مجله نماوا:
نرگس مست اولین فیلم سینمایی سید جلالالدین دری، بعد از سه سال ماندن در صف اکران به اکران آنلاین رسید. دری که او را بیشتر بهعنوان فیلمنامهنویس میشناسیم، در اولین تجربه کارگردانیاش به سراغ قصهای متفاوت رفته است. دری که تحصیلاتش مربوط به حقوق است تاکنون در فیلمنامههایش و سریال کپی برابر اصل بیشتر به بیان مسائل حقوقی به زبان ساده پرداخته بود، با نرگس مست وارد وادی جدیدی میشود.
نرگس مست، از آن دسته فیلمهایی است که جایش در سینمای ایران حسابی خالی بود. فیلمی که از فرهنگ و هنر غنی ایرانی سرچشمه بگیرد و یکسره رسالتش را ادای دینی به این فرهنگ عمیق اما نادیده گرفتهشده میداند. دری در نرگس مست به سراغ سنت موسیقیایی ایرانی میرود و با قصهای جذاب و بکر، مخاطبش را به سفری کوتاه در اندیشه فرهنگی ساز و نغمهخوانی ایرانی میبرد. از شخصیتهای مهم موسیقی سنتی ایران میگوید و از بقای هنری که از سرکوب و خرافات تا سانسور را پشت سر گذاشته است.
آوازخوانان خانه موسیو خاچیک
خلاقیت دری در نرگس مست از روایتش شروع میشود. فیلم روایت پیرمرد ارمنی است که کارش ساختن تار است. موسیو خاچیک در خانه قدیمی خود با چند جوان تمرین موسیقی میکند و در حین این همنشینی، بهجای جوانانی که روبرویش نشستهاند، آوازخوانان و ادیبان ایرانی را میبیند. از عارف قزوینی تا فرخی یزدی، مهمانخانه او میشوند و از این رهگذر، بیننده سفری شگرف به ژرفای موسیقی و نغمهخوانی ایرانی را تجربه میکند.
خانه موسیو، اما قهرمان اصلی قصه است. لوکیشن قصه بهمثابه مهمترین عنصر دراماتیک فیلم به کار گرفته میشود تا فرهنگ موسیقیایی ایرانی با نگاهی تاریخی به تصویر کشیده شود. این خانه قدیمی، با جزئیاتی که در آراسته شدنش بهکاررفته است، همه عناصر یک الگوی کوچک از تاریخ ایران را در خود دارد و در کلیت به یک فرهنگ غنی تبدیل میشود.
موسیقی، در تناسب با روایت، عنصر دراماتیک دیگری است که دری به کار میگیرد تا مخاطبش را با روایت همراه کند. آوازها و نغمههای خاطرهانگیز، بخش اعظمی از روایت نرگس مست را میسازد و با همین خاطره بازی است که مخاطب این فیلم، لاجرم با قصه همراهی میکند. موسیقی، هم مانند خانه موسیو خاچیک، به یک قهرمان تبدیل میشود و هویتی مستقل مییابد. درواقع دری هویت ایرانی را به هویت فرهنگی گره میزند و موسیو خاچیک و آنچه در خانه او میگذرد را نماد این هویت قرار میدهد.
تاریخ درگذر تخیل
نرگس مست روایتی متفاوت دارد و دری بهخوبی با پرداختی درخور این روایت را میآراید. او از عناصر سینمای پستمدرن بهره میگیرد و با بازی با خیال و واقعیت، شخصیتهایش را به مخاطب معرفی میکند.
نرگس مست، ریتم کند و ایستایی دارد که عامدانه ایجادشده، تا مخاطب را میان گذشته و حال و واقعیت و رؤیا به جستجو وادارد. بهعلاوه این ریتم کند به مخاطب نرگس مست این امکان را میدهد که با جزئیات فیلم درآمیزد و در میان همین جزئیاتی که در فضاسازی بهکاررفته است، تحول تاریخی فرهنگ موسیقی ایرانی را دریابد.
از سوی دیگر پرداخت کاراکترها هم با خلاقیتی ویژه انجامشده است.
نرگس مست در عین ایجاد حس آشنا پنداری با نغمهها و آوازهای ایرانی برای مخاطب از کاراکترهای اصلیاش که شخصیتهای شناختهشدهای هستند آشناییزدایی میکند. ترسیم شخصیتهایی چون فرخی یزدی و عارف قزوینی بدون هاله تقدس، آنها را به بیننده نزدیکتر میکند. این اسطورهزدایی، مخاطب نرگس مست را وامیدارد شخصیتهایی که تاکنون فقط نامشان را شنیده است را درک کند و فاصلهای میان خود و آنان نبیند. همانگونه که جوانان اهل موسیقی مهمانخانه موسیو خاچیک با مفاخر موسیقی ایرانی برابری میکنند و موسیقی همیشه زنده ایرانی را به یاد میآورند.
بااینحال، پرداخت شخصیت موسیو خاچیک میتوانست بهتر و دقیقتر صورت گیرد. بازی مثل همیشه بینقص سعید پورصمیمی با گویش ارمنیاش این شخصیت را دوستداشتنی و جذاب میکند. اما درنهایت، موسیو خاچیک برای بیننده گنگ است و نشانی از یک کاراکتر واقعی و عمیق در خود ندارد. به همین دلیل نهتنها بازی خوب پورصمیمی به هدر میرود که کاراکتری که پتانسیل بالایی دارد به یک تیپ معمولی میرسد.
قهرمانهای وطنی فراموششده
نرگس مست بیشترین صدمه را از عدم انسجام روایتش میبیند. دری با این فیلم نگاهی به روح مستقل موسیقی و فرهنگ ایرانی میاندازد اما با خرده روایتهای زائد و غیر دراماتیک که اشارهای به روح اجتماعی جامعه است، این نگاه را تحت تأثیر قرار میدهد.
مشکلات روزمره شخصیتها در تقابل باکلیت اثر، پیشپاافتاده و بیاهمیت به نظر میرسد و این شاخه به شاخه پریدن، در کنار ریتم کند فیلم میتواند بیننده را خسته و دلزده کند.
بااینحال، نرگس مست فیلم متفاوت و بهغایت شریفی است. درحالیکه سینماهای جهان به تسخیر ابرقهرمانها درآمده است و سینمای ایران بهشدت با نداشتن قهرمان دستوپنجه نرم میکند، شخصیتهایی چون فرخی یزدی، شاعر آزاده خواهی که دهانش را به جرم ندای حقخواهی دوختند، عارف قزوینی، شاعر و تصنیف پرداز ایرانی و از چهرههای پیشرو جنبش مشروطه و قمرالملوک وزیری، اولین خواننده زن ایرانی، قهرمانهای بی تکراری هستند که میتوانند تأثیر شگرفی بر مخاطب ایرانی بگذارند.
نگاهی کوتاه به تولیدات مهم سینمای جهان کافی است تا ردپای شخصیتهای مهم هنری، فرهنگی، علمی و تاریخی را در آثارشان پیدا کرد. فیلمهای زندگینامهای هرسال در جشنوارهها میدرخشند و مخاطب ایرانی بیش از آنکه با چهرهها و مفاخر فرهنگ خودش آشنا باشد و به آنها ببالد،تحت تأثیر جریان پرنفوذ سینمای هالیوود، چهرههای غربی را میشناسد. یا بدتر از آن، در پشت نقاب ابرقهرمانهای پوشالی به دنبال حقیقتی است که بسیار نزدیکتر، در پس تاریخ هنری و فرهنگی ایران در حال خاک خوردن است.
نرگس مست میتوانست قویتر ظاهر شود، با فیلمنامهای منسجمتر تأثیر بیشتری روی مخاطبش بگذارد و حق مطلب را بهتر ادا کند. خط قرمزهای معمول سینمای ایران، نرگس مست را محدود کرده است و گریمها و لب زدنهای بیدقت، اثر معجزهآسای اصلی روایت را تحت تأثیر قرار میدهد. اما نرگس مست از ایدهای میآید که باید آن را تحسین کرد . نرگس مست میتواند شروع حرکتی در سینمای ایران باشد که سالها بیتوجهی آن را به فراموشی سپرده است. فیلمهایی چون نرگس مست، آغاز بازگشتی تاریخی هستند و در جستجوی هویت ایرانی اولین قدمها را برمیدارند. از این حیث است که میتوان نواقص فیلم را بخشید و ساعتی با آن خاطره بازی کرد و مست از حال خوشی شد که فیلم به بینندهاش تزریق میکند.