مجله نماوا، محمد تقیزاده
«زرد قناری» به عنوان دومین فیلم رخشان بنیاعتماد در سالهای انتهایی دهه ۶۰ به نمایش درآمد و در آن زمان به دلیل ناشناخته بودن عوامل تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفت، حال آنکه در سالهای بعدتر در فستیوالهای معتبری به نمایش درآمد و نقدهای مثبتی نیز از سوی سینمایینویسان فرنگی روی آن نوشته شد. با این وجود، تماشای این فیلم در سالهای ابتدایی سده جدید خورشیدی اگرچه طعمی از کهنگی و ساختار کلیشهای به مخاطب القا میکند اما هنوز پس از گذشت بیش از۳۰ سال میتوان این فیلم را یکی از مصادیق واقعی و الگوی فیلمهای سرگرمکننده در سینمای ایران دانست، چیزی که سینمای کنونی ما از آن تهی است و تجاریسازی و برندینگ جای اصالت هنری و قصهگویی را گرفته است.
در «زرد قناری» شاهد الگوی جذاب سینمای ایران در آن سالها یعنی برخورد فقیر و غنی، شهرستانی و تهرانی و به طور کلی تقابل کاراکترهای ساده و هفت خط هستیم که این پارادوکسها هر چند در برخی موقعیتها جنبه کمیک پیدا میکند اما در کل از زخمی عمیق و رنجی تمامنشدنی میان طبقات مختلف اجتماعی حکایت دارند که در سینمای رخشان بنیاعتماد از موتیف اصلی فیلمهای وی به شمار می آید. بنیاعتماد از «خارج از محدوده» تا «قصهها» و از اواسط دهه شصت تا اوایل دهه نود که مشغول ساخت فیلمهای بلند سینمایی بود همواره جامعه ایرانی و زیرلایههای اجتماعی و فرهنگی مردم ایران را در قصههای خود محور اصلی درام قرار میداد و از این رو گزافه نیست که بنیاعتماد را از جدیترین پایهگذاران سینمای اجتماعی در ایران نامید که در دهه نود و پس از همهگیری سینمای فرهادی، در ایران رونق فراوان گرفت.
داستان «زرد قناری» با بازی مهدی هاشمی، گلاب آدینه، محمود جعفری و مرحوم منوچهر حامدی، روایتگر داستان نصرالله است که ابتدا در کفاشی کار میکند که برای خرید زمین و زراعت سهمش از کفاشی را میفروشد؛ اما متوجه میشود که زمین خریده شده به چند نفر دیگر هم فروخته شد و برای حل کردن این ماجرا راهی تهران میشود. در تهران هم اتفاق دیگری برای نصرالله رقم میخورد و باجناق خود آقا کمال یک پیکان به نام زرد قناری را به او میفروشد و در واقع چون خودرو دزدی بوده دردسرهای آقا نصرالله تازه آغاز میشود.
تماشای فیلمهای دهه ۶۰ به دلیل فضای بیپیرایه، خالص و غیرتجاری آن سالها، بروز نسل جدید فیلمساران برتر سینمای ایران از جمله رخشان بنیاعتماد و همچنین درخشش ستارگان جوان سینما از جمله مهدی هاشمی جذابیت زیادی برای دوستداران هنر هفتم خواهد داشت. همچنین بررسی سیر تاریخی بازیگران، کارگردانان و عوامل مختلف از طریق تماشای فیلمهای دهههای مختلف سینمایی ممکن خواهد بود و دوستداران سینما نباید فرصت تماشای آثار این چنینی را به هیچ وجه از دست بدهند.
نکته آخر اینکه، داستان «زرد قناری» آن قدر پرکشش، سرگرمکننده و آموزنده هست که بتوان آن را پس از سه دهه، در کنارخانواده و با لذت تماشا کرد و علاوه بر حظ بصری از اثری هنری و فرم سینمایی به درونمایههای یک جامعه ایرانی و آدمهای ایرانی نزدیک شد و با آدمها و اتفاقات فیلم همذاتپنداری کرد. پایان فیلم نیز فینال جذابی است که با تماشای آن، این مهم برایتان ممکن خواهد شد.