مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
ساختن فیلمی درباره اسطورههای مردمی در ایران کار دشواری است، آنقدر سخت که کمتر کسی سراغش میرود. این امر درباره آدمی چون غلامرضا تختی که یکی از نامآوران عرصه کشتی و اسطورهی کشور است دشوارتر مینماید. جایگاه او آنقدر دست نیافتنی و غیرقابل کتمان است که به نظر نمیرسد تا سالیان سال کسی بتواند در مقام رقیب، جایگاهی لااقل همطراز او در میان مردم پیدا کند. و این ربط چندانی به تعداد مدالهای جهانی و موفقیتهای ورزشیاش ندارد که هستند بسیار کسانی که مدالها و نشانهای بیشتر و مهمتری را کسب کردهاند، اما هیچگاه جایگاهی همطراز و حتی نزدیک با او به دست نیاوردند.
با این همه مقبولیت در میان خاص و عام جامعه از گذشته تاکنون چرا ساختن فیلمی یا سریالی درباره او اینقدر سخت جلوه میکند؛ در حالی که زندگی شحصی و ورزشی او جان مایههای بسیار بالایی برای خلق یک درام ورزشی جذاب و پربیننده دارد. با این همه پتانسیل دراماتیکی که زندگی و قهرمانیهای او دارد چرا ساخت فیلم یا سریالی درباره تختی آنقدر چالشبرانگیز است که تهیهکننده و کارگردانی تمایلی به ساخت آن ندارد. تا جاییکه در تمام سالهای پس از مرگ تختی تنها معدود کارگردانانی، به زندگی و مرگ او در فیلمهای خود پرداختند.
مرحوم علی حاتمی در دوران سخت بیماریاش چند سکانسی از فیلم «تختی» به روایت خود را با تهیهکنندگی موسسه هدایت فیلم ساخت اما اجل امانش نداد بعدها هم بهروز افخمی قرار بود ادامه پروژه علی حاتمی را کامل کند که عملا امکانش فراهم نشد چرا که به گفته بهروز افخمی فیلمنامه مکتوبی از حاتمی وجود نداشت. در نتیجه فیلم خودش را درباره چگونگی مرگ تختی ساخت تا اینکه بهرام توکلی زندگی و حیات تختی را در فیلمی به همین نام نویسندگی و کارگردانی کرد. این شمار اندک فیلمها تمام دارایی و بضاعت سینمای ایران درباره اسطورهای به نام تختی است.
تختی به روایت بهرام توکلی روایتی صادقانه است بیهیچ قضاوت و داوری درباره مرگ و زندگی او از بچگی در محله خانی آباد گرفته تا سرانجام تلخ آدمی که چه در زمان حیاتش و چه در سالهای بعد مرگش اسطوره بود و تا ابد اسطوره مردمش ماند. فیلم اما چندان در روزهای اکران عمومی روی پردههای سینما مورد توجه مردمی که او را اسطوره می دانند قرار نگرفت، و این البته ربطی به کیفیت ساخت فیلم ندارد؛ فیلم از جایی ضربه میخورد که انتظارش میرفت.
زندگی پر فراز و فرود تختی جذابیتهای پنهان و آشکاری زیادی برای خلق اثری حماسی و جذاب دارد، اما وقتی کارگردان شروع فیلمش را با وصیتنامه تختی نشان میدهد و پایانش را با مرگ مشکوک او تمام میکند بدیهی است که اگر نگوییم بسیاری از خواص که به حتم بسیاری از عوامل واکنشی منفی با فیلم داشته باشند و این قابل پیشبینی بود، چرا که مردم ما خاصه عامه مردم هیچگاه دوست ندارد پایان تلخ قهرمان اسطورهایشان را ببینند. هر چند کارگردان تلاش کرده باشد واقعیت آنچه که بود را نشان دهد. مساله اما این است که مردم اسطورهها را در ذهن خود پرورش داده و در نهایت همیشه با شمایلی اسطورهای آن را در ذهن و گاه در نمایش و زندگی خود بازتولید میکنند. اسطورههایی که از هرگونه خطا و اشتباهی مبرا هستند. حال اگر کارگردانی بخواهد این کلیشه مرسوم را به چالش بکشد به حتم فیلم و اثرش به چالش بزرگ بیاعتنایی آنها دچار خواهد شد. اتفاقی که درباره فیلم غلامرضا تختی قابل پیشبینی بود.
با این همه فیلم «غلامرضا تختی» چه در روایت بیطرفانهاش و چه در ساختار تولید بضاعت خوبی دارد و اگر شمایل اسطورهای تختی را در دیدن فیلم لحاظ نکنیم به رغم تمام کاستیهای کوچک و بزرگش به حتم «غلامرضا تختی» بهرام توکلی اثری مورد احترام و شریف خواهد بود.