در نشست «سینما برای یا علیه خانواده؟» درباره اینکه چقدر سینمای ایران توانسته است مفهوم خانواده را در آثار مختلف به تصویر بکشد و مخاطب را در این زمینه با خود همراه کند بحث و تبادل نظر شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، موسسه تبیان قریب به ۲ دهه است که در حوزه مسایل خانواده و تولید محتوا و محصول مشغول فعالیت است. از آنجا که یکی از عرصههای مهم فرهنگ، سینما است، تبیان در نشستی که در نمایشگاه رسانههای ایران با موضوع «سینما برای یا علیه خانواده؟» و با حضور مهدی ناظمی استاد دانشگاه، عطیه ایزدخواه فعال عرصه رسانه و مریم کثیری روانشناس و فعال اجتماعی و رسانه برگزار شد به مساله خانواده در سینما پرداخت.
سیدمهدی ناظمی در شروع نشست به شرح تاثیر سینما بر فرهنگ و خانواده پرداخت و افزود: سینما منبع الهام رسانههای دیگر است و هنوز هم جایگاه خود را در جهان حفظ کرده است. روند رشد سینما با خود تضعیف خانواده را به همراه داشت. با این حال در دهه هفتاد و هشتاد شمسی، سینمای جهان به این نتیجه رسید که مسیر طی شده مخرب خانواده است و سعی کرد تا حد ممکن اشتباهات گذشته را جبران کند. در همین راستا فیلمهایی مانند «مرد خانواده» در اوایل دهه ۱۳۸۰ ساخته شد؛ در کشور ما نیز از این فیلم الگو گرفته شد و فیلم «زن بدلی» تولید شد که متاسفانه مفاهیم ضد خانواده را مورد توجه خود قرار داده بود.
وی افزود: اصولا رسانههای ما در تضاد با خانواده هستند و در صداوسیما نیز برنامهای به نام «برنامه خانواده»، به هیچ عنوان مقوّم خانواده نبوده است، بلکه از ابتدا یک کپی از تاکشوهای غربی بود. خوشبختانه در سالهای اخیر اصلاحاتی جزیی در سیاست و تولیدات صداوسیما رخ داد اما این تغییر هنوز در سینما به وقوع نپیوسته است. واقعیت این است که سینمای ما که با سرمایهگذاری حاکمیتی حرکت میکند، نگاهی به خانواده ندارد و به علت سیاسی بودن، سعی در ارایه تولیداتی دارد که به هیچ عنوان در جامعه تنش و سوال چالشبرانگیز ایجاد نکند. یکی دیگر از مشکلات ما، نبود یک گفتمان مشخص در حوزه فیلم خانوادهمحور است و به همین دلیل فیلمسازان در این حوزه با سعی و خطا جلو میرود.
لازم است که در کنار فیلمهای سینمایی، یک متخصص حوزه خانواده داشته باشیم تا بتواند به مفاهیم و مضامین مورد نظر بپردازد و به جای تامین حداکثری بودجه تولید یک فیلم سینمایی پرخرج، بهتر است تا به چند فیلم سینمایی کمک محدود مالی کرد و در ازای آن انتظار پرداختن صحیح به مسایل خانواده را داشتدر ادامه مریم کثیری به آسیبشناسی سینمای کشور پرداخت و عنوان کرد: به نظر بنده سینمای کشور ۲ آسیب اصلی دارد؛ اولین مشکل و آسیب، نپرداختن به الگوی متناسب با فرهنگ فعلی جامعه است. مشکل اینجاست که تفکر حاکم بر نهادهای جمهوری اسلامی قایل به وجود تکثر در جامعه نیستند و به مسایل سرنوشتساز خانواده نمیپردازند و در همان فرم و قالبی که فقط مناسب قشر مذهبی جامعه است، باقی ماندهاند. مساله بعدی، حاکمیتی بودن و عدم شناخت حامیان سینما از فرهنگ و صنعت سینما است. ما سریالی به نام «سالهای دور از خانه» و شخصیتی به نام «اوشین» داشتیم که نمونه یک زن فعال و تلاشگر بود و در صداوسیما، سریالی به نام «نرگس» که یک زن منفعل و بیکنش را به تصویر میکشید و نهایتا نیز دشمنان او به علت بیماری و کهولت سن از دنیا رفتند. البته که فیلمهایی مانند «در آغوش درخت» نیز داشتیم که به نظر بنده بسیار مسائلهشناسانه به فرهنگ گفتوگو و حل مساله پرداختند.
وی عنوان کرد: فیلمسازهای نهادی ما فهم صحیحی از خانواده ندارند. لازم است که در کنار فیلمهای سینمایی، یک متخصص حوزه خانواده داشته باشیم تا بتواند به مفاهیم و مضامین مورد نظر بپردازد و به جای تامین حداکثری بودجه تولید یک فیلم سینمایی پرخرج، بهتر است تا به چند فیلم سینمایی کمک محدود مالی کرد و در ازای آن انتظار پرداختن صحیح به مسایل خانواده را داشت.
عطیه ایزدخواه نظر نیز مطرح کرد: به زعم بنده نیز ما گفتمان مشخصی در حوزه سینمای خانواده نداریم. با این حال مساله مهم تر، لزوم یا عدم لزوم دخالت حاکمیت در سینما و حمایت از آن است. هر ۲ این دیدگاهها طرفدارانی دارد که البته بنده طرفدار عدم دخالت در سینما هستم و معتقدم که سینما باید به سمت خوداتکایی با حفظ چارچوبهای اخلاقی و اسلامی حرکت کند. متاسفانه در حال حاضر میزان دخالت حاکمیتی در سینما بسیار زیاد است به نحوی که تغییر دبیر جشنواره فیلم فجر موجب تغییر رویه کلی در این جشنواره میشود.
ناظمی در تکمیل صحبتهای خود اظهار کرد: تا زمانی که ما به سمت تولید حرکت نکنیم، الگوی مطلوب ایجاد نخواهد شد. متاسفانه عدم ریسکپذیری تصمیمگیران، منجر به انفعال در حوزه سینمای خانواده شده است. میبایست سلسله تولیداتی داشته باشیم که به طور قطع درصدی هم از این تولیدات ناموفق خواهند بود اما در نهایت به چند الگوی موفق و مخاطبپسند خواهیم رسید که میتوانند الهامبخش تولیدات بعدی ما باشند. معتقدم که به هیچ عنوان در این حوزه بنبست نداریم و هم منابع موجود است و هم نیروی انسانی لازم اما وسواس فکری موجب تردید در قدم نهادن در این مسیر شده است. مهمترین هدف اولیه ما باید رسیدن به الگوهای موفق باشد. این گونه هم نیست که تصور کنیم فیلمسازان به علت ریسک مالی وارد این حوزه نمیشوند؛ چرا که اصولا ما تامین مالی خصوصی در حوزه سینمایی و تولید فیلمهای فرهنگی نداریم و این مسؤولان هستند که باید همت کرده و تصمیم به قدم گذاشتن در این مسیر بگیرند.
مریم کثیری که با نظر ناظمی مخالف بود، بیان کرد: تا زمانی که سینما نتواند به مخاطب عام و جامعه متکثر ما ارتباط برقرار کند، نمیتوان به حوزه خانواده وارد شد. آفت سینمای ما حاکمیتی بودن آن است. معتقد هستم که به هیچ عنوان نیاز به سعی و خطا کردن نیست و با رعایت بدیهیات سینمایی و روانشناختی، مانند هرم ساختشناسی، میتوان مخاطبان مورد نظر را با تولیدات خود همراه و درگیر کرد. تا زمانی که در مسیر خرج پول نفت در راه سعی و خطا و هدر رفتن سرمایه کشور حرکت کنیم، به نقطه مطلوب نه تنها نخواهیم رسید، بلکه نزدیک هم نخواهیم شد.
ایزدخواه نیز در این زمینه مطرح کرد: بنده با نظر خانم کثیری موافقتر هستم و معتقدم باید سینما به سمت اتکا به خود حرکت کند و صنعت سینمای ملی داشته باشیم، اما مسیر رسیدن به نقطه مورد نظر نیز باید مشخص و روشن شود. مسؤولین سینما باید در حین حمایت مالی از تولیدات سینمایی، مسیر استقلال را نیز در نظر داشته و طراحی کنند و در این مسیر نیز قدم بگذارند. من با این مساله کاملا موافق هستم که تولیدات سینمایی با توجه به ذایقه و شناخت کافی از مخاطب تولید نمیشوند و باید برای حل آن تدبیر جدی کرد.
در پایان این نشست ناظمی یادآور شد: در وهله اول باید سینمای جهان به صورت واقعی توصیف و تحلیل شود. هالیوود متشکل از چند شرکت فراملیتی است که با ساختار سیاسی و اقتصادی ما به هیچ عنوان تطابق ساختاری ندارد. اصولا بحث هالیوود جداست و نمیتوان آن را به عنوان الگو و نسخه موفق صنعت سینما برای دیگر کشورهای جهان تجویز کرد. در کشورهایی مانند کره جنوبی و تا حدی ترکیه که صنعت فیلمسازی نسبتا موفقی هم دارند، حقیقت ماجرا این است که تا حد بسیار بالایی به دولتهای خود وابستهاند. نمیشود در یک فضای انتزاعی و خلا ساختارسازی کنیم و در همان ساختار هم تصور کنیم که به نقطه مطلوب رسیده و موفق خواهیم شد. صنعت مستقل سینمایی یک افسانه بیش نیست و به هیچ وجه امکان تحقق ندارد. تصور کنید که یک لحظه بودجه دولتی بخش فرهنگ قطع شود، نه تنها صنعت سینمایی کشور تعطیل خواهد شد، بلکه خبرگزاریها و رسانههای حاضر در همین نمایشگاه نیز امکان ادامه حیات نخواهند داشت و دیر یا زود تعطیل خواهند شد. بنده قایل به خصوصیتر شدن سینما هستم، اما راهحل و مسیری که باید طی کرد تا به آن رسید، یک مقوله کاملا مناقشه برانگیز است که در این بحث مجال گفتوگو در مورد آن مقدور نیست.