مجله نماوا، عماد عبودزاده
سینمای داریوش مهرجویی سینمایی سهل و ممتنع است؛ گاهی در اوج فرود میآید و گاه در فرود فراز را میپیماید و جنسی از سینما را تشکیل میدهد که آن را روایت در سطح و پندارسازی در عمق قلمداد میکنند؛ امّا هرچه هست، تلفیقی است از فرم روایت و محتوای آن در لایههای بیرونی و بدون هیچ دستانداز بصری و کار خارقالعاده سینمایی و درجا نزدن در فرم که این ویژگی یک خصیصه در سینمای این اندیشهورز تصویرساز است.
مخاطبان با یک نگاه به کارنامه او درمییابند که او همواره در انواع حوزهها از هویت سخن گفته و این تعدّد حوزهها نیز فقدان یا نقد هویت را در سینمای او به لحاظ ساختار محتوایی به سه گروه تقسیم میکند: آثار اندیشهگرا و فلسفی نظیر «هامون» و «پری»؛ آثار انتقادی-سیاسی نظیر «گاو» و «دایره مینا»؛ و در نهایت انتقادی-اجتماعی نظیر «سنتوری»، «نارنجیپوش» و اثر اخیر او یعنی فیلم لامینور.
«لامینور» روایتی است تلخ از دنیای غریبهگان. کسی در «لامینور» با خویشتن آشنا نیست؛ یعنی همان هویت نامعلوم؛ و اینبار داریوش مهرجویی قصه فیلم خود را برپایه زندگی یک دختر هنرمند بنا کرده است؛ کسی در جستجوی کشف استعداد خود است تا توضیح دادن آن به همه؛ دختری که عاشق موسیقی و نواختن برای مردمی است که این هنر را به خوبی درک میکنند. این فیلم نمایشگر راز درون سینه جوانان، بهخصوص دخترانی است که نمیتوانند از درد خویش بگویند و دم بگشایند؛ روایتی در دنیای غریبههای آشنا و جایی که کفشها با پای خود غریبهاند؛ به عبارت بهتر، این فیلم نماینده روشنفکران، هنرمندان، جوانان جویای نام و بهطور کلی نسل سوختهای است که سینه میخواهند شرحهشرحه از فراق؛ هویتی که از دست میرود و به شکلی تباه شده در جامعه منتشر میشود.
داریوش مهرجویی با وجود تمامی محدودیتها برای ساخت یک اثر سینمایی با چنین مضمونی، بار دیگر نشان داد که شهامت آن را داشته تا بتواند اثری خلق کند که تمامی مشکلات، جامعه پر از تضاد و تعارض ایران و دغدغه خود را به این فیلم تزریق کند و به نوعی با ساخت این فیلم بتواند یک دلگرمی به جوانانی که عاشق موسیقی، نواختن و خواندن هستند بدهد که نه امکاناتی و نه مکانی برای انجام این کار دارند.
ماهیت هنر در ذات خود، زیبایی و لطافت داشته و دارای قابلیتی منحصربهفرد در بسترهای گوناگون و محیط پیرامون انسانهاست. تأثیر فرآیندهای هنر از جمله موسیقی در روح و روان، سبک زندگی، نگرش، دیدگاه و جامعه را به قطع یقین نمیتوان نادیده گرفت… اگر آدمی خوب و با دیده تحقیق به این مهم نگاه شود، متوجه خواهد شد که چقدر حضور موسیقی در جامعه میتواند تعیین کننده و بیانگر سطح فرهنگ و تمدّن ریشهدار در یک سرزمین باشد.
تمامی این ویژگیها درباره موسیقی و تأثیر آن بر جامعه و فرهنگ، دغدغه داریوش مهرجویی در روایت «لامینور» بوده و او توانسته با استفاده از چند پارادوکس، این دغدغه را در یک روایت دو ساعته به تصویر بکشد؛ تقابل ذهن سنتی و مدرنیته، هنر و زشتی.