مجله نماوا، رضا صائمی
اگر علاقهمند به تماشای فیلمهای هنری و تجربهگرا هستید میتوانید به تماشای آنلاین فیلم گلدن تایم در سایت فیلم نماوا بنشینید. پوریا کاکاوند در فیلمی به تهیهکنندگی حسن فتحی، ۱۲ داستان را با ساختاری اپیزودیک در گلدن تایم یا همان وقت طلایی روایت میکند. یک درام اجتماعی که با داستانهای متنوع و متعددی روایت میشود تا تصویری جزئینگرانه و چند بعدی از وضعیت جامعه امروز و بحرانهایی باشد که انسانها هر کدام به شکلی با آن درگیرند. تعدد اپیزودها البته بازیگران زیادی را برای نقشآفرینی به خدمت گرفته و در واقع با فیلم پربازیگری مواجه هستیم.
پریشانی انسان و روایت شر
شاید بتوان یکی از مفاهیم و مولفههای مهم و اصلی همه اپیزودهای این فیلم را بحرانهای روحی و فردی آدمهای قصه دانست. گویی هر کدام از آنها درگیر یک پریشانی است. فسردگی و برافروختگی آدمهای قصه روایتی است از آنچه هر روز در زندگی روزمره و حتی در خودمان شاهد هستیم. بیاخلاقیها و بداخلاقیها و صدها آسیب رفتاری و اجتماعی که آدمها را تا مرز سقوط و جنون انسانی کشانده و بلاتکلیفی و بیسروسامانی را به یک اپیدمی بدل کرده است. از دروغ و تهمت و کینهورزی و قضاوت کردن یکدیگر گرفته تا نفرتپراکنی و تحمیق دیگران و برادرکشی و تجاوز. «گلدن تایم» روایت شر است؛ شری که دچار ویروس اجتماعی شده و دامن همه را گرفته است. پوریا کاکاوند تلاش کرده برای بازنمایی این شر ساختاری اپیزودیک را انتخاب کند تا بتواند این همه تنوع و تعدد ناهنجاریها را در درون فیلم صورتبندی کند و به تصویر بکشد. حاصل این بازنمایی فضایی ابزورد است که میتوان در هر ۱۲ اپیزود فیلم ردیابی کرد.
معرفی اپیزودها
فیلم اپیزودهای خود را براساس نام ماههای سال انتخاب کرده؛ از فروردین آغاز شده و به اسفند ختم میشود. در این رهگذر فصلی آنچه به عنوان خط مشترک و متصلکننده آدمها و قصههایشان قابل درک است، از حیث مضمونی تجربه نوعی زوال و استیصال اخلاقی-اجتماعی است و از حیث فرم بیرونی اتومبیل و خودرویی است که در هر اپیزود به یک شکل خاص با قصه نسبت دراماتیک برقرار میکند. اتومبیل شاید تنها حوزه خصوصی در یک بستر و فضای اجتماعی باشد. نقطه کانونی هر اپیزود نیز در درون اتومبیل رخ میدهد. یک جا در یک تاکسی، جایی در یک وانت، یک جا در یک ون و جایی دیگر در یک مینیبوس. در اغلب اپیزودها نیز دیالوگها و دیالکتیکهای آدمها در یک خودروی خاموش و ساکن رخ میدهد. اتومبیلها نیز نمادی از آدمهای درون آن هستند که دچار سکون و انفعالاند و چهبسا سیالی آنها به سرگردانی و سردرگمی آدمهایش گره خورده است تا درنهایت جهان بهظاهر پرشتاب اما فاقد رشد و کمال آدمهای گوناگون قصه را نشانهشناسی کند. البته همه این ۱۲ اپیزود در یک سطح کیفی و کمی نیستند و قطعا برخی از اپیزودها قویترند و بیشتر در ذهن میمانند.
در اپیزود اول با قصه بازیگر جوانی مواجه میشویم که خودش نیز به بازی گرفته میشود و خارج از نقش در دام نقشهای میافتد که علیه او کشیدهاند. در اپیزود اردیبهشت شاید بیش از هر چیز بازی هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما و سردبیر مجله فیلم امروز، به چشم بیاید که برای اولین بار او را در کسوت یک بازیگر میبینیم و البته کیومرث پوراحمد، کارگردان سینما را. همبازی شدن این دو رفیق قدیمی که حالا در این موقعیت که حالشان خوب نیست، میتواند روایتی از کل آدمهای این فیلم باشد که حال هیچکدامشان خوب نیست. در اپیزود خرداد با ماجرای راننده سرویس مدرسهای مواجه میشویم که دچار کودکآزاری به عنوان تکاندهندهترین ناهنجاری اخلاقی در جامعه است. در اپیزود تیر اقرار یک راننده خاطی، در اپیزود مرداد گریز دختر از پدر سختگیر و به نوعی خواستگاریاش از یک مرد برای ازدواج صوری و مهاجرت از کشور، در اپیزود شهریور مسئله فحشا، در اپیزود مهر رابطه نامشروع استاد و شاگرد، در اپیزود آبان تنهاییهای یک زن، در اپیزود آذر مسئله اعتیاد، در اپیزود دی مسئله اهدای عضو و اخلاق، در اپیزود بهمن و اسفند نیز استیصال و بحرانهای معنایی، همه را که در کنار هم قرار میدهیم، از ترکیب این اپیزودها، پازل و پیرنگ کلی فیلم ترسیم میشود که هر مخاطبی میتواند بخشی از تجربههای تلخ زیسته خود را در این زمانه بیسامان در آنها پیدا کرده و همذاتپنداری کند.
واقعیت این است که «گلدن تایم» را باید نوعی مستند داستانی دانست که از تنهایی و غربت انسان امروز حرف می زند. هر کس قصه خود را دارد و هر قصهای روایت یک غصه است: تصویری درونی از وضعیت بحرانی انسان در جامعه معاصر ما.
تماشای آنلاین فیلم گلدن تایم در نماوا