مجله نماوا:
نوشتن درباره بهروز افخمی آسان نیست. شخصیتی که در اوایل دهه شصت زندگیاش به سر میبرد، اما هنوز معلوم نیست که سینماگر است یا سیاستمدار. جدا کردن ایدئولوژی ذهنی افخمی از شخصیت هنریاش هم دشوار به نظر میرسد و حالا سالهاست که افخمی بیش از آنکه کارگردان باشد، یک سیاستمدار است. نمایندگی مجلس را تجربه کرده است و در کوران بسیاری از حوادث سیاسی با مواضعش جنجال آفریده است.
بعد شخصیت هنری افخمی هم چندان قابلدرک نیست. بیشک او یکی از بهترین فیلمسازان بعد از انقلاب سینمای ایران است. فیلمهای مهمی ساخته است و در دسته کار بلدان و باسوادان سینمای ایران قرار دارد. اما شخصیت سینمایی که از او در برنامه هفت و در کنار مسعود فراستی دیدهایم، شخصیت جایگزینی که در پس جهانپهلوان تختی و کوچک جنگلی قرار دارد، همچنان معمایی است حل نشدنی.
شاید بهجای همه اینها، باید فقط بهروز افخمی را بهعنوان یک فیلمساز مهم بشناسیم. فیلمسازی که میتوانست جریان ساز باشد، میتوانست تا امروز هم سینماگر باقی بماند. گرچه بعید است هویت یک فیلمساز را حذف کرد و به شناخت دقیقی از سینمایش رسید، اما باید افخمی را سینماگر توانایی دانست که حداقل سالها بدون آنکه مستقیماً هویت ذهنیاش را آشکار کند، فیلمهای مهم ساخته است. شاید باید افخمی را سینماگر باهوشی دانست که سالها از به دام خود افتادن اجتناب کرده است و زمانی که شخصیت سیاسیاش بر شخصیت فرهنگیاش چیره شد که بهترین فیلمهایش را ساخته بود.
بههرحال، بهروز افخمی به گواه نظرسنجی سال ۱۳۸۱ مجله فیلم، در میان ده فیلمساز برتر سینمای بعد از انقلاب قرار دارد و بد نیست به مناسب تولد شصتوچهارسالگیاش نگاهی بیندازیم به برخی از فیلمهایی که او را به این مقام رسانده است.
۱- عروس (۱۳۶۹)
عروس فیلم مهمی در کارنامه کاری بهروز افخمی و همه عوامل آن است. عروس فصل جدیدی در سینمای بعد از انقلاب ایران پدید میآورد. تحول و تغییری که امروزه در سینمای ایران نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب میبینیم، با عروس علامتگذاری شده است. یک فیلم با جسارت که از دنیای جوانان میآید،ستاره سازی میکند و بهجای پند و اندرز اخلاقی قصهگویی میکند. فیلمبرداری نعمت حقیقی، قابهای نرمی را میسازد که بیننده را به میان درام میبرد. موسیقی بابک بیات آنقدر خوبروی تصاویر مینشیند و آنقدر خوب بار دراماتیک صحنهها را منتقل میکند که به یکی از مهمترین عناصر قصه گوی فیلم تبدیل میشود. دوستاره جوان و تازهوارد فیلم، ابوالفضل پور عرب و نیکی کریمی هم شیمی بسیار خوبی باهم روی پردهدارند. همه این ویژگیهاست که عروس را به فیلم مهمی تبدیل میکند. درنهایت عروس جز معدود فیلمهایی است که در سینمای پس انقلاب به بازنمایی حقیقی از رابطه عاشقانه و زناشویی حداقل کمی نزدیک میشود.
۲- روز فرشته (۱۳۷۲)
روز فرشته اوج هنرنمایی افخمی است که با عروس به چهرهای شناختهشده تبدیلشده است. فیلمی فانتزی و غیرمتعارف که افخمی با پایبندیاش به اخلاقیات میسازد. شاید از این حیث، روز فرشته شخصیترین فیلم افخمی باشد و پررنگترین ردپا از حضور او را در خود داشته باشد.
هنرنمایی بازیگرانی چون اکبر عبدی و عزتالله انتظامی در کنار لحن کمدی که خوبروی روایت مینشیند، نشان میدهد که افخمی چه فیلمساز خوشذوقی است و چه توانایی در پدید آوردن لحظات طنز دارد. روز فرشته همانقدر که جدی است، از دنیای واقعی و رئال عروس فاصله دارد و به شکلی دیگر مخاطبش را درگیر میکند. اخلاقگرایی افخمی اینجا از عروس واضحتر است اما همچنان توی ذوق نمیزند.
۳- جهانپهلوان تختی (۱۳۷۶)
جهانپهلوان تختی بااینکه از مهمترین آثار کارنامه کاری افخمی است، اما بههیچوجه در زمره بهترین آثارش قرار نمیگیرد. جهانپهلوان تختی در کنار کوچک جنگلی، شاید حتی تاریکترین نقطه فیلمسازی افخمی را رقم میزند.
جهانپهلوان تختی را علی حاتمی با حضور عزتالله انتظامی کلید زد تا روایت زندگی غلامرضا تختی را بسازد. همزمان با فیلمبرداری، بیماری حاتمی شدیدتر میشود و درنهایت با فوت او این پروژه نیمهکاره میماند. بعد از فوت علی حاتمی، ساخت این فیلم به افخمی میرسد تا بعد از جایگزین ناصر تقوایی شدن، این بار جایگزین علی حاتمی شود.
بهروز افخمی سعی میکند تا فیلم خودش را بسازد و از فضای فیلمسازی حاتمی فاصله بگیرد. در حالیکه حاتمی روی روایت زندگی تختی تمرکز داشت، افخمی با ساختاری فیلم در فیلم و شبه مستند، روی ماجرای مرگ تختی تمرکز میکند. درنهایت، از همینجا است که نگاه سیاسی افخمی بر رویکرد سینماییاش غلبه پیدا میکند. همه تلاش افخمی برای شخصی کردن این فیلم هم به نتیجه نمیرسد و تا امروز هم سایه نام عالی حاتمی بر این فیلم مانده است.
۴- شوکران (۱۳۷۷)
بیشک مهمترین و بهترین فیلم کارنامه کاری افخمی شوکران است. افخمی در شوکران، بیمحابا، قصه عشقی ممنوع را به تصویر میکشد و بهجای قهرمان ساختن یک ضدقهرمان خاکستری اما ملموس میسازد. نگاه انتقادی سیاسی افخمی در شوکران در سالهای دولت اصلاحات و رونق گرفتن ساخت فیلمهای انتقادی بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. افخمی در این اثر، باز به سراغ یک روایت عاشقانه رفته است و تراژدی- رمانس او، کاملاً ریشههای وطنی دارد و از نگاه بومی فیلمساز به جامعهاش میآید. افخمی با دقت روابط میان آدمهای قصهاش را میآراید و با یک پایانبندی جذاب، روانکاوی شخصیتهایش را تکمیل میکند.
۵- گاوخونی (۱۳۸۱)
بهروز افخمی در گاوخونی از سینمای قصهگو و کلاسیک همیشگیاش جدا میشود و در سبک و سیاق سینمای مدرن قدم میگذارد. کاری که او در گاوخونی میکند شبیه رویکردش در «جهانپهلوان تختی» است، اما جسورانهتر و با سروشکلی درستتر. افخمی در گاوخونی از رمان جعفر مدرس صادقی اقتباس میکند و در دنیایی کابوس وار، مرز میان خیال و واقعیت را در هم میآمیزد. گاوخونی بااینکه لحن شاعرانهای دارد و ازلحاظ پرداخت به سینمای تجربی نزدیکتر است، اما در درگیر کردن مخاطب موفق است و اقتباس افخمی هم کاملاً در راستای لحن متن اثر قرار دارد. به همین روی است که گاوخونی به یکی از موفقترین تجربههای افخمی تبدیل میشود.
۶- سنپترزبورگ (۱۳۸۸)
سنپترزبورگ یکی از نمونههای موفق سینمای کمدی ایران است. همکاری افخمی و پیمان قاسمخانی، منجر به خلق کاراکترها و لحظات کمدی جذابی میشود. سنپترزبورگ برخلاف روز فرشته، نه شعار اخلاقمداری دارد و نه سعی در انتقال پیام و مفهومی عمیقتر از یک قصه سرگرمکننده. سنپترزبورگ از آن دسته فیلمهاست که میتواند سینمای بدنه ایران را بسازد و الگوی فیلمهای کمدی باشد. یک روایت تازه با افتوخیزهای جذاب و دراماتیک. سنپترزبورگ نشان میدهد که افخمی قوانین سینمای جریان اصلی و سرگرمکننده را هم خوب میشناسد.
۷- فرزند صبح ( ۱۳۸۸-۱۳۸۴)
فرزند صبح یکی از پروژههای مهم سینمای ایران است. اما مشکل آن این است که بعد از بیش از ده سال تکلیف آن مشخص نیست. افخمی در یک پروژه بزرگ و پرخرج با حضور برخی از مطرحترین ستارههای سینمای ایران، به سراغ روایت زندگی بنیانگذار انقلاب ایران میرود. او با این فیلم هم به جهان ذهنیاش وفادار میماند و هم ریسک پرخطری را میپذیرد که احتمالاً برای فیلمسازان دیگر، حتی ورود به آنهم دشوار است. باوجود سابقه افخمی در ساخت آثار بیوگرافی و تاریخی مثل جهانپهلوان تختی و کوچک جنگلی، او بهترین گزینه برای ساخت فیلمی درباره امام خمینی به نظر میرسد. بااینحال، فرزند صبح که بودجهزیادی هم صرف ساخت آن شده است، همچنان یک معما باقیمانده است تا شاید افخمی سالها بعد، برگ برنده جدیدی رو کند.