مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
سپتامبر پیش وقتی تیموتی شالامی، ستاره فیلم «استخوانها و همهچیز» در جشنواره ونیز به خبرنگاران گفت «فروپاشی اجتماعی در پیش است.» خیلیها شگفتزده شدند، اما شاید او درست میگفت. شاید شالامی تازه فیلم «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی را دیده بود که در لیدو در بخش مسابقه افقها برنده جوایز بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد شد.
فیلم سیدی در مورد کارگری بیپول است که همسر و فرزندش را در یک زمینلرزه مرگبار از دست داد و حالا بهطور تصادفی خود را در نقش هیتلر در فیلمی زپرتی و آبگوشتی درباره جنگ جهانی دوم میبیند که در حومه شهر فیلمبرداری میشود. شکیب (محسن تنابنده) که در ابتدا با دستمزد فقط ۳۰۰ هزار تومان (حدود پنج پوند) در روز برای کمک به ساخت دکورهای فیلم استخدام شد، از بین سیاهیلشکرها و کارگران صحنه انتخاب میشود و به او دستور میدهند نقش پیشوا را بازی کند. او با کمی گریم و در لباس فرم در این کار بد نیست.
سیدی پیشفرض یک کمدی سیاه را میگیرد و بهوفور شرایط اسفناک تزریق میکند. وقتی اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه صحنه فیلمبرداری مورد بازنگری قرار میگیرد، شکیب مجبور میشود در این تولید سردستی و بیدقت تن به خطر بدهد. بااینحال، مهمتر از همه، پرسشهایی است که «جنگ جهانی سوم» درباره مسئولیت اجتماعی فیلمسازان طرح میکند. اگر «شیفته دوربین» کریشتوف کیشلوفسکی حد و مرزهای اخلاقی یک شیفته فیلمهای ویدئویی خانگی را موشکافی میکند، «جنگ جهانی سوم» کاوشی در تأثیر نگاه بیتفاوت یک کارگردان به افراد مقابل دوربین است. وقتی لادن (مهسا حجازی) همدم شکیب به صحنه فیلمبرداری میرود و امیدوار است با او بماند، ستاره غیر منتظره سینما باید روایت دقیق خودش را تغییر دهد. خیلی زود، بار دیگر پرسشها درباره ایمنی فردی مطرح میشود.
جای تعجب ندارد که سیدی در یادداشت خود بر فیلم، از هانا آرنت، محقق فاشیسم نقل قول میکند. آرنت در کتاب «ریشههای توتالیتاریسم» مینویسد جوامع فاشیستی برای رسیدن به کنترل کامل، درنهایت زمینهساز اقتدارگریزی میشوند. میتوان همین تعبیر را درمورد صحنه فیلمبرداری «جنگ جهانی سوم» به کار برد. هیتلر جعلی با بازی شکیب فقط نشان نمیدهد که روند فیلمسازی چقدر میتواند پرزرق و برق ولی سطحی باشد (به اپیزود کیت وینسلت در سریال «سیاهیلشکرها» فکر کنید)، بلکه در عین حال استعارهای در دسترس برای اشاره به حس «هدف والاتر» است که در تولیدات سینماییِ عجولانه و ازنظر مالی در مضیقه زیاد به چشم میخورد. وقتی تلاش بیامان برای حفظ نظم رفتاری وحشیانه در صحنه فیلمبرداری به همراه دارد، شکیب باید واکنش مناسب و اقتدارگریز خودش را نشان دهد.
تنابنده، یکی از شناختهشدهترین بازیگران ایران، با نقشآفرینی اعجابانگیز خود، تکیهگاه فیلم غیر قابل پیشبینی سیدی میشود. او در فیلمی که برای قبولاندن آشفتگی محض پیرامون شخصیت شکیب به تماشاگر، یک نقشآفرینی محوری مستدل و قابل درک میطلبد، سنگ تمام میگذارد. به نظر میرسد سیدی، کارگردان، تهیهکننده و یکی از نویسندگان «جنگ جهانی سوم» دقیقاً میداند چه میخواهد بگوید. این پیام شاید خوشحالکننده نباشد، اما مرگ و نابودی میتواند به یک داستان عالی سمت و سو بدهد.
منبع: ویلاوسینما (آدام سالومونز)