مجله نماوا، رضا صائمی
بهمن و بهرام ارک این دوقلوهای تبریزی بعد از تجربهاندوزی در ساخت فیلم کوتاه و به ویژه موفقیت در فیلم کوتاه «حیوان» در نخستین تجربه فیلم بلند خود، «پوست» را ساختند که در واقع تداوم همان سینمایی بود که در «حیوان» تجربه کرده بودند. فیلم «پوست» دست کم از دو حیث قابل تامل است. یکی خوانشی متفاوت از ژانر وحشت و دوم روایتی جذاب از یک قصه فولکوریک و بومی که این دومی مهمترین مولفه فیلم است. «پوست» درباره عشق، جادو و خرافه پرستی و روایتگر داستان مردی به نام آراز است که در جوانی عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده، ولی مارال با مرد دیگری ازدواج میکند. در روستای آنها خرافات زیادی پیرامون جادو و جنبل و نفرین… وجود دارد و مادر آراز نیز در این زمینهها مهارت دارد. او کمکم متوجه میشود که نرسیدنش به مارال به واسطه دعایی بوده که مادرش در یک پوست نوشته و تصمیم میگیرد این دعا و دیگر طلسمهای وارد شده به زندگیاش را نابود کند. در این راه هر چه بیشتر به مارال نزدیک میشود، حال مادرش بدتر میشود و یک دو راهی سخت برای او به وجود میآید. فیلمی به زبان ترکی که زبان سینمایی آن را میتوان مقدم بر زبان شخصیتهای قصه دانست. به این معنا که بدون دانستن زبان ترکی هم میتوان با جهان داستانی اثر ارتباط برقرار کرد.
گرچه «پوست» را فیلمی در ژانر وحشت میدانند اما ترس کانون اصلی فیلم نیست و ترس فقط برای نفس ترسیدن وجود ندارد یعنی قرار نیست فقط مخاطب را بترساند بلکه در پسِ آن حس، آگاهی وجود دارد. تا نشان دهد بین ترس و آگاهی نسبت مستقیمی است و ترس ما ناشی از ناشناختههایمان است. به عبارت دیگر در این فیلم ایجاد وحشت در مخاطب فقط برای ایجاد سرگرمی یا التهاب و هیجان نیست. سویههای ترسناک فیلم هم چندان غالب نیست بلکه در این فیلم بیشتر با فرهنگ بومی و قومی یک منطقه و سویههای فولکلوریک روایت آشنا میشویم که در درون خود قصهای آمیخته با ترس و لرز هم دارد.
اثری جسورانه در زمینهی تجربهگرایی بومی
برادران ارک توانستهاند بسیاری از آیینها، رسوم و خردهفرهنگهای منطقه آذربایجان را در این فیلم نشان دهند و از ظرفیتهای بومی و قومی به درستی استفاده کردهاند. در واقع «پوست» بیش از اینکه به عنوان یک اثر در ژانر وحشت دارای اهمیت باشد، سویههای فولکلوریک و قومی و محلی که به واسطه فرم در ژانر ترس بازنمایی و بیان شده، ارزشمند است.
در «پوست» جسارت تولید فیلم در یک اقلیم متفاوت را شاهدیم. به این موارد باید استفاده از موسیقی محلی و بومی را هم اضافه کرد که به خوبی در خدمت حس و حال درام قرار گرفته است. ما در فیلم «پوست» در واقع با دو نوع موسیقی همراه هستیم. یکی موسیقی متن که بر فیلم سوار میشود و دیگری موسیقی در متن که در ساختار دراماتیک و فضای قصه جاری است. «پوست» با روایت یک افسانه محلی وهمآلود و عاشقانه فارغ از اینکه در فرم یک ساختار ترکیبی را از حیث ژانری صورتبندی کرده از حیث مضمونی نیز نشان داده چه قابلیتها و ظرفیتهای داستانی و نمایشی ارزشمندی در فرهنگهای بومی ما وجود دارد که میتواند به سینما راه بیابد و هوای تازهای برای نفس کشیدن سینمایی که در ورطه تکرار و کمداستانی افتاده فراهم کند. سینمایی که هنوز به اندازه کافی و به درستی از ظرفیتهای اسطورهای و آیینی غنی و متنوع زیست بومهای فرهنگی خود استفاده نکرده است. از این حیث فیلم «پوست» را باید اثری جسورانه در تجربهگرایی بومی دانست که میتواند جریانساز باشد.
تماشای فیلم پوست در نماوا