به نقل از ارز دیجیتال:
ارز دیجیتال غیرمتمرکز باید اینگونه تعریف شود؛ این دارایی دیجیتال باید مستعد حملات ۵۱ درصد باشد، چه از جنس هشریت، چه سهام (Stake) و چه از هر نوعی از منابع دسترسپذیر و بدوننیاز به مجوز. اگر ارز دیجیتالی در برابر چنین حملاتی مصون باشد، اساساً یک شبکهٔ متمرکز و مجوزمحور است.
این تعریف، جملات چارلی لی (Charlie Lee)، خالق لایت کوین، است که میتوان بهعنوان تعریفی جالبتوجه از ارز دیجیتال غیرمتمرکز در نظر گرفت. مفهوم گفته چارلی لی به بیان ساده این است که غیرمتمرکزبودن یکی از نکات کلیدی در میزان محبوبیت ارزهای دیجیتال است. یعنی هیچ مرجع متمرکزی در اینجا وجود نداشته و یک جامعهٔ بزرگ و پراکنده بهطور جمعی کنترل پروژه را در دست دارد.
این تعریف او، نشاندهنده این است که یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز باید چنان باشد که هیچکس بهتنهایی توان کنترل اکثریت شبکهاش را نداشته باشد و نتواند بر دیگران محدودیتی اعمال کند. در این صورت، قطعا مستعد حملات ۵۱ درصد خواهد بود.
دنیای ارزهای دیجیتال بهسرعت در حال تحول است. دراینمیان، همواره بحثی مهم و احتمالاً تمامنشدنی دربارهٔ متمرکز یا غیرمتمرکزبودن ارزهای دیجیتال وجود دارد. هدف این مقاله کالبدشکافی این دوگانگی، مقایسه ارزهای دیجیتال متمرکز و غیرمتمرکز و بررسی عوامل موثر بر تمرکززدایی در ارزهای دیجیتال است.
در ادامه، مفصلتر پیرامون مقایسه ارز دیجیتال متمرکز و غیر متمرکز بحث میکنیم و نشان میدهیم که ارز دیجیتال غیرمتمرکز چه ویژگیهای باید داشته باشد. اگر شما هم کنجکاو هستید که درباره یکی از اساسیترین مفاهیم دنیای کریپتو بیشتر بدانید، این مقاله را از دست ندهید.
فهرست مطالب
ارز دیجیتال غیرمتمرکز چیست؟
بهطورخاص، تمرکززدایی در ارزهای دیجیتال به این معنی است که تراکنشها در شبکه آن ارز دیجیتال غیرمتمرکز توسط یک نهاد مرکزی کنترل نشوند، بلکه توسط شبکهای از کاربران ثبت و تأیید شوند. این بدان معنا است که هیچ نهادی بهتنهایی توانایی دستکاری یا خاموشکردن شبکه را ندارد.
ایدهٔ تمرکززدایی (Decentralization) در واقع بهمعنای فاصلهگرفتن از یک سیستم متمرکز در تصمیمگیری و تخصیص منابع است؛ فاصلهگرفتن از سیستمی که تحتنظارت و کنترل یک نهاد مرکزی است. ایدهٔ تمرکززدایی درواقع بهدنبال همان چیزی است که بسیاری از اندیشمندان، از جمله الینور استروم، نوبلیست اقتصاد و پژوهشگر اقتصاد سیاسی، به آن «جامعههایی خودتنظیمگر» (Self-Governing Societies) میگویند.
برای درک بهتر این مفهوم، بیایید با یک مثال آن را توضیح دهیم؛ بیت کوین و ارزی فیات و منتشرشده توسط یک بانک مرکزی را در نظر بگیرید. ارز فیات، کاملاً متمرکز است و بانک مرکزی کشور ناشر آن، کنترل کاملی بر روی آن و شبکهٔ آن دارد. این نهاد کنترلکننده میتواند بهتنهایی درباره خلق و امحای آن، نحوه مدیریت بانکها در کشور و چگونگی نقلوانتقال آن ارز تصمیماتی آزادانه بگیرد.
اما درباره بیت کوین موضوع متفاوت است؛ هیچ شخص یا نهادی توانایی خلق بیت کوین، بیش از آنچه در ابتدا مقررشده را ندارد. هیچ شخص یا نهادی نمیتواند بر روی تمامی تراکنشها کنترلی انجام دهد، محدودیتی بگذارد و یا افرادی را از استفاده از آن منع کند. بلکه همه چیز در بیت کوین، وابسته به پروتکلهایی معین است. این پروتکلها هستند که نحوه خلق و توزیع بیت کوین را مشخص میکنند. تغییرات در شبکه بیت کوین نیز، نیازمند یک اجماع بین مشارکتکنندگان در آن شبکه است که با الگوریتمهای اجماع خاص هر شبکه شناخته میشوند.
چه عواملی بلاک چینها و ارزهای دیجیتال را غیرمتمرکز میکند؟
تا این قسمت فهمیدیم که اساساً معنا و مفهوم عدمتمرکز در ارزهای دیجیتال چیست. حال به دنبال آن خواهیم بود تا ببینیم که تمرکززدایی چگونه تحقق مییابد. سوال این است که چه عواملی در بلاک چینها و ارزهای دیجیتال وجود دارند که آنها را غیرمتمرکز میکند؟
ارزهای دیجیتال نوعی پول نقد دیجیتالی هستند و همانطور که میدانیم بر بستر بلاک چین کار میکنند. بلاک چینها هم به بیانی ساده دفاتر کل تراکنشهای مالی برای ارزهای دیجیتال هستند؛ یعنی این که چه کسی برای دیگری ارزهای دیجیتال خود را ارسال کرده، در این دفاتر ثبت میشود. البته لازم نیست نام افراد در بلاک چین ثبت شود، بلکه تنها چیزی که به هر کاربر نسبت داده میشود، آدرس کیف پول آن فرد است. در نمونهای دیگر، مسترکارد (Mastercard) نیز دفتر کل مشابهی را بر روی سرورهای رایانهای نگهداری میکند. حال تفاوت این دو چیست؟
اساس کار ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز چیست؟
باید بگوییم که بیت کوین در عین شباهت با مسترکارد بهشکلی کاملاً متفاوت عمل میکند؛ بلاک چینها بهعنوان دفترکل توزیعشده یا غیرمتمرکز شناخته میشوند، چراکه پردازش تراکنشها بین رایانههای ناشناس متعددی که بهعنوان ماینرها (Miner) یا سهامگذارها (Staker) شناخته میشوند، تقسیم شده است. این رایانهها وظیفه تأیید تراکنشها را انجام میدهند و شبکه بلاک چین به این رایانهها برای تأیید این تراکنشها در هر بلاک با کوینهای تازه استخراجشده پاداش میدهد.
بیشتر بخوانید: پاداش بلاک چیست؟
هر فردی میتواند در ارزهایی با الگوریتم اجماع اثبات کار (PoW) یک ماینر را با سختافزارهایی قدرتمند راهاندازی کرده و از این روش سود کسب کند. در طرف دیگر سهامگذاری (Staking) در ارزهایی با الگوریتم اجماع اثبات سهام (PoS) هم به سهامگذاران خود که مقادیر زیادی از این داراییهای دیجیتال را بهعنوان نود در شبکه قفل میکنند، پاداش میدهد. اما تفاوت دیگر این است که به کامپیوترهای قدرتمند نیاز ندارد و انرژی بسیار کمتری مصرف میکند.
نکتهٔ مهم در اینجا این است که همه نودها باید روی یک نسخه واحد از دفتر کل به توافق برسند. نودها در بلاک چین جایگزین نقش بانکها و نهادهای واسطه در امور مالی سنتی شدهاند؛ ازاینرو، میتوان نودها را اساس بلاک چین دانست. پس هیچ عنصری بهتنهایی نمیتواند بر روی دفتر کل تأثیر بگذارد مگر اینکه بیش از ۵۰ درصد از قدرت را در شبکه در اختیار داشته باشد. از اینرو، بلاک چینها را یک فناوری غیرمتمرکز مینامیم.
بیشتر بخوانید: نود یا گره (Node) چیست؟
دلیل دیگری که با توجه به آن ارزهای دیجیتال را غیرمتمرکز میدانیم، این است که هر فردی میتواند هر زمان که قصد کند، نسخهٔ دیگری از یک ارز دیجیتال ایجاد کند. به این اتفاق «فورککردن» یک ارز دیجیتال میگویند و در بیت کوین نیز اتفاق افتاده است. بهعنوانمثال، لایت کوین و بیت کوین کش، فورکهایی از بیت کوین هستند و توسط افرادی ایجاد شدهاند که از نحوهٔ عملکرد بلاک چین بیت کوین راضی نبودهاند. میدانیم که این امر درباره ارزهای فیات بانکهای مرکزی امکانپذیر نیست و به شما اجازه داده نخواهد شد تا رقیبی برای یک پول ملی ایجاد کنید.
بیشتر بخوانید: فورک چیست؟
دلایل اهمیت تمرکززدایی چیست؟
گفتیم که یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز، ارزش خود را از کاربران و جامعهٔ خود به دست آورده و به هیچ بانک یا نهاد و شخص ثالثی متکی نیست. این غیرمتمرکزبودن مزایای ویژهای به بلاک چین و ارزهای دیجیتال میدهد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
کنترل و تصمیمگیری
تمرکززدایی این امکان را فراهم میکند تا کنترل و تصمیمگیری مستقل برای شبکه حفظ شود. آیندهٔ یک سیستم غیرمتمرکز به هیچ نهادی وابسته نیست. اگر نهادی مرکزی در یک سیستم متمرکز، فاسد شده و یا به هر شکلی مخرب واقع شود، کل آن سیستم در خطر سقوط قرار میگیرد. اما سیستمی بدون نهاد مرکزی و فسادپذیر، عملکرد بهتری در طول عمر خود خواهد داشت.
بدون نیاز به اعتماد
ارزهای دیجیتال بر پایهٔ اصولی بنا شدهاند که بر اساس آنها نیازی به اعتماد افراد به یک نهاد واسطهٔ مرکزی برای تأیید تراکنشها نیست. بلکه کاربران میتوانند به هزاران یا میلیونها دستگاهی اعتماد کنند که بر مبنای الگوریتمهای کامپیوتری با هم کار میکنند تا کل سیستم را سالم نگه دارند. هیچ عنصر مخربی در اینجا بهتنهایی نمیتواند کلیت سیستم را به خطر بیاندازد.
قابلیت اطمینان
در سیستمهای مالی سنتی همواره امکان تقلب و فساد وجود داشته و احتمال دستکاری و سوءاستفاده از دادهها بعید نیست. در طرف مقابل در سیستمهای غیرمتمرکز به دلیل وجود شبکههای توزیعشده، شفافیت بالاتر بوده و درنتیجه امکان تقلب، دستکاری و فساد کمتر است.
آسیبپذیری کمتر
همانطور که قبلتر هم اشاره شد، در یک سیستم غیرمتمرکز امکان جعل یک تراکنش توسط عنصری مخرب و فاسدکردن سیستم بسیار دشوار و تقریباً غیرممکن است. بیش از ۵۰ درصد از نودهای شبکه باید بهاتفاق آرا برای نفوذ بر سیستم همکاری کنند و به هر میزان که سیستم بزرگتر باشد، احتمال رخدادن این اتفاق کمتر خواهد شد.
امکان رقابت
در سیستم های غیرمتمرکز هر فردی راحتتر میتواند به رقابت با ارزهای دیجیتال فعلی و سازوکارهای موجود در آنها بپردازد و سعی در افزایش سهم خود از بازار کند.
مقایسه تمرکززدایی در تئوری با واقعیت
بیت کوین بهگونهای طراحی شده است که هر کسی در جهان بتواند از رایانهٔ خود برای استخراج استفاده کند؛ همانطور که ساتوشی ناکاموتو گفته است:
اثبات کار (PoW)، اساساً سیستمی بر پایهٔ این واقعیت است که هر واحد پردازش مرکزی (CPU) برابر است با یک رای.
امروزه میدانیم که بدون دستگاههای اِیسیک (ASIC)، استخراج بیت کوین دیگر امکانپذیر نیست. رایانههای معمولی به دلیل سختی بالای استخراج، دیگر جوابگوی نیازهای استخراج بیت کوین نیستند. بهعلاوه، استخراج بیت کوین انرژی زیادی نیز دارد.
درنتیجه، بهترین و مفیدترین ماینرها آنهایی هستند که به سختافزارهای استخراج ارزانقیمت مجهز بوده و از انرژی برقی مقرونبهصرفه دسترسی دارند. این امر منجر به تمرکز استخراج بیت کوین در کشورهایی مانند چین شده است، جایی که سختافزار محاسباتی و برق ارزانقیمت بهراحتی دردسترس است. بنابراین در واقعیت، کنترل شبکه بیت کوین تنها در چندین استخر بزرگ ماینینگ متمرکز شده است. این گروهها در مقایسه با کاربران معمولی نفوذ زیادی بر شبکه بیت کوین دارند.
با این تفاسیر از نظر تئوریک، بیت کوین و سایر شبکههای بلاک چینی بسیار غیرمتمرکز هستند. اما، در عمل و به دلایلی مختلف بهمرور زمان متمرکزتر میشوند. این نوع تمرکز سهوی و ناخواسته در اکثر شبکههای بلاک چین اتفاق میافتد و در نتیجه، این سوال به وجود میآید که کدام شبکهها واقعاً غیرمتمرکز بوده یا نیستند.
در رابطه با پروژههایی که بهظاهر بسیار غیرمتمرکز بوده، اما اندازهٔ بازار و منابع نسبتاً کمی دارند، باید احتیاط بالایی داشت. این پروژهها شاید بر روی برگه غیرمتمرکز باشند، اما هنوز ثابت نکردهاند که این غیرمتمرکزبودن را در دنیای واقعی با هزاران یا میلیونها کاربر روزانه نیز همچنان میتوانند حفظ کنند یا خیر.
مقایسه میان ارز دیجیتال غیرمتمرکز و متمرکز
وقتی صحبت از تمرکز یا عدم تمرکز در ارزهای دیجیتال میشود، باید در نظر گرفت که بررسی این موضوع برای هر پروژه قطعی نیست، بلکه در واقع صحبت دربارهٔ یک طیف است.
برای مثال، یک شرکت مواد غذایی ممکن است نمونهای از یک بلاک چین خصوصی را برای تأیید منشأ گوشت اجرایی کند. توزیعکنندگان یک واکسن نیز ممکن است همین کار را انجام داده تا اطمینان حاصل کنند که هیچ اقدام اشتباهی مرتبط با واکسنهای آنها رخ نداده است. این بلاک چینهای خصوصی ممکن است ارزانتر و سریعتر اجرا شوند، بهعلاوه کسانی که آنها را راهاندازی میکنند، میتوانند مطمئن باشند که فقط کسانی یک نود را اجرا میکنند که آنها تأییدشان کرده باشند. بنابراین، بلاک چینهای خصوصی گرچه غیرمتمرکز هستند، اما نسبت به بلاک چینهای عمومی متمرکزترند.
بلاک چینهای خصوصی و عمومی
برخی از بلاک چینهای عمومی از جمله ایاس (EOS) یا بایننس اسمارت چین (Binance Smart Chain)، بخش زیادی از قدرت را به گروه کوچکی از افراد در شبکه واگذار میکنند تا تراکنشها را تسریع کرده و هزینهها را کمتر کنند. این بلاک چینها نیز نسبت به بیت کوین، معمولاً بهمیزان بیشتری متمرکز تلقی میشوند. دربارهٔ بایننس اسمارت چین این تصور وجود دارد که تنها تحت کنترل خود بایننس است. در واقع اینگونه میتوان گفت که بایننس یکی از بزرگترین پلتفرمهای متمرکز ارزهای دیجیتال را مدیریت میکند.
بیشتر بخوانید: بایننس اسمارت چین متمرکز است
استیبل کوینهای متمرکز و غیرمتمرکز
یکی از کوینهای محبوب و متمرکز تتر (USDT) است؛ تتر یک استیبل کوین با پشتوانهٔ دلار آمریکا است که با حفظ ذخایر هنگفت داراییهای نقد، به دلار آمریکا پِگ (Peg) شده است یا بهعبارتی همیشه برابر با یک دلار است. تتر در مقابل برخی استیبل کوینهای غیرمتمرکز مانند دای (DAI) و فرکس (Frax) قرار میگیرد که از طریق الگوریتمهای پیچیده و بازارهای پولی غیرمتمرکز پیوند خود را با دلار آمریکا حفظ میکنند.
مسأله تمرکز در تتر همیشه محل مناقشهٔ پرهیاهویی در بازار ارزهای دیجیتال بوده است. تتر بزرگترین استیبل کوین این بازار به حساب میآید و بااینحال درباره نحوهٔ سرمایهگذاری خود شفاف عمل نمیکند. این شرکت ادعا کرده که داراییهای نقد خود را در اوراق تجاری سرمایهگذاری کرده است، اما هرگز بهطور شفاف بیان نکرده که در چه اوراقی این سرمایهگذاری انجام شده است.
بلومبرگ در یک مقاله فاش کرده است که یکی از مشتریان این شرکت، شبکهٔ سلسیوس (Celsisus Network) است؛ این یعنی بخشی از پشتوانهٔ تتر به وامهایی تخصیصدادهشده به یک شرکت ارز دیجیتال دیگر وابسته است. تحقیقات دادستان کل نیویورک علیه شرکت تتر، این شرکت را به دروغگویی در مورد پشتوانهاش متهم کرده است. اگرچه تتر ادعا دارد که تمامی کوینهای تتر پشتوانهٔ دلار آمریکا دارند، اما در سال ۲۰۱۹ میلادی این شرکت اعتراف کرد که این پشتوانه کمتر از این مقدار است. منابع دیگری نیز ادعا میکنند که در طول تاریخ، پشتوانه آن از این مقدار بسیار کمتر نیز بوده است.
نحوه توزیع توکنها در پروژههای کریپتویی
در برخی پروژهها پیش از سایر سرمایهگذاران عمومی، به سرمایهگذاران خطرپذیر یا اعضای تیم پروژه، درصدی از توکنها تعلق میگیرد که این امر نگرانیهایی درباره عدم تمرکز آنها به وجود میآورد. زیرا این گروههای بهخصوص شانس این را دارند که قدرت بیشتری در شبکه کسب کنند. با این تفاسیر منطقی است که بسیاری فکر کنند که ایدهٔ پریماینکردن (Premine) که فرآیند رزرو این کوینها برای عدهای خاص است، موضوعی ناعادلانه است.
جالب است که بدانیم بسیاری از پروژههای غیرمتمرکز مالی یا دیفای (DeFi)، بهشکل نسبتاً متمرکزی کار خود را شروع کردهاند. برای مثال یونی سواپ (Uniswap)، آوه (Aave) و کامپاند (Compound) همگی تا حدودی بصورت متمرکز شروع کرده و در طول مسیر توسعهٔ خود، تمرکززدایی هرچه بیشتر را پیش گرفتند. توسعهدهندگان قبل از راهاندازی، کد را خودشان نوشته بودند و کنترل کاملی بر آن و تصمیمگیری برای آن داشتند و مدتی بعد، پس از راهاندازی و انتشار، کم کم آن را غیرمتمرکز کردند. این رویه منطقی و کاربردی است؛ چرا که وقتی پروژهای خلق میشود، اغلب سادهترین کار این است که با یک تیم کوچک شروع شود و با گذشت زمان، این پروژهها غیرمتمرکزتر شوند.
ارزهای دیجیتال بانک مرکزی
مسأله قابلبحث دیگر، موضوع ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی (CBDCها) هستند. با شناخت مزایای بالقوه پول دیجیتال، بانکهای مرکزی و دولتها شروع به بررسی استفاده از نوعی از فناوری بلاک چین برای ایجاد ارزهای دیجیتال بانک مرکزی، یا همان CBDCها کردهاند.
پشتوانهٔ CBDCها، ارزهای فیات کشورهای ناشرشان بوده و بهعنوان پولی قانونی (Legal Tender) دستهبندی میشوند. با استفاده از آنها میتوان معاملات داخلی یا بینالمللی را تسویه و زمان انتظار ناشی از ارسال پول از طریق سیستمهای مالی قدیمی را حذف کرد. کارمزد تراکنشها نیز احتمالاً کمتر از هزینههای مجاری مالی سنتی است.
باید توجه داشته باشیم که تمرکز در CBDCها بسیار بالا است و بانکهای مرکزی نقشی محوری در آنها دارند. بر اساس گزارشی از بانک تسویه حسابهای بینالمللی (BIS)، در سال ۲۰۲۲ میلادی حدود ۹۳ درصد از بانکهای مرکزی درگیر پروژههای ارز دیجیتال ملی خودشان بودهاند. ممکن است تا سال ۲۰۳۰ میلادی، حدود ۱۵ ارز دیجیتال ملی خرد (Retail CBDC) و ۹ ارز دیجیتال ملی کلان (Wholesale CBDC) اجرایی شوند. تصاویر زیر، آمارهایی در رابطه با این CBDCها را نشان میدهند:
عوامل مهم در غیرمتمرکزبودن یک ارز دیجیتال چیست؟
در این بخش، بهشکلی مفصل درباره غیرمتمرکزترین ارزهای دیجیتال خواهیم گفت و خواهیم دید که چه عناصری موجب تمرکززدایی بیشتر یک ارز دیجیتال شده و بر این اساس کدام ارزها، غیرمتمرکزترین هستند.
البته باید بدانیم که ارزیابی میزان غیرمتمرکزبودن یک ارز دیجیتال هیچوقت آسان نیست. بسیاری از ارزهای دیجیتالی که معمولاً غیرمتمرکز در نظر گرفته میشوند، متمرکزتر از آن چیزی هستند که بهنظر میرسند. همانطور که قبلتر توضیح دادیم، این غیرمتمرکزبودن میتواند بهتدریج و در طول زمان از بین برود.
در تصویر زیر میبینید که بهطور کلی، چه عناصری میتوانند موجب تمرکز یا عدم تمرکز در یک ارز دیجیتال شوند:
گفتیم که تفاوت میان متمرکز یا غیرمتمرکز بودن بهشکل یک طیف است و نمیتوان ارزهای دیجیتال را بهراحتی به این دو دسته تقسیم کرد. در مقایسهٔ ارزهای دیجیتال، مورد دیگری که بهسختی این مقایسه دامن میزند، وجود چندین ماهیت متفاوت از بلاک چین است. برای نمونه در روند اندازهگیری غیرمتمرکزبودن بلاک چینهای اثبات کار (PoW) و اثبات سهام (PoS)، فاکتورهای مختلفی از جمله موارد زیر باید در نظر گرفته شوند:
عوامل مهم تمرکززدایی در الگوریتمهای اثبات کار (PoW)
بلاک چینهای اثبات کار از جمله بیت کوین، از کاربران و نودها (ماینر و غیرماینر) تشکیل شدهاند. غیرمتمرکزبودن و امنیت این شبکهها تا حد زیادی به این بستگی دارد که هش ریت یا سختی شبکه در آنها به چه میزان بوده و بین چندین عنصر در شبکه توزیع شده است. هش ریت در یک بلاک چین اثبات کار، نشاندهنده قدرت پردازش تجمعی ماینرهای شبکه است. هر چه هش ریت بالاتر باشد، ایجاد اختلال در آن شبکه سختتر است.
در واقع، توزیع بیشتر هش ریت، بین تعداد بیشتری از استخرهای ماینینگ برای تمرکززدایی بهتر است.
آمارهای تقریبی زیر از مارس سال ۲۰۲۲ میلادی جالب توجهاند:
عوامل مهم تمرکززدایی در الگوریتمهای اثبات سهام (PoS)
در طرف دیگر غیرمتمرکزبودن یک بلاک چین اثبات سهام را میتوان با تعداد استخرهای سهام یا اعتبارسنجهای آن، توزیع عرضهٔ توکن در بین آن اعتبارسنجها و درصدی از عرضه توکن که سهامگذاری شده است، اندازهگیری کرد. هر چه آن میزان از عرضهٔ توکن که سهامگذاری شده، بیشتر باشد، ایجاد اختلال در شبکه سختتر است.
همچنین باید توزیع اولیه توکنهای اثبات سهام در فروشهای خصوصی (Private Sales) را در نظر گرفت. بلاک چینهای اثبات سهام بر اساس تعداد توکنهایی که هر شخص در اختیار دارند، تعیین میکنند که چه کسی میتواند بلاکها را به زنجیره اضافه کند. فروش توکنها به شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا سایر سرمایهگذاران قبل از آن که عموم مردم بتوانند این توکنها را خریداری کنند، میتواند امتیازات غیرمنصفانهای برای این سرمایهگذاران اولیه ایجاد کند.
مؤلفههای دیگری نیز در تعیین میزان متمرکزبودن یک ارز دیجیتال مؤثراند که در ادامه به آنها میپردازیم.
دسترسپذیری
طراحی اولیه بیت کوین به این صورت بود که در دسترس همه باشد. نودهای اولیه بیت کوین بر روی رایانههای خانگی معمولی اجرا شده و برای استخراج نیازی به سخت افزارهای پیشرفته نداشتند. شاید زمانی که یکی از کاربران بیت کوین، به نام لازلو هانیچ (Laszlo Hanyecz)، موفق شد بیت کوین را با استفاده از یک GPU (واحد پردازش گرافیکی)، که پردازشگری قویتر از تراشههای کامپیوترهای معمولی است، استخراج کند، همه چیز تغییر کرد.
از این نقطه به بعد، استخراج بیت کوین به بازاری رقابتی تبدیل شد که در آن ماینرها برای برندهشدن، سریعترین پردازندههای گرافیکی را خریداری میکردند و در نهایت، شرکتهایی برای توسعه تراشههای جدید و مخصوص استخراج بیت کوین، ریگ ماینینگ و ایسیک تشکیل شدند. گرچه این امر، امنیت شبکه را با افزایش هش ریت تجمعی تقویت کرد، اما مشارکت در تأمین امنیت شبکه را بهشکل عمومی کاهش داد.
حاکمیت و توسعه
سرمایهگذارانی که به دنبال پروژههای غیرمتمرکزتر هستند، باید نحوه عملکرد حاکمیت (Governance) یک بلاک چین را و این که آیا توسعه توسط سازمانی متمرکز انجام شده بهدست جامعهٔ آن کنترل میشود، در نظر بگیرند.
برخی از بلاک چینهای جدید هنوز برای بهروزرسانیها به تیمهای توسعهٔ متمرکز متکی هستند و ممکن است در طول زمان این فرآیند را غیرمتمرکز کنند. برخی دیگر مانند بیت کوین، جوامع توسعه گستردهتری دارند که در آن هر کسی میتواند پیشنهادهای خود را برای تغییر ارائه دهد.
توزیع حاکمیت و توسعه در بلاک چینهای اثبات کار
توسعه در بلاک چینهای اثبات کار عمدتاً مبتنی بر جامعه است. اعضای جامعه میتوانند پیشنهادهای خود را برای بهبود ارائه دهند که جامعه در مورد آن بحث کرده و در صورت موافقت، این اصلاحات اجرا خواهند شد. اگر اکثر کسانی که نودها را راهاندازی کردهاند با یک پیشنهاد موافق باشند، آنگاه نودهای خود را با کدهای جدیدی که شامل تغییرات است، بهروزرسانی خواهند کرد.
توزیع حاکمیت و توسعه در بلاک چینهای اثبات سهام
در طرف دیگر راهبری و توسعهٔ بلاک چینهای اثبات سهام عمدتاً توسط تیمهای مؤسس انجام میشود. گرچه این امر موجب نگرانیهایی از بابت ایجاد یک شبکه متمرکز میشود، اما بسیاری از این شبکهها هنوز در مراحل ابتدایی توسعهٔ خود بوده و نیاز به گذر از این فاز دارند.
زمانی که تیم های مؤسس تأثیر زیادی بر ارتقاء و توسعه داشته باشند، تعداد اعتبارسنجها، نحوهٔ توزیع و میزان پراکندگی اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر یک تیم مؤسس بخواهد تغییر جدیدی را اعمال کند، اعتبارسنجهای شبکه باید تغییرات را پذیرفته و آن تغییرات را دانلود و اجرایی کنند تا در سراسر شبکه این اصلاحات اجرایی شوند.
اگر اعتبارسنجها تعداد کمی داشته باشد و تیم مؤسس درصد زیادی از آنها را کنترل کند، این تیم میتواند تغییرات را به میل خود اعمال کند. هر چه اعتبارسنجها بیشتر باشند و هر چه به میزان بیشتری در میان نهادهای مختلف پراکنده شده باشند، تغییرات پروتکل دموکراتیکتر خواهند بود.
همچنین گفتیم که فروش خصوصی نیز میتواند بر حاکمیت تأثیر بگذارد. اگر درصد زیادی از عرضهٔ توکن به افرادی ازپیشانتخابشده فروخته شود، این امر تأثیر زیادی بر حاکمیت و جهت کلی یک بلاک چین خواهد داشت.
برترین ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز کداماند؟
تا به اینجا با معیارهای اصلی برای تشخیص میزان غیرمتمرکزبودن ارزهای دیجیتال بهخوبی آشنا شدیم؛ حال در این بخش، به معرفی برترین ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز میپردازیم.
بیت کوین (Bitcoin)
علیرغم مشکل تمرکز در استخراج که در بالا توضیح دادیم، بیت کوین عملاً غیرمتمرکزترین شبکه در جهان است. حتی استخرهای استخراج بزرگ نیز قادر به اعمال کنترل بر شبکه بیت کوین نیستند. دلیل اصلی آن انگیزههای اقتصادی و اندازهٔ شبکه است.
این شبکه، هنوز هم با اختلاف زیادی بزرگترین شبکه مبتنی بر اثبات کار در جهان همراه با تعداد زیادی از استخراجکنندگان است. علاوه بر این، تعداد نودها در شبکه بیت کوین بیش از ۱۳ هزار عدد تخمین زده میشود که ایجاد اختلال در شبکه بیت کوین را دشوار میکند؛ آنقدری دشوار که از نظر ساختاری، این شبکه غیرمتمرکز خوانده میشود.
گرچه از نگرانیهایی که درباره این شبکه وجود دارد، حمله ۵۱ درصد را میتوان نام برد. اما در بیت کوین، انجام چنین حملهای، حداقل فعلاً غیرممکن است. برای انجام یک حمله ۵۱ درصدی، حتی برای یک مدت زمان کوتاه، سختافزارهای استخراج ایسیک (ASIC) مناسب و برق کافی وجود ندارد.
بهعلاوه، برای آن که ماینرها بهطور مداوم جوایز استخراج را دریافت کنند، میتوانند به یکدیگر ملحق شده و استخرهای استخراج بزرگ را تشکیل میدهند. این امر منجر به این شده است که چهار استخر بزرگ ماینینگ، اکنون بیش از ۷۵ درصد از هش ریت بیت کوین را کنترل میکنند.
در وب سایت بلاک چین دات کام (Blockchain.com) میتوانید میزان توزیع هش ریت بیت کوین را ببینید.
اتریوم (Ethereum)
دومین ارز دیجیتال غیرمتمرکز پرطرفدار که درجهٔ نسبتاً بالایی از تمرکززدایی دارد، اتریوم است. شبکه اتریوم از بیش از ۱۰٬۰۰۰ نود تشکیل شده است؛ بااینحال، بیش از نیمی از آنها در یک کشور، یعنی ایالات متحده قرار دارند.
بزرگترین نقطه ضعف اتریوم از منظر غیرمتمرکزبودن، رهبری متمرکز آن بهدست ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin)، خالق شبکه است که نفوذ زیادی بر توسعهٔ شبکه دارد.
مونرو (Monero)
یکی دیگر از ارزهای دیجیتال محبوب، مونرو است که میزان بالایی از غیرمتمرکزبودن را حفظ کرده است. شبکه آن متشکل از بیش از ۲٬۰۰۰ نود است که در دهها کشور در سراسر جهان قرار دارند. برخلاف بیت کوین، مونرو برای استخراج به تجهیزات گرانقیمت نیاز نداشته و از این جهت، تمرکززدایی خود را افزایش داده است.
بااینحال ماینرهای مونرو نیز باید به استخرهای استخراج بپیوندند. همانند بیت کوین، چهار استخر بزرگ مونرو بیش از ۸۵ درصد از هش ریت شبکه را کنترل میکنند. در کنار اینها جامعهٔ توسعه آن نسبت به بیت کوین و اتریوم متمرکزتر است.
برترین استیبل کوینهای غیرمتمرکز
استیبل کوین ها ارزهای دیجیتالی هستند که قیمت آنها به قیمت یک دارایی دیگر (اغلب یک ارز فیات) پیوند داده شده است. با توجه به اهمیت استیبل کوینها برای صنعت ارزهای دیجیتال، جای تعجب نیست که علاوه بر استیبل کوینهای متمرکز، استیبل کوینهای غیرمتمرکزی نیز پدید آمده باشند. در لیست زیر، این موارد را میتوانید مشاهده کنید:
سوالات متداول (FAQ)
در یک شبکه بلاکچینی غیرمتمرکز، هیچکس نیاز ندارد کسی را بشناسد یا به او اعتماد کند. هر عضو در شبکه یک کپی از دادههای دقیقاً مشابه به صورت یک دفتر کل توزیع شده دارد. اگر دفتر کل یک عضو به هر نحوی تغییر یا خراب شود، توسط اکثر اعضای شبکه رد خواهد شد.
بله، بیت کوین یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز است که میتوانید بدون نیاز به واسطهای مانند بانک، آن را به طور مستقیم خریداری، فروش و مبادله کنید.
بیت کوین
بله، این شبکه به این دلیل غیرمتمرکز است که توسط هیچ نهاد متمرکزی اداره یا مدیریت نمیشود، بلکه توسط همه دارندگان دفتر کل توزیعشده مدیریت میشود.
جمعبندی
تمرکززدایی یکی از مسائل اصلی در دنیای ارزهای دیجیتال است. البته همانطور که در مقاله توضیح داده شد، مسأله متمرکز یا غیرمتمرکزبودن بهشکل یک طیف است. گرچه شاید بعضی پروژهها نیاز داشته باشند تا در شروع متمرکز عمل کرده و بهتدریج غیرمتمرکز شوند، اما بههرحال، گذر زمان بهترین قاضی خواهد بود. با گذشت زمان، هرچه شبکهها بیشتر رشد کنند، خواهیم دید که کدام یک میتوانند بیشتر از سایرین غیرمتمرکز باقی مانده و کدام یک به تمرکززدایی پایدار بمانند.