود. فردا صبح جمعیت برای حلالیت طلبی روانه منزل رحمان میشوند اما او از قدمگاه به مکان نامعلومی رفته است.
۸/ روز واقعه – شیون زنان بادیهنشین
قبل از رسیدن عبدالله به محشر کربلا بادیهای قرار داشت که وی را بیشازپیش به عظمت کربلا نزدیکتر میکرد. در این بادیه است که یک اعرابی با کلمات و توصیفات خود، لحظاتی شورانگیز را در دل عبدالله خلق کرد و وی را آماده مواجهه با رستاخیز دینی کربلا کرد. پایانبندی این سکانس با ضرب موسیقی متلاطم که خبر از وقوع یک بلا میداد هنوز هم متری مناسب در ارزیابی کارنامه سینمای ایران در بازتاب مناسک دینی است؛ «زنانی که بر سر و روی میکوبند تا اگر بلایی است رفع شود».
۷/ ولایت عشق – مناظره امام رضا (ع) با اندیشمندان فرق و ادیان
آخرین حربه مأمون خلیفه حکومت عباسی برای شکستن شمایل امام رضا (ع) برقراری مناظرهای میان او و نمایندگان فرق و ادیان است. در تصور مأمون این نکته وجود دارد که بالاخره در میان آنهمه اندیشمند یک نفر پیدا میشود که با طرح پرسشی علی بن موسیالرضا را به چالش بکشد اما با طرح هر پرسش، پاسخ کوبنده امام جایی برای شک و شبهه باقی نگذاشت و همه اندیشمندان به این نکته اعتراف کردند که امام داناترین فرد روی زمین است. صوت خاص فرخ نعمتی که نقش امام رضا (ع) را بازی میکرد از دیگر عوامل تأثیرگذاری این سکانس است.
۶/ مختارنامه – ورود امام حسن (ع) به مدائن
کاریزمای فرزند پیامبر اکرم (ص) حتی در آن موقعیت جراحت سبب شد تا سکانس ورود ایشان به مدائن به یکی از درخشانترین سکانسهای حسی مختارنامه بدل شود. تمهید داوود میرباقری در نمایش خاندان رسالت بهقدری در طول سریال درست بود که شاید تا دههها افسوس حذف سکانس شهادت حضرت عباس (ع) از این سریال بر دل سینمای آیینی ایران بماند. قداست، وجاهت، معنویت و کرامت از قامت مجروح فرزند پیامبر (ص) قابل رصد بود و درس بزرگی برای کسانی داشت که وجه تأثیرگذار ساخت سریال با موضوع خاندان رسالت را تنها در نمایش بی کموکاست چهره آنها ارزیابی میکردند.
۵/ مختارنامه – صحبتهای میثم تمار در زندان کوفه
مسلمبنعقیل به شهادت رسید و میثم تمار در آن هنگام کنار مختار در زندان بود. این سکانس به بهترین شیوه از عاشقان حقیقی حسین (ع) حکایت کرد. عاشقانی که دیده دلشان بصیر است و حقیقت حقانیت فرزند پیامبر را با مشتی زر معاوضه نکردند. سخنان میثم تمار انقلابی از کلام و معرفت بود که شیاطین کاخ کوفه را در مسیری قرار داد که علی (ع) وعده داده بود؛ میثم بر همان درخت خرما که سالها آبش داد به دار آویخته شد و زبانش را بریدند.
۴/ رستاخیز – خروج امام حسین از فرمانداری مدینه
با مرگ معاویه، مروان فرماندار مدینه با دعوت شبانه از امام حسین تلاش دارد تا او را برای بیعت با یزید ترغیب کند. به مقتضای درام در این صحنه، چینشی حماسی از آرایش نیروهای فرمانداری روی پشتبام دارالاماره انجام شده و آن سو قامت رشید عباس علمدار منتظر شنیدن آوای امام حسین است. با شنیدن فریاد امام، قمر بنیهاشم درحالیکه دوربین ماهی کامل را نشان داد بهسرعت و با کاریزمایی که از قاب دوربین بیرون میزد به درون دارالاماره رفت، شمشیرش را بیرون آورد و با دقت نظر یک فرمانده نظامی و درحالیکه از برادرش حسین بن علی محافظت میکند به بیرون دارالاماره میآیند. این سکانس معنایی از علمداری و تکیه گاهی حضرت عباس بود که به بهترین وجه برای مخاطبان نمایش داده شد.
۳/ محمد رسولالله – رفتن حضرت ابوطالب به ابوا برای آوردن پیامبر
حضرت ابوطالب یکی از مهمترین شمایلهایی است که کاریزما و ابهت از وجودش بیرون میزند. شخصیتی مهم، تأثیرگذار و بسیار هوشمند که پس از مرگ برادرش عبدالله به دردانهاش محمد مانند فرزند خود مینگریست.
سکانس درگذشت مادر گرامی پیامبر در ابوا بهخوبی کاریزمای وی را نشان میدهد بهگونهای که وقتی خبر تب پیامبر را به ابوطالب میدهند با چنان سرعتی خود را به ابوا میرساند که کاریزمای حمایت از محمد(ص) را از خود برجای میگذارد. حمایتی که تا آخرین لحظه عمر از آن دست نمیکشد.
۲/ امام علی(ع) – شهادت مالکاشتر
شهادت مالکاشتر یکی از تعیینکنندهترین اتفاقات تاریخ اسلام در چرخش مدار به سود جبهه اموی بود. بهواقع با شهادت مالک، عملاً سپاه حضرت علی(ع) از فرماندهان توانا خالی شد زیرا پیشازاین نیز در جریان جنگ صفین عمار یاسر و هاشم مرقال به شهادت رسیده بودند. افراشتگی فرمان نامه مالک بر دستان مالکاشتر در وقت شهادت یکی از بهترین سکانسهای تمثیلی و تفسیری سینمای آیینی ایران است که پراکنش و گستره تأثیرگذاری یک قانون حکومتی را در بستر تاریخ نوید داد. اکنون این فرمان نامه بهعنوان مصداق دقیقی از بندهای حقوق بشر بر سراچه سازمان ملل حک شده است.
۱/ روز واقعه – مشاهدات عبدالله در ظهر عاشورا
سکانس ظهر عاشورای فیلم روز واقعه همچنان برجستهترین سکانس سینمای آئینی و دینی ایران است و همه آنچه در نینوا رخ داد در یک مرور ۸ دقیقهای به زیبایی تصویر میکند. عبدالله زمانی به کربلا رسید که حجت مسلمانیاش حسین بن علی(ع) به شهادت رسیده بود اما دوربین از زاویه چشمان او همه شناسههای این رویداد را که بهدفعات در روضههای جانسوز بیان شده بود به تصویر کشید.
مشاهده سرهای بر نیزه رفته، طبل پیروزی که کوبیده میشود، دستان قطع شده، خیمههای آتشگرفته، اسب ذوالجناح که پیکرش پر از تیر است، مشاهده دو خورشید در آسمان و درنهایت بانویی باجذبه که در اسارت است همه آنچه هویت عاشورا و کربلاست را در این سکانس بازنمایی میکند.