به نقل از مجله اینترنتی شبره :
راوی :
ـ وقد قیلَ لَهُ : لوِ اتَّخَذتَ فِراشا، وهُو على حَصیرٍ قد أثَّرَ فی جَنبَیهِ ـ : ما لِی ولِلدُّنیا ؟! ما مَثَلی ومَثَلُ الدُّنیا إلّا کَراکِبٍ سارَ فی یَومٍ صائفٍ فاستَظَلَّ تَحتَ شَجَرَهٍ ساعَهً مِن نَهارٍ ثُمّ راحَ وتَرَکَها؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله روى حصیری دراز کشیده و آن حصیر بر پهلوى حضرت ردّ انداخته بود. به ایشان عرض کردند : کاش بسترى تهیه کنید! حضرت فرمود : مرا چه به دنیا؟! حکایت من و دنیا حکایت سواره اى است که در یک روز گرم تابستانى به راهى رود و ساعتى از روز را زیر سایه درختى بیارمد و سپس حرکت کند و برود.
منبع: مکارم الأخلاق : ۱ / ۶۴ / ۶۵