به نقل از فیلم نیوز
پیوند استاد محمدرضا شجریان با سینما فقط به همکاریاش با زنده یاد علی حاتمی در فیلم «دلشدگان» محدود نمیشود. او در سالهای جوانی طراحی و ساخت تیتراژ دو فیلم از رضا بیک ایمانوردی را انجام داده است.
به گزارش فیلمنیوز، «محمدرضا شجریان» علاقهی خاصی به سینما داشت، آنقد که وقتی برای دریافت تندیس افتخار در نهمین جشن خانه سینما در شهریور ۸۴ روی صحنه تالار وحدت رفت و کنار امین تارخ – طاهرخان بحر نورِ «دلشدگان» – قرار گرفت، تصنیف محبوب خودش را که تنها به وقت تنهایی زمزمه میکرد، خواند: «مرا عاشقی شیدا، فارغ از دنیا تو کردی… تو کردی…» در این سالها، بسیاری از آثار سینمایی به صدای او مزین شده است ، اما جالب است بدانید که شجریان در سال ۱۳۵۰ ، تیتراژ فیلمهای «قلاب» و «رضاچلچله» را که تهیهکننده و بازیگر نقش اصلی هر دو فیلم رضا بیک ایمانوردی بود، خوشنویسی کرد.
چطور تیتراژ نویسی کرد | محمد بانکی تهیهکننده، کارگردان، بازیگر و عکاس ۷۶ ساله که عکاس هر دو فیلم بود، درباره دلیل همکاری شجریان ۳۱ ساله در این کارها گفته است: «آقای بیک ایمانوردی، رانندهای مشهدی به نام کریمی داشت که بعداً مسئول پخش استودیو RB شد. او با آقای شجریان دوست بود. برای همین هم ایشان را برای نوشتن تیتراژ معرفی کرد.»
شجریان در فیلم «قلاب» با خط نستعلیق اسم دو خوانندهی پرآوازه زن آن زمان (عهدیه و پوران) را نوشت که ترانههایی در این فیلم میخوانند؛ شجریان آن زمان بسیار جوان بود و خودش بعدتر گفت یکباری از یک شب تا صبح سعی کرده بود، آهنگ «ای سیمین بر عشوه مکن» پوران را با سنتور بزند.تیتراژ فیلم رضا چلچله هم در نهایت با این جمله که با دستخط شجریان نوشته شده بود به پایان میرسد :«خدا نگهدار، بزودی دیدار ما در فیلم چراغ جادو.» اتفاقی که البته رخ نداد و این فیلم هرگز ساخته نشد.
خوشنویسِ آواز | شجریان تا آخرین سالهای حیاتِ پربارِ خویش همچنان «خوشنویسی» جزو مهمترین دغدغههایش بود و میگفت: «آموزش خط به تدریج در آواز نیز به کمکم آمد و کمکم فهمیدم که بین این دو هنر وجه اشتراکاتی وجود دارد. آنچه در کتابت اهمیت دارد، کشیدگی کلمات است؛ یعنی در هر خط نباید بیشتر از دو کشیدگی وجود داشته باشد. با علم به این موضوع بعدها یاد گرفتم که در کار خوانندگی نیز این کششها به مانند خط است و اگر زیاد شوند کار آواز را به هم میریزد»
استادِ خوشنویس | محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۶ پس از مهاجرت به تهران، وارد انجمن خوشنویسان شد و آموزش خط شکسته را نزد ابراهیم بوذری آغاز کرد؛ یک سال پس از آن نیز برای آموزش خط نستعلیق به محضر حسن و حسین میرخانی راه یافت و در سال ۱۳۴۹ درجه ممتاز را بهدست آورد. او در بدو خوشنویسی خط شکسته کار میکرد و بعدتر به خط نستعلیق و سپس خط ثلث علاقهمند شد. نمونه خطی از او در دارالکتاب سید حسین میرخانی، در کنار آثار تنی چند از خوشنویسان برجسته قرار گرفت. در کتاب مجموعه آثار خوشنویسان معاصر ایران (جلد یک ۱۳۶۴- جلد دوم ۱۳۶۸) آثاری از او موجود است و سال ۱۳۸۹ نیز آثارش در کنار جمعی از خوشنویسان معاصر در نمایشگاهی در تالار وحدت به نمایش گذاشته شد.با این حال او خوشنویسی را تنها برای خود میخواست و قصدی برای ادامهی این مسیر نداشت. خودش گفته است: «در دورهِ استادی شرکت نکردم، باید یک کتاب مینوشتم؛ ولی من حوصله این کارها را نداشتم. فقط میخواستم خطم خوب شود.»
شجریان خود خوشنویسی تعدادی از آلبومهایش چون بیداد، آستان جانان، خلوتگزیده، دل مجنون، پیام نسیم، افتخار آفاق و یاد ایام را انجام داد؛ اتفاقی که بعدتر به اساتیدی چون غلامحسین امیرخانی، عباس اخوین، یدالله کابلی و… سپرده شد.