مجله نماوا:
در این فهرست از بهترینهای انیمه نوشتهایم. نکتهی جالب توجه این است که تمام انیمههای سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ را بررسی کرده و از هر سال یک انیمه را به عنوان بهترین انیمهی آن سال انتخاب کردهایم. برای این متن تنها فصل اول هر انیمه را در نظر گرفتهایم.
همچنین بخوانید:
معرفی ۲۱ انیمه برتر همه ژانرها
۲۰۰۰- Hajime no Ippo
یک شروع بینظیر برای انیمههای ورزشی و ورودی خارقالعاده به هزارهی جدید. ماجراجویی ایپو و تغییراتش از یک قربانی ضعیف تا رسیدن به قهرمانی بوکس یکی از داستانهایی است که قهرمان آن نادیده و دستکم گرفته شده است. این داستان پر از مبارزههای بینظیر و سکانسهای تمرینی است که به هر کسی میتواند انگیزه بدهد. این انیمه آنقدر دوستداشتنی است که به جای اینکه از مشتهای ایپو بترسید، علاقهمند خواهید شد با او بیرون بروید و نوشیدنی بخورید. با اینکه فصلهای بعدی این انیمه از نظر بصری بینظیر هستند، اما حتی تا همین امروز هم نظیر مبارزههای سالهای جوانی ایپو را در جای دیگری ندیدهایم.
۲۰۰۱- Digimon Tamers
هر کسی یک فصل مورد علاقه از «دیجیتال کانسترز» در ذهنش دارد، اما هیچ کدام از فصلهای آن به اندازهی Digimon Tamers تاریک نبوده، ریسکپذیری نداشته، و دلیل اصلی کابوسهای مخاطبان نبوده است. در این فصل نبردی میان انسان و دنیای دیجیتال داریم که در آن با دیجیمون به عنوان سلاح برخورد میشود، یک نسلکشی دیجیتال، یک رئیس اصلی که از ترومای یک دختر شکستخورده استفاده میکند تا به دنیای واقعی بیاید؛ به تمام اینها اتفاقاتی که با بیزلمون میافتد را نیز اضافه کنید. از آنجایی که همه چیز تقریبا دیوانهوار و در عین حال به طرز عجیبی بینظیر است، مطمئن هستیم این مجموعه فیلم هیچگاه دیگر نمیتواند به این سطح برسد.
۲۰۰۲- Naruto
هر کدام از نینجاها از یک جایی کار خودشان را آغاز میکنند، با اینکه این انیمه بعدا روندی نزولی داشت، اما هیچکس نمیتواند تاثیری را که این عضو Big Three داشت را زیر سوال ببرد. دنیای این مانگا، ماجراها و نبردهای آن هنوز هم از بهترینهای دوران طلایی انیمه محسوب میشود. این انیمه علاقه و تخیل میلیونها طرفدار را درگیر خود کرده بود. فراموش کردن مبارزات میان کاکاشی و زابوزا و راک لی و گارا کاری غیرممکن است.
۲۰۰۳- Fullmetal Alchemist
آیا این انیمه از منبع اصلیاش فاصله گرفت؟ بله. آیا باز هم برای مدتی طولانی به عنوان برترین انیمه از آن یاد میشد؟ باز هم بله. دانته، ماجرای برادران ارلیک برای به دست آوردن سنگ جادو و نامیرا کردن بدنهایشان؛ تمام این ماجراها علاوه بر شخصیتهایی بینظیر، فرهنگها و کیمیاگری این انیمه را شکل میدهند. اینکه سازندگان این انیمه تنها بر اساس تعداد محدودی مانگا توانستند یک دنیا خلق کنند، واقعا بینظیر به نظر میرسد.
۲۰۰۴- Monster
نمیتوان از بزرگترین شخصیتهای منفی انیمه صحبت کرد و یادی از جوهان لیبرت نکرد، کسی که یادآوری بینظیر برای زمانی است که وحشتناکترین چیزی که میتوانستیم تصور کنیم نهایتا انسانی بدون احساسات بود. بعد از تصمیم برای نجات زندگی یک کودک به جای نجات جان یکی از شخصیتهای اصلی، دکتر تنما یک جامعهگریز نابغه را به دنیای معرفی کرد، فردی که ابایی از قانونشکنی ندارد، مگر اینکه دکتر خوب ماجرا قسمش را زیر پا گذاشته و خودش ماشه را بکشد و جلوی او را بگیرد. با وجود اینکه رفتارهای جوهان ممکن است عجیب و خارج از عرف باشند، اما کاملا جذاب بوده و ثابت میکنند که یک کلمه میتواند گاها از یک گلوله کشندهتر باشد.
۲۰۰۵- Mushishi
این مجموعه ماورالطبیعی درست همانقدر که شما را جذب خود میکند، آرامشبخش نیز هست. این سریال داستان گینکو را دنبال میکند، فردی که به تمام کسانی که با موجودات عجیب در تماس هستند،کمک میکند. روایت این انیمه قسمت قسمت بوده و موجودات مختلفی را که محیط زندگی انسان را مورد تاثیر قرار دادهاند را دنبال میکند، اتفاقی که معمولا به در دست گرفتن کنترل توسط گینکو منتهی میشود.
۲۰۰۶- Code Geass: Lelouch of the Rebellion
کجا میتوانید انتظار داشته باشید تا یک روایت ماهرانه و یک شخصیت اصلی که هر حرکت اکشن او را به سمت یک شخصیت خاکستری هل میدهد را همراه با با اشارتی علمی-تخیلی و سیاسی که شما را جذب خود میکند، پیدا کنید؟ زیر سایه مردی به نام زیرو! لیلوچ وی بریتانیا که به خاطر پیشینهی خانوادگیاش دید خوبی هم نسبت به او وجود ندارد، بعد از اینکه توانایاییهای Geass را به دست میآورد به نیروی محرکهی معترضین تبدیل شده و راه را برای انقلابی میان اقشار ضعیف باز کرده و در این حین یکی از بهترین ضدقهرمانهای دنیای انیمه را رقم میزند. او مردی است که معجزهها را عملی میکند.
۲۰۰۷- Gurren Lagann
ایدهی دو ربات بزرگ که در بهشت گشته و ما را غرق شگفتی میکنند، ایدهای است که تا به امروز هم خاص به نظر میرسد. این موضوع به همراه شورش کامینا در کنار آخرین مبارزین بشریت با هدف رهایی ازقدرت حاکم را در نظر بگیرید. شخصیتهای این انیمه شخصیتهای معمول این ژانر هستند، اما در عین حال کاملا جذاب هستند. اکشن این انیمه آن چنان خارج از عرف و خلاقانه است که کل کیهان را به یک زمین نبرد تبدیل میکند. نکتهی خوب دیگر هم این است که یوکو را هم میتوانیم در این انیمه ببینیم.
۲۰۰۸- Toradora!
متضادها همدیگر را جدب میکنند؟ بیشتر از آن که فکرش را میکنید. البته باید این هشدار را بدهیم که این انیمه تنها رمانتیک کمدیای است که پایش به این لیست باز شده است. احتمالا تنها به این دلیل که این رمانتیک کمدی به کمک زوج عجیبش و تلاششان برای به زبان آوردن احساساتشان نمایندهی خوبی برای سایر رمانتیک کمدیهاست. در حالی که این انیمه ما را حسابی میخنداند، صحنههای اکشن بینظیری هم دارد! به خاطر سادهلوحی ریوجی و اخلاق تند تایگا، این دو ثابت میکنند که آن قدر به هم میآیند که با نزدیک شدن آنها به همدیگر شما حسابی به وجد خواهید آمد.
۲۰۰۹- Fullmetal Alchemist: Brotherhood
بله درست میخوانید! باز هم این انیمه. و با اینکه ممکن است فکر کنید ناعادلانه است که برادران الریکز دو بار در میان انیمههای برتر باشند… اما باید گفت آیا واقعا به نظرتان لیاقتش را ندارند؟ با وجود تمام زیبایی که قسمت اصلی این سریال داشت، «برادری» موفق شده است از ابتدا تا انتها داستانی کاملا مستقل را روایت کند و خط داستانی بینظیر خود مانگا را دنبال کند. رابطه برادری اد و ال، مبارزاتشان با هومونکولی، روایتهای جنگ، دین و فلسفه و هر چیزی که این سریال در نظر داشته انجام دهد، به زیبایی انجام شده است و تحسین ما را به دنبال داشته است.
۲۰۱۰- Durarara!!
گانگسترها، قاتلها، یک متصدی بار قوی ما را از ماندن در یک شهر منصرف نمیکنند. با اینکه انتخاب یک گروه بچه مدرسهای به عنوان شخصیت اصلی شاید انتخاب خیلی خوبی نباشند، اما بقیه شخصیتهای فیلم به شدت به یادماندنی هستند. ایزایا یک کارگزار اطلاعات است که کار با چاقو را هم به خوبی بلد است. شبزو هم از نظر میزان خشم و قدرتی که در مشتهایش دارد یک هیولای واقعی است. همهی آنها را در کنار هم بگذارید و نتیجه چیست؟ یک جور حماقت کاملا مرتبط و بینظیر.
۲۰۱۱- Hunter x Hunter
بچهی مجبوب مانگاهای شونن، که منبع اصلی آن هم راه را برای بسیاری از شخصیتهای محبوب این ژانر باز کرد، با جلوههای بصری و بیانی روان وارد عصر مدرن شد. به دنبال یک گروه صمیمی میگردید که بتوانید دردها و تغییرات اصلی بزرگ شدن را با هم پشت سر بگذارید؟ به گون و گروهش سلام کنید. به دنبال اتفاقات معمول این ژانر هستید اما در عین حال میخواهید اثری خوشساخت و با روندی معقول ببینید؟ نظرتان دربارهی روایت یک مسابقه و بعد از آن یک سازمان شیطانی چیست؟ به دنبال تماشای صحنههای نبردی هستید که همهی این چیزها را در آن ببینید؟ ما نترو در مقابل مروم را به شما پیشنهاد میکنیم. در این انیمه آن قدر محتوای خوب وجود دارد که اینکه ممکن است دیگر ادامهی آن را نبینیم برای ما سخت و غیرقابل باور است.
۲۰۱۲- JoJo’s Bizarre Adventure
ممکن بود جوناتان جوستر و ماجراهایشان به تنهایی به هیچ وجه توجهها را به خود جلب نکنند، با این حال مجموعه Battle Tendency را نیز در این انیمه میتوانیم ببینیم. مجموعه بازیگرانی به یادماندنی، سناریوهایی خلاقانه و شخصیتهای منفی بینظیر این سریال را به چیزی تبدیل کرده است که کنار گذاشتن آن کار راحتی نیست. و البته یکی از به یادماندنیترین شخصیتهای اصلی سالهای اخیر، جوزف جواستار را فراموش نکنید. این شخصیت حرفهای مسخره میزند، تفنگ اسلحه محبوبش است و با بلوف زدن کاری میکند که رقبایش به خودشان شک کنند. این مرد توقفناپذیر است.
۲۰۱۳- Attack on Titan
با اینکه همه موافقند که فصل سوم فصلی بود که این سریال خودش را بالا کشید و جایگاه خودش را ثابت کرد، اما نمیتوانیم شروع داستانی را که در ادامه به یکی از محبوبترین سریالهای روی کره زمین تبدیل شد را فراموش کنیم. وقتی که غولهای آدمخواری به نام تایتانها حمله میکنند، وظیفهی نجات دادن بشریت و حفظ زندگی بر روی شانههای اعضای Survey Corp میافتاد. با این که فصل اول به پای فصلهای بعدی نمیرسد، اما این فصل نیز اکشنی داشت که تنها لوی و میکاسا از پس آن برمیآمدند.
۲۰۱۴- Fate/stay night: Unlimited Blade Works
این مجموعه داستان فصلهای متفاوتی دارد، تا حدی متفاوت که برخی بینظیر بوده و برخی خیلی زود از یاد میروند. این مجموعه که کارش را از صفر شروع کرد، در نهایت سریالی را ارائه کرد که توجهی که پنجمین جنگ مقدس گریل لیاقتش را داشت را در آن دیدیم. این سریال صحنههای مبارزه و انیمیشنی بینظیر دارد. برای طرفداران پر و پا قرصش، این سریال همان چیزی بود که همیشه به دنبالش بودند. برای مخاطبان جدید نیز شدت نبرد میان هفت قهرمان و استادهایشان همهی بخشهای دیگر را جبران میکرد.
۲۰۱۵- One-Punch Man
راز اینکه چطور یک نسل از طرفداران انیمه را تنها با یک فصل جذب خود کنید چیست؟ شخصیتی که محض خنده تبدیل به یک قهرمان شده و مبارزاتش همه را شگفتزده میکند. با اینکه از دور این ایده ممکن است ساده به نظر برسد، اما سایتاما و حرفهی کاری جدیدش که شامل نجات دادن زندگی بقیه و کشتن شخصیتهای بد است، از نظر ماجراها و صحنههای مبارزه، تمام کلیشههای این ژانر را دور میزند. وقتی که میتوان شخصیت اصلی را پیش از از بین رفتن لایه اوزون به ماه فرستاد، چرا به داستانهای معمول این ژانر اکتفا کرد؟
۲۰۱۶- My Hero Academia
وقتی صحبت از فصلهای اول میشود، نباید این انیمه را از قلم انداخت. با اینکه فصلهای بعدی از نظر اکشن و رشد احساسی شخصیتها پیشرفت بینظیری داشت، اما نمیتوان از یاد برد که میدوریا خودش را در حد وارث One for All بالا کشید. این انیمه صحنههای مبارزهی بینظیری را به مخاطب ارائه میکند. این انیمه که به این ژانر ادای دین خودش را کرده است، خیلی زود راهش را به قلب بسیاری از مخاطبان باز کرد.
۲۰۱۷- Made in Abyss
اینطور که معلوم است ظاهر، حتی اگر به طرز خیرهکنندهای زیبا باشد، میتواند گولزننده باشد. چیزی که در ابتدا فکر میکردیم یک ماجرای جذاب میان یک غار نورد و دستیار سایبورگش باشد به چیزی تاریکتر، عمیقتر و از نظر احساسی درگیرکنندهتر از سطح انتظارمان تبدیل شد. این دو در ابیس گشته و ماجرایی را با هدف پیدا کردن مادر ریکو شروع میکنند؛ ماجرایی که خیلی زود مشخص میشود خطرهای زیادی را به دنبال خود دارد. در هر صحنه و چشمانداز زیبا، یک گره داستانی منتظر شماست. این انیمه یکی از خاصترین موضوعات را به نمایش گذاشته است و روایتی بینظیر را به مخاطب ارائه میکند.
۲۰۱۸- Devilman Crybaby
تماشای این بازتولید یکی از خشنترین ضدقهرمانهای دنیای انیمه کار راحتی نیست، با وجود اینکه تماشای آن کاملا لازم و ضروری است. نه تنها این انیمه با شخصیت آکیرا همان طور که لیاقتش را دارد برخورد میکند، بلکه از رفتن به جاهای کاملا بهمریخته ترسی نداشته و در عین حال به هیچوجه کیفیت خودش را از دست نمیدهد. شما حین تماشای این انیمه گریه میکنید، اعصابتان بهم میریزد و باز هم گریه میکنید، اما در نهایت خوشحال خواهید بود که آن را تماشا کردهاید؛ حتی اگر که در آخر پوچ و تهی رها شوید.
۲۰۱۹- Vinland Saga
شروع استادانه یک انیمه و رشد متوالی آن در قسمتهای بعدی، خیلی چیزها را دربارهیآن انیمه نشان میدهد. جور دیگری نمیتواند گفت: تلاش تورفین برای انتقام گرفتن، جنگ و دسیسههای سیاسی را بار دیگر در این انیمهی عصر جدید میتواند دید. مبارزات خونین و اشارات تاریخی معمولا برای موفقیت یک اثر کافی هستند، اما اینها در مقایسه با پردازش شخصیتها در این انیمه شوخی به نظر میرسند. به ویژه باید از اسکلاد که از همان اول ما را مجذوب خود میکند، یاد کنیم.
این مطلب برگرفته از ویدئویی در وبسایت watchmojo است.