مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
«شوکران» را شاید بتوان واکنش طبیعی هنرمندی دانست که شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعهاش را درک کرده و حال نسبت به تمام آن احوالات واکنش نشان میدهد. بهروز افخمی با «شوکران» به بهانه به تصویر کشیدن مثلثی عشقی چالشهای پیش روی جامعهای که با همه ناآمادگی آماده حضور در فصل تازهای از مناسبات اقتصادی -به ظاهر با کمترین اتکا به اقتصاد دولتی- میشود را به تصویر میکشد؛ اینکه چگونه این مناسبات تازه شامل ادبیات، رفتار و کنش، گاهی در تعارض با باورها و اعتقادات با اصالت جامعه قرار میگیرند و شکل و شمایلی موجه به خود گرفته بروز پیدا میکنند.
کاراکتر محوری محمود بصیرت با بازی فریبرز عربنیا در فیلمنامه و در نهایت فیلم «شوکران» کلید درک فیلم است. او در یک کارخانه دولتی صاحب منصب است و زن و زندگی آرام و مرفهای دارد با این همه شرایط پیچیده جامعه در حال گذار را به خوبی رصد میکند تا به گمان خود از این قافله پرشتاب که رنگ و بویی تماما اقتصادی دارد عقب نماند. خاصه جایی از فیلم که میگوید: «شرایط (کشور)عوض شده است.» او نمونه کاملی از آدمهای متظاهری است که در شرایط پیچیده جامعه در سالهایی که اقتصاد بازار آزاد رونقی گرفته و آرمانگرایی دیگر جنبه تزئینی پیدا کرده، میخواهد با حفظ ظاهری موجه اندوختهای از این سفره عریض و طویل بنگاه اقتصادی دولتی برای خود دست و پا کند. به همین دلیل است که تلاش میکند با ایفای نقشش در شرایط تازه جامعه همه را قانع کند که آدمی شریف، خانواده دوست و مذهبی و اخلاقمدار است. او نقطه مقابل آدمهای آرمانگرایی چون مهندس خاکپور است که در پس این شرایط سخت گذار از جامعه سنتی مذهبی به جامعه بازار آزاد اقتصادی سرسختانه همچون دورانی که در جبههها بودند مقاومت کرده هزینه میدهند میخواهد که با حفظ همه جوانب و ظواهر لازم این طیف از آدمها لااقل در ظاهر جای پای خود را درشرایط تازه جامعه مستحکم کند که از کسی یا گروهی عقب نماند به همین دلیل است که در رودرویی با سیما از نماز خواندن و رعایت حلال، حرام در غذا خوردن و حتی از آداب دقیق شرایط صیغه کم نمیآورد که میداند حیات و ممات زندگی آرمانی تازهاش در رعایت و آشنایی همین ظواهر است. او با حفظ ظاهر برای هر چیزی اهل معامله و تجارت است اگر زمانی با مهندس خاکپوردرباره کسانی که تهدیدآمیز فروش کارخانه را خواستار هستند اختلاف دیدگاه دارد و خواستار مقابله با آنهاست اما وقتی در جای خاکپور مینشیند اهل معامله میشود و مقاومتش تنها در میزان نرخی است که معتقد است باید به عنوان حقالسهم بگیرد. یا در جایی دیگر وقتی ماشین خارجی جدیدی میخرد در پاسخ به نگرانی همسرش درمورد پرداخت هزینهها و اقساطش ابراز امیدواری میکند به افزایش تورم در سایه بازار آزاد اقتصادی در طی ماههای آینده که جبران هزینههای تازهاش میشود.
در واقع بهروزافخمی در مقام کارگردان اثر با خط اصلی داستان فیلم و خرده روایتهای آن بحران ورود به اقتصاد بازار آزاد را بدون آنکه سیر و روند طبیعی خود را در جامعه طی کرده باشد و در نهایت پیامدها و آسیبهای چنین نگرشی را به مخاطب و جامعه گوشزد میکند. یکی از نخستین آسیبهای چنین نگرشی رواج و رونق ریا در جامعه است. همان ریایی که باعث میشود تا محمود بصیرت بدیهیترین شکل اخلاق را رعایت نکند. شاید بتوان شاخصترین بخش فیلم را در جایی دانست که مهندس بصیرت در مواجهه با خاکپور در مییابد باید بین رویاهای پرشمار و رنگ به رنگ خود و زن تازهای که وارد زندگیاش شده یکی را انتخاب کند. تماشاگر با پیشینهای که در طول فیلم از بصیرت دارد شکل و شمایل احتمالی واکنش او را به راحتی پیشبینی میکند. او که بنابر مصلحت، اشراف دقیقی از شرایط صیغه دارد با پرداخت چند سکه مورد توافق با سیما و گذشت مدت زمان صیغه ایمان دارد به تمام وظایف شرعی و قانونیاش نسبت به او عمل میکند حتی اگر بداند که سیما حامل فرزندی از اوست. اما او همانند بسیاری به خود بابت این رفتار حق میدهد چرا که هم به حکم شرع و هم به حکم قانون دینی به سیما ندارد اما مسئله اینجاست که جایگاه اخلاق در این میان کجاست؟
در واقع چالش اصلی فیلم کم رنگ شدن و گاه فقدان اخلاق در جامعهای است که همه چیز حتی مناسبات افراد با هم در پوشش قانون و شرع منهای اخلاق سمت و سویی تازه پیدا کرده است.
«شوکران» هنوز تازگی خود را حفظ کرده است چرا که جامعه هنوز هم درگیر ظواهر است.