مجله نماوا:
جشنواره ونیز سال ۲۰۱۹ بود که اولین ساخته یک مهاجر افغان از ایران، به نمایش درآمد و با استقبال زیادی روبرو شد. حوا، مریم، عایشه Hava, Maryam, Ayesha اولین تجربه سینمایی صحرا کریمی، با نمایش در جشنواره ونیز توجه زیادی را به خود جلب کرد و حتی آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس آمریکایی را هم به تحسین واداشت.
صحرا کریمی از نسل مهاجران افغان است که کارش در سینما را با بازیگری از سنین نوجوانی شروع کرد. او با بازی در دختران خورشید ساخته مریم شهریار با سینما آشنا شد و بعدتر هم در خواب سفید ساخته حمید جبلی ظاهر شد. کریمی به بازیگری بسنده نکرد و به اسلواکی رفت و تحصیلاتش را درزمینهٔ کارگردانی فیلم داستانی تا دکترا ادامه داد. بعد از پایان تحصیلاتش اما یکسره به فیلمسازی روی نیاورد. او که به گفته خودش دغدغه زنان سرزمین مادریاش را به دوش میکشید به افغانستان بازگشت و بعد از حدود چهار سال و چندین فیلم کوتاه، اولین فیلم بلند داستانیاش، حوا، مریم، عایشه را ساخت. کریمی که این روزها ریاست افغان فیلم (سازمان سینمایی افغانستان) را بر عهده دارد با این فیلم نهتنها به زنان افغانستان ادای دین کرد که ظهور نسل جدید فیلمسازی سینمای افغانستان را بشارت داد.
همچنین بخوانید:
نرگس مست – این نغمه را خاموشی نیست
حوا، مریم، عایشه تصویری از زن افغان
حوا، مریم، عایشه همانطور که از نامش برمیآید، قصهای زنانه است که با سه کاراکتر اصلی روایتش را پیش میبرد. فیلم قصه سه زن از سهطبقه اجتماعی متفاوت و از سه نسل را به نمایش میگذارد. حوا، زنی است خانهدار و سنتی که تنهاییاش را با کودک چندماههای که باردار است و صحبت با او پر میکند. حوا در نشاط ساده مادر شدن غرق است، در حالی که مریم، زنی تحصیلکرده و مدرن به دنبال جدایی از همسر خیانتکارش است. دورتر از دنیای حوا و مریم، عایشه، نوجوانی است که با دیدن زندگی زناشویی مادرش، در آرزوی ازدواجی متفاوت است. ازدواجی همراه با عشق و همراهی، همه آرزوی عایشه است. بااینحال، مجبور است با پسرعمهاش، به همان روش سنتی که مادرش ازدواجکرده، ازدواج کند.
مهمترین نکتهای که روایت کریمی را جذاب میکند، نگاه گسترده او به موضوعش است. انتخاب زنانی از سه نسل و سه جایگاه متفاوت، حوا، مریم، عایشه را به فیلمی فراتر از یک فیلم جنسیتی میرساند. شخصیتهای اصلی فیلم، گرچه هر سه در جستجوی دنیایی با آرامش و نشاط هستند، اما تصویری کلی از جامعه امروز افغانستان به نمایش میگذارند. تصویری که با ذهنیت مخاطب خارج از این کشور بسیار متفاوت است.
حوا، مریم، عایشه جامعه افغانستان را هجده سال بعد از خروج طالبان به تصویر درمیآورد و در این میان، روی امروز و حال و هوای کنونی این جامعه تمرکز میکند. در تمام نماها و قابهایی که کریمی بسته است، زندگی در جریان است و کابل آنگونه که در این فیلم میبینیم، هیچ شباهتی به شهری در آستانه فروپاشی که در ذهن داریم، ندارد. حوا، مریم، عایشه زندگی در جریان جامعهاش را همانگونه که هست نشان میدهد و با اغراقی که مطلوب جشنوارههای خارجی است، این تصویر را مخدوش نمیکند. جالب آنکه همین صداقت و روراستی و همین سادگی بیان است که این فیلم را به یکی از فیلمهای محبوب جشنواره ونیز ۲۰۱۹ تبدیل کرد.
رها از کلیشه
از سوی دیگر، نگاه اگزیستانسیالیسم و روایت شاعرانه کریمی است که حوا، مریم، عایشه را از کلیشههای همیشگی در باب مصیبتهای زنان نجات میدهد. زنان فیلم او نه قربانی هستند و نه قهرمان. زنانی هستند که از بطن جامعه آمدهاند، تاریخ و سنت خود را به دوش میکشند، اما در جستجوی یک انقلاب عظیم نیستند. حوا، مریم، عایشه بهجای آنکه ندای فمینیستی سر دهد، آواز زندگی میخواند و کاراکترهایش در چنین فضایی بیشترین ارتباط را با بیننده برقرار میکنند.
از سوی دیگر، کریمی در جستجوی نمایش محرومیتهای زنان افغان در یک کل نامنسجم نیست. او سوژهاش را بهخوبی مشخص کرده است و هنرمندانه از حق انتخاب زنان در فرزند آوری سخن میگوید. چنین نگاه دقیق و ظریفی، سوژه فیلم را برای مخاطب بینالمللی جذاب میکند. گرچه فرهنگ و سنت جامعه افغان، در روایت حوا، مریم، عایشه بار سنگین دراماتیکی دارد، اما دغدغه زنان این فیلم، بسیار فراتر از یک جامعه محدود است. اینجاست که گرایش کریمی به فلسفه اگزیستانسیالیسم خود را نشان میدهد و کاراکترهایی را پیش روی بیننده قرار میدهد که قبل از هر چیزی در جستجوی هویت زنانه خود هستند.
بهعلاوه، حوا، مریم، عایشه از تجربه دستاول فیلمسازش برمیآید. او که سالهای کودکی و نوجوانی را در ایران گذرانده و تحصیلاتش را در اروپا پی گرفته است، به ساختن فیلم شعاری که صرفاً برچسب فیلمی زنانه را یدک میکشد بسنده نمیکند. بلکه به کشور خود بازمیگردد و با زندگی میان زنان و دخترانی که قصد دارد قصه شان را روایت کند آشنا میشود.از اینروست که آنچه کریمی در اولین فیلمش از زندگی و معضلات زنان افغان میگوید، ملموس و واقعی است.
با یاری سینما
همین تصویر واقعی از فیلتر سینمایی کریمی میگذرد تا به فیلم برسد. کریمی با ابزار سینما به سراغ موضوعش میرود و با نگاه شاعرانهای که قبلا هم به آن اشاره کردیم و احتمالا میراث تحصیل سینما در اروپای شرقی است، روایتی به غایت باوقار، زیبا و جذاب میآفریند. قابهای کریمی در اوج قصهگویی، به لحاظ زیباییشناختی، بیننده را سر ذوق میآورد و به شدت چشمنواز هستند. ریتم فیلم، به تناسب قصه و فضای قصهگویی بیهیچ عجلهای پیش میرود و به مخاطب کمک میکند در دنیای ناشناختهای که پیش رویش قرارگرفته است کند و کاو کند.
البته همین ریتم و همین نگاه شاعرانه است که حوا، مریم، عایشه را از طرح سوال و رسیدن به یک پاسخ نهایی بازمیدارد. به نظر میرسد که تلاش کریمی برای حفظ لحن واقعگرایانه فیلمش و دوری جستن از افتادن به دام کلیشه های مرسوم، کمی به محافظهکاری نزدیک شده است. حوا، مریم، عایشه با همه ابعاد جامعهشناختی که دارد، اما نمیتواند به یک جستجوی اساسی ختم شود و تکنیکهای سینماییاش بر بعد اجتماعی آن غلبه میکند. موضوع حقوق زنان، از آن دست مسائلی است که شاید با نگاه رادیکال تر و رویکردی بیمحاباتر، حداقل در جامعه هدف تاثیر بیشتری بگذارد. بااینحال، حوا، مریم، عایشه یک تجربه ناب است برای سینمای افغانستان و برای مخاطبی که به تماشای آن مینشیند، سفری است مهیج و تکرار نشدنی.