مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
آیا هر اثر هنری قابل نقد است؟ آیا باید هر اثر هنری را (در حوزه و گرایش هنری باشد از فیلم و سینما گرفته تا تئاتر و نقاشی و موسیقی و…) حتما در بوته نقد گذاشت؟ شاید نتوان برای این پرسشها به پاسخی قطعی و اقنایی رسید. چرا که متر و معیار ثابتی برای نقد ندارند. به نظر میرسد گاهی باید به اثری به جهت ارتباط تنگاتنگی که با روحیات بشری دارد متفاوت نگاه کرد.
شاید مثالی در این مورد برای درک این موضوع راهگشا باشد.
استاد شجریان در یکی از روزهای برپایی کارگاه تخصصی آواز در موسسه «دل آواز» در فاصله استراحت درباره بازخوانی برخی آثار قدما در حوزه تصنیف خطاب به شاگردان گفتند (نقل به مضمون): «اگر قطعهای یا تصنیفی به گمان شما دارای ایراداتی در اجرا بود، اما در عین حال در میان مردم به محبوبیتی رسیده بود سعی نکنید آن را بازخوانی کنید چرا که حال مردم با آن اثر خوب است. دوستش دارند با آن خاطرهسازی کردهاند لزومی ندارد با بازخوانی آن ولو اینکه درست و به قاعده بخوانید خاطره خوش مردم را به چالش بکشید چون در نهایت اثرتان شنیده نخواهد شد». استاد درادامه به اذان مشهور استاد رحیم موذنزاده اشاره کردند که به لحاظ اجرا در دستگاه و گوشهها شاید بتوان ایراداتی بر آن وارد دانست اما این اجرا آنقدر حس و حال خوبی دارد که مردم با جان و دل آن را پذیرفته و در نتیجه دوستش دارند. پس بازخوانی آن یک اشتباه بزرگ محسوب میشود.
با این مقدمه شاید درباره فیلم ماندگار «مادر» به کارگردانی علی حاتمی هم باید اینگونه نگاه شود. هر اثر هنری خاصه فیلم سینمایی در نهایت قابلیت نقد دارد. فیلم «مادر» هم از این قاعده مستثنا نیست. اما حس و حال فیلم پس از گذشت بیش از سه دهه آنقدر خوب است که دیدن چند باره آن در این سالها نه تنها چیزی از جذابیتهای آن کم نکرده بلکه ابعاد تازهای از جذابیت در نزد مخاطب فراهم کرده است. به نظر میرسد علت این امر را نباید در تکنیکهای ساختار تولید یا حتی ترکیب درخشان بازیگران فیلم جستوجو کرد که به حتم این عوامل کاملا در خدمت آنچیزی بودند که در تفکر علی حاتمی بود. بلکه داستان ایرانی و روایت ایرانی داستان فیلم برگ برنده ماندگاری فیلم «مادر» است. در واقع جهان فیلم کاری به اتفاقات روزمره اعم از سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی ندارد آنچه مهم است خانواده ایرانی و آنچه که خانواده ایرانی را از بقیه جوامع جدا میکند جهان فیلم را میسازد اینکه در نهایت زندگی در قاب یک خانه قدیمی با معماری چشم نواز با اتاقهای تودرتو با حفظ خرده فرهنگهای اصیل از خوردن کاهو سکنجبین بگیر تا رعایت جزییات قیمه عزا از قطعات به قاعده گوشت گرفته تا روغن و لپه و.. همه و همه زندگی ایرانی را با هر نگاه و اختلاف سلیقهای میسازد. و گرنه که هیچکدام از فرزندان مادر دغدغه مالی ندارند که زندگیشان از منظر اقتصادی ایمن است.
شالوده اصلی داستان «مادر» بر بستر مرگ شکل گرفته است. مرگی که به باور همگی جدایی و فصل نتیجه آن است حال در فیلم مادر تبدیل به نقطهای حیاتی و زندگیبخش میشود.
سهراب سپهری در یکی از شعرهایش میگوید: «مرگ مسول قشنگی پر شاپرک است» شاعر اشاره دارد که اگر کرم پیلهای دور خود ایجاد نکند شاپرکی هم پا به عرصه زندگی نمیگذارد. در واقع مرگ ظاهری کرم باعث حیات شاپرک میشود. درست مثل مادر فیلم که بهانه مرگ و در نهایت مرگش تمامی بچهها را نه از سر اجبار و انجام وظیفه فرزندی که از سر مهر دور هم جمع میکند. در واقع مرگ مادر در فیلم باعث شکلگیری این همه زییایی است.
موسیقی خوب، بازیهای درخشان بازیگران فیلم از اکبر عبدی گرفته تا رقیه چهرهآزاد و محمدعلی کشاورز، طراحی صحنه و لباس و همچنین فیلمبرداری در خور توجه فیلم از نقاط برجسته فیلم «مادر» است.
برای دیدن و لذت بردن از فیلم «مادر» کافیست ذهن خود را از هرگونه قضاوت و نقدی خالی کنید. تا با مرگ، زایش و تازگی زندگی را تجربه کنید.