میلسپو [مستشار مالی آمریکایی] در کتاب خود فضای جامعه ایران دوره رضاخان را سرشار از ترس و وحشت توصیف کرده است.
خبرگزاری مهر_ فرهنگ و ادب: چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ بود که رضا پهلوی بهعنوان موسس سلسله پادشاهی پهلوی در ایران تاجگذاری کرد. حسین اصغری پژوهشگر تاریخ معاصر به اینمناسبت یادداشتی با عنوان «رضا خان را بهتر بشناسیم» نوشته که برای شناخت بهتر و بیتعارف اینچهره تاریخی نوشته شده است.
اینیادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح اینیادداشت را در ادامه میخوانیم؛
عبارت «زمان حال، طومار گذشته است که بسته شده تا به عمل درآید»، تعبیری است از ویل دورانت که نشاندهنده این حقیقت است «برای درک صحیح زمان حال، لازم است تاریخ و گذشته مورد بررسی و توجه قرار گیرد». نه تنها برای درک درست از وضعیت حال، بلکه برای تدوین نقشه راه برای آیندهای روشن نیز ضرورت دارد تا با نگاهی دقیق و موشکافانه به تاریخ، نقاط ضعف و تاریک عملکرد گذشته شناسایی شود و جهت رفع و جلوگیری از تکرار آن در آینده اقدامات لازم به عمل آید.
از جمله مواردی که ضرورت آشنایی و آگاهی نسبت به آن در جامعه احساس میشود، تاریخ معاصر ایران مخصوصاً دوران پهلوی است؛ اکنون که بیش از ۴۵ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی میگذرد، یکی از پروژههای جدی دشمن که متأسفانه برخی از نتایج آن را در تحولات امروز جامعه شاهد هستیم مسئله تطهیر چهره رژیم پهلوی است؛ موضوعی که از طریق تحریف تاریخ، ذکر روایت نادرست یا کتمان حقایقی از آن دوران در دستور کار دشمنان قرار دارد. نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا با تاریخ معاصر خود مخصوصاً تاریخ یکصد سال گذشته ایران آشنا شود؛ وقتی در تجمعات اعتراضی، شعار «رضاخان روحت شاد» از زبان نسل جوان شنیده میشود اولین نکتهای که به ذهن خطور میکند این است که «این افراد نسبت به تاریخ معاصر خود بیاطلاع هستند».
بررسی دوران ۵۷ سالهای که پهلوی (رضاخان و محمدرضا) قدرت را در اختیار داشتند از جنبههای متعددی ممکن است اما در این نوشتار به دنبال این هستیم که تنها گوشهای از پازل بسیار بزرگ رژیم پهلوی را از منظر ناظران خارجی بررسی کنیم و در همین راستا، توجه خود را به دوران رضاخان معطوف میکنیم.
افرادی که در اعتراضات شعار میدادند «مرگ بر دیکتاتور» و «رضاشاه روحت شاد» آیا میدانند که میلسپو [مستشار مالی آمریکایی] در کتاب خود که در سال ۱۳۲۵. ش منتشر شده، فضای جامعه ایران دوره رضاخان را سرشار از ترس و وحشت توصیف کرده است؟ او مینویسد: رضاشاه «هزاران نفر را حبس کرده و صدها نفر را کشته بود و بعضیها را با دستهای خود به قتل رسانده بود» و در نتیجه این حکومت وحشت «بر دل مردم ترس افتاده بود، به کسی نمیشد اعتماد کرد و احدی جرأت اعتراض یا انتقاد نداشت».
آیا از جنایاتی که ارتش رضاخان در حق ملت مظلوم ایران مرتکب شد خبر دارند؟ ویلیام داگلاس [قاضی ایالات متحده] در کتاب «سرزمین شگفتانگیز و مردمی مهربان و دوستداشتنی» از دیدار خود با فردی نام میبرد که ارتش رضاخان به محل زندگی آنها حمله کرده، جوانان آنها را کشته، چندین هزار گوسفند و بز و چندصد گاو و دهها اسب آنها را غارت کردهاند، خانهای آنها را اعدام و در جنایتی کمنظیر اسلحه خود را روی سر کودکان در گهوارهها گذاشته و مغز آنها را متلاشی کردهاند.
داگلاس در همین کتاب، روایت دیدار خود با پیرمرد قشقایی را بیان میکند که گفته بود «ما میتوانیم ارتش را بهخاطر برخی از این چیزها ببخشیم و با آنها در آرامش زندگی کنیم؛ اما یک چیز وجود دارد که ما هرگز نمیتوانیم آن را ببخشیم». آن مورد چه بود؟ اینکه سروانی از ارتش رضاخان روزانه مأمورانی را میفرستاد تا ۲ لیتر شیر تازه مادران را از زنان شیرده طایفه جمع کنند و به توله سگهای او بدهند! شدت زجرآور بودن این واقعه زمانی روشن میشود که بدانیم «سوگند به شیر مادر» یکی از مقدسترین سوگندها در بین قشقاییها بوده است.
آیا نسل جوانی که غبطه دوران رضاخان را میخورد میداند که جان گونتر [جهانگرد آمریکایی] در توصیف رضاخان و شرایطی که او حاکم کرده بود معتقد است که حتی سگها هم از قساوت او بینصیب نبودند: «وقتی شاه در سفر است (که البته بیوقفه در سفر است)، در هر روستا و قریهای که شب در آن منزل میکند، سگها را میکشند؛ زیرا او خواب سبکی دارد و هر صدایی او را پریشان میکند».
به عنوان مورد آخر، اشارهای کنم به برخی از مواردی که سر ریدر بولارد (وزیر و سفیر بریتانیا در ایران) در کتاب خود به آن پرداخته است و شامل برخی از اقدامات رضاخان در دوران حکومتش میشود؛ این موارد دیگر چیزی نیست که طرفداران پهلوی بتوانند ادعا کنند اتهامی است که از طرف مخالفان پهلوی به رضاخان نسبت داده شده است؛ چرا که آنها را انگلستانی روایت کرده که خودش رضاخان را به قدرت رساند و پس از چند سال، این مهره خود را تغییر داد و پسرش را جایگزین او کرد. اکنون به برخی از این موارد اشاره میشود:
– شاه در انتخابات مداخله میکرد و مجلس آلت دستش بود.
– روزنامههایی که اجازه فعالیت مییافتند، جرأت گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشتهاند.
– او ایرانیان را با اعمال خشونت تحقیر میکرد
– شاه عدهای از ایرانیان برجسته را بدون محاکمه کشت؛ مثل مدرس و تیمورتاش
– تمام درآمدهای نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.
– وقتی او استعفا داد، در بودجه دولت کسری وجود داشت؛ درحالیکه موجودی حساب شخصی او در بانک معادل ۶ میلیون پوند بود.
– شاه راهآهن پرهزینهای را از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کمدرآمد ملت بود و سهم بیتناسبی از انحصارات دولتی بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت به آنان تحمیل میشد.
– مناطق گستردهای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد.
– شاه در حالیکه تعدادی قصر بیاستفاده در تهران ساخت، در مورد تأمین آب لولهکشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی خیابان باقی بمانند.
روایات افراد خارجی از دوران رضاخان فراوان است؛ روایاتی در موضوعات مختلف از وضعیت معیشت و اقتصاد گرفته تا اوضاع برخورداریهای عمومی از قبیل زیرساختها و اوضاع بهداشت و مواردی از این دست تا مسائل مربوط به آزادی و دیگر محورهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی که حاکی از دوران خفقان و تاریک رژیم پهلوی است که رضاخان برای این ملت مظلوم به ارمغان آورد. اگر نسل جوان از تاریخ خود و اتفاقاتی که بر جامعه او گذشته است بیخبر باشد ناخواسته به مهرهای تبدیل میشود که در جهت تأمین منافع اجانب ایفای نقش میکند و عاقبتی جز گرفتاری و دچار شن به مصائب همان دوران سیاه گذشته را در پی ندارد؛ چقدر این جمله دقیق و پرمعناست: «ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار است».