مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
جامعه ایران در گذر از تحولات و اتفاقاتی بیشمار، هنگامی که به گذشته مینگرد و در دیدهها و شنیدههایش عمیق میشود ردی پررنگ از برخی نامها و یادی روشن از برخی برنامهها مشاهده میکند. برنامه دیدنیها با اجرای جلال مقامی بیشک از همین دست نامها و برنامههای خاطرهانگیز است که شهرتی همزمان را سبب شد.
شهرت برنامهای از جنس ریویو تالک در حوزه سرگرمی، مرور رویدادها و خوانش تحولات علمی و صنعتی در کنار اجرایی استاندارد، در قاب و شیک با صورتی پوشیده شده از یک عینک، پوششی فاخر و صدایی شنیدنی و گیرا که آوازه جلال مقامی را در خانوادههای ایرانی طنینانداز کرد.
به بهانه درگذشت این دوبلور نامآشنا به ۵ دوبله منتخب از کارنامه درخشان او اشاره میکنم با ذکر این نکته که گویندگی او در سریال «لبه تاریکی» همچنان یکی از قلههای اجرایی در هنر دوبله ایران است اگرچه تلاش کردم تا به سیاق همیشه به عرصههای کمتر ارزیابی شده در فعالیت چهرههای فاخر عرصه فرهنگ و هنر توجه کنم و این بار نیز مکث و درنگی بر برخی از مهمترین شخصیتهایی داشتهام که مقامی با صدای خود آنها را در ذهن مردم مانا کرده است.
۵/ جمال واعظیان – «پدرسالار» با هنرنمایی خسرو شجاعزاده
جمال واعظیان در سریال «پدرسالار» فرزند ارشد و نور چشم پدر و مادر است. فرزندی است شنوای سخن پدر و مادر و درعینحال برادری است که چتر صمیمیت، احترام و حمایت را بر سر خواهران و برادرانش گسترانده اما این چتر تا هنگامی از سوی جمال بر سر خواهران و برادران میماند که آنها احترام پدر و مادر را نگاهداشته باشند. این نکته بدین معناست که جمال در وهله اول خود را فرزندی مطیع، حرفشنو و عاشق والدین مینمایاند و از سوی دیگر حواسش به همه خانواده است. این بزرگتری وقتی معنای بهتری مییابد که پدر با فرزندان به مشکل میخورد و همه را از خانه بیرون میاندازد اما واکنش جمال جز احترام و اطاعت از نظر پدر نیست.
حتی وقتی متوجه میشود که داماد خانواده از پدرش شکایت کرده او را به بیرون شهر میبرد و یک دل سیر کتک میزند و وقتی فرجام رابطه پدر و فرزندی را میبیند قید ادامه درمان خود برای حل مشکل در راه فرزند شدن را میزند تا شمایلی از پسر بزرگ و تکیهگاه را تداعی کند. صداپیشه این نقش جلال مقامی است و بهخوبی میتواند لحن و حجم صدای خود را مطابق با واکنشهای جمال بسازد. برای مثال آنجا که باید طمأنینه و بزرگی شخصیت را منتقل کند لحن بسیار ملایم و مهربان است و جایی که باید معنای برادر بزرگ بودن یا پسر ارشد از رفتارها و گفتارهای جمال منعکس شود حجم صدا افزایش مییابد و طنینی دو وجهی از مهربانی – ملایمت از یکسو و ابهت – صلابت از دیگر سو به جمال میبخشد.
۴/ کاستر تروی – «تغییر چهره» با نقشآفرینی نیکلاس کیج
کاستر تروی یک تبهکار و قاچاقچی خطرناک است که در جبهه مقابل آرچر افسر ورزیده اداره پلیس عمل میکند. در همه رفتارها و گفتارهایش غلظتی از خشونت و دنائت نهفته است و حضورش در هر جایی پیام خطر و تهدید را منعکس میکند، اما در جریان یک تعقیب و گریز به دلیل مجاورت با موتور روشن شده یک هواپیما به سمت نردههایی فلزی پرتاب میشود و به کما میرود بااینوجود برادرش دستگیر میشود. از اینجا به بعد همه تلاش گروه امنیت و واحدهای عملیاتی پلیس به این معطوف میشود که مکان جاگذاری بمب را بفهمند. برای این منظور عملیاتی سری که تنها سه افسر امنیتی و شان آرچر از آن اطلاع دارند اجرا میشود. در جریان این عملیات، صورت کاستر به روی بدن آرچر منتقل میشود تا از طریق انتقال به زندان و ارتباطگیری با برادر کاستر به مکان بمب پی ببرند.
درعینحال خارجشدن کاستر از کما و پیبردن به عملیات سبب میشود تا صورت آرچر به روی بدن کاستر منتقل شود و همه افراد مطلع کشته میشوند. از اینجا به بعد جای آرچر و تروی با هم عوض میشود.
جلال مقامی در فیلم تغییر چهره توانایی بالایی از صدای خود را در انعطاف با فراز و نشیبهای رویداد در متن درام به رخ میکشد. بدین معنا که او در دو بازه زمانی بهجای کاستر و آرچر سخن میگوید. بدین معنا که در وهله اول او باید یک تبهکار حقیقی را از طریق صدایش برای مخاطبان جا بیندازد که در این امر کاملاً موفق است و جنون خلاف را بهدرستی از طریق صدای پرتنش و عصبی کاستر برای مخاطبان جا میاندازد و در ادامه باید استیصال مأمور پلیسی را که به فراخور شرایط در کالبد کاستر فرورفته تا شبکه خلاف را شناسایی و منهدم کند اما در میانه کار مجبور است تا خود واقعیاش را به کناری نهد و به یک نمایش روی بیاورد از طریق لحن به مخاطبان بنمایاند. جلال مقامی در هر دو مرحله موفق است و بهخوبی از صدایش برای انعکاس ویژگیهای کاستر و آرچر بهره میبرد.
۳/ آرتور هستینگز – «پوآرو» با بازی هیو فریزر
هستینگز اگرچه دستیار پوآرو است اما هوش او را ندارد و تنها به دلیل چابکی و فیزیک بدنی در کنار پوآرو قرار گرفته و بهواقع بازوی اجرایی او به شمار میآید. این نکته بدین معناست که در برخی موقعیتها که نیاز به تعقیب و گریز است یا باید از قدرت فیزیکی استفاده کرد هستینگز وارد عمل میشود. مقامی در عین توجه به این جایگاه، تلاش دارد تا شوخطبعی و بشاشیتی را به صدای هستینگز منتقل کند و به همین دلیل تن صدایش را کمی جوانتر میسازد. درعینحال مقامی به این نکته توجه دارد تا لحن جوان هستینگز و شوخطبعیهایش از کاریزمای او نکاهد و قابی که در کنار پوآرو میسازد برای مخاطبان پذیرفتنی باشد.
۲/ داوت فایر – «خانم داوت فایر» با هنرمندی رابین ویلیامز
حضور رابین ویلیامز در فیلم خانم داوت فایر یکی از مهمترین قلههای نقشآفرینی این هنرپیشه فقید است و جلال مقامی با درکی درست از شخصیت زنپوش این نقش را صداپیشگی کرده است. بدین معنا که شخصیت مردی مهربان و بازیگوش را که از سوی همسرش جدی گرفته نمیشود و به دلیل نداشتن تعادل ادراکی از دیدن فرزندانش محروم شده در چنبره صدایی مغموم قرار میدهد اما وقتی همین مرد با یک چهرهسازی در قالب یک خانم مسن فرو میرود و به چهرهای اجتماعی و رسانهای بدل میشود، صداپیشه طنینی مهربان، صبور و همراه با خردمندی را به خانم داوت فایر میبخشد. مقامی بهدرستی طنین مردانه و زنانه نقش را از طریق آکسان گذاریهای به جا برای مخاطبان قابلباور میسازد تا از اندوه و تنهایی یک مرد شکستخورده در ابتدای فیلم به شخصیتی اجتماعی و محبوب سوئیچ شود و در این انتقال هنرمندانه حجم صدا، ادراک درستی از تحول نهایی شخصیت اصلی برای مخاطبان صورت پذیرد.
۱/ جعفر بن ابیطالب – «محمد رسولالله» با حضور بهیادماندنی نویل جیسون
جعفر بن ابیطالب از باسوادترین، شجاعترین و فصیحترین اعراب دوران خود بود که بهعنوان یکی از مهمترین ستونهای رسالت محمد مصطفی (ص) عمل میکرد. بهواقع اگر خدیجه کبری ستون اقتصادی و علی مرتضی ستون نظامی رسالت بودند، جعفر ستون تبلیغی آن محسوب میشد. پسرعموی پیامبر اسلام و برادر امیرمؤمنان علی مرتضی، در چنان جایگاهی قرار داشت که آیات نازل شده را برای مردم تبیین میکرد و به دلیل مهارت بالایی که در امور نظامی و سخنوری داشت همواره از سوی پیامبر بهعنوان یک نیروی تبلیغی و لیدری برای گروههای مهاجر به شمار میآمد. جریان مشهور سفر مهاجران به حبشه و سخنوری جعفر در باب آیات طهارت حضرت مریم (س) چنان تأثیرگذار بود که توطئه قریشیان برای بازگرداندن مسلمانان را خنثی کرد. برای به یادگار ماندن تصویری از او نویل جیسون بازیگر این نقش در فیلم محمد رسولالله ساخته مصطفی عقاد حضوری مناسب داشت اما آنچه این نقش را برای ایرانیها خاطرهانگیز ساخت صداپیشگی مقامی بود. او بهخوبی ویژگیهای جعفر بن ابیطالب را در نظر گرفت و طنین پرحرارت، ملایم، همراه با احترام و سزاوارانهای را از او در فیلم بر جای گذاشت.
جلال مقامی صدای جعفر را همراه با احترام ساخت هنگامی که از نزول وحی بر پیامبر میگفت، صدایش را ابهت و کاریزما داد هنگامی که در دربار نجاشی و دفاع از اسلام آیاتی از قرآن خواند و هنگامی که با درخواست نجاشی درباره خوانش قرآن از تولد عیسی مسیح روبرو شد با چنان لطافتی آیاتی از سوره مریم را خواند که شنوندگان را تحتتأثیر قرار داد.
هنر دوبله ایران یکی دیگر از متخصصان و فن آوران والا و ارزشمند خود را از دست داد تا وطن روزبهروز در تنگنایی از حسرت نبودن چهرههای فاخر و خاطرهساز بیشتر فرو رود و چهره فرهنگ و هنر ایران در بزنگاهی از تلخی و روزمرگی قرار گیرد.