مجله نماوا، کاظم رستمی
گاهی اوقات ورود یک شخصیت جدید در یک سریال و معرفی یک تیپ و شخصیت میتواند نجات دهنده داستان باشد. هنرپیشهای که وجودش مکمل برخی از نقشهای اصلی و پیش برنده داستان میشود و به مخاطب کمک میکند که ذهنش را سمت و سو داده و قدرت پیشبینی و ریسک غافلگیری را به تن بخرد. پیگیری داستانهای مافیایی و گانگستری و ظهور عناصر پنهان و بداهههای رمزواره را شنیدن، از جمله شیرینیهای سریالی مثل قورباغه میتواند محسوب شود.
نقش سحر دولتشاهی که در کاراکتر «فرانک» از قسمت پنجم در سریال قورباغه اضافه شد، از جمله حضورهای موثر و بجا بود که به کارگردان و فیلمنامهنویس این اجازه را میدهد تا در بسط و گسترش داستان خود بیمهابا به پیش بروند و بدانند که تدارکات و تمهیدات انسانی و داستانی کم نمیآورند.
فرانک همدانشگاهی و معشوقه رامین (صابر ابر) در گذشتهای نه چندان دور بوده، حالا هم تولید کننده مواد و کارمند آزمایشگاه است. یعنی یک تیر و چند نشان. یک عنصر کلیدی که هم میتواند بر ذهن مستولی شود و هم جان. هم دست راست آدم باشد و هم اینکه رقیب و گاه سبقت گیرنده. آیا توان مهار چنین بازیگری وجود دارد؟
سحر دولتشاهی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، متولد سال ۱۳۵۸ در تهران است. وی با نقش آفرینی در نمایش نیمروز خواب آلود به کارگردانی آیت نجفی، نخستین تجربه خود را در زمینه بازیگری تئاتر کسب کرد.
بازی در فیلم طلا و مس به کارگردانی همایون اسعدیان در سال ۱۳۸۸ برایش کاندیداتوری جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن از چهاردهمین جشن خانه سینما را در پی داشت.
از جمله افتخارات سحر دولتشاهی می توان به کسب جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل، دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل برای فیلم های عصر یخبندان، چهارراه استانبول و عرق سرد، تندیس بهترین بازیگر برای بازی در فیلم امیر اشاره کرد.
برای سحر دولتشاهی سال ۹۳ نقطه عطفی در کارنامه اش بود؛ او از یک طرف بعد از مدتها ایفای نقش مکمل در فیلمهای مختلف در سومین فیلم حسین فرحبخش یعنی «مستانه» نقش یک را ایفا کرد و از آن طرف با دو فیلم نسبتا خوب «شکاف» و «عصر یخبندان» به جشنواره سی و سوم رفت.
سحر دولتشاهی سابقه نقش آفرینی در آثاری همچون قورباغه، آسمان زرد کم عمق، مستانه، بارکد، نیم رخها، ترانههای قدیمی، عالیجناب، دلم میخواد و قلب یخی را در کارنامه هنری خود دارد.
پرسش بسیاری از بینندگان سریال قورباغه این بود که آیا در نهایت با ورود فرانک به داستان رامین شاهد سقوط استقلال فکری این شخصیت خواهیم بود؟ آیا بازیهای صابر ابر تحت تاثیر قدرت و نفوذ سحر دولتشاهی متفاوتتر جلوه خواهند کرد و آیا با زنی قدرتمند و جاهطلب مواجه خواهیم شد؟ آیا او میتواند گانگستر بازی کند؟
همه چیز به یک درخواست گره میخورد. رامین از فرانک درخواست میکند برایش انگشت پیدا شده را آزمایش کند و فرانک حالا میتواند حوادث قسمتهای بعدی را به صورت دومینو وار تحت تاثیر رفتار خود قرار دهد. پذیرش یک درخواست و ورود در یک ماجرای وحشتناک اما جاهطلبانه.
شاید اوج اقتدار فرانک آنجا تماشایی باشد که به رامین دستور میدهد تا آنقدر سر چهارراه بایستد و پلک نزند تا کور شود. این درست چیزی بود که سریال بدان محتاج بود. یک عنصر عملگرا که میتواند انرژی لازم را به بازیگران سریال تزریق کند.
عملگرایی او در مقابل رامین راه گریز خوبی برای سیدی برای خلق شخصیت زنی قدرتمند و پویا در سریال است. کسی که راه ورود رامین را به محدوده امن نوری هموار میسازد.
مهمترین کارکرد حضور فرانک چه به لحاظ همزمانی و چه به دلیل تاثیراتش بر روند داستانکهای حاشیهای سریال آن است که بازگشتش باعث میشود همه چیز دست به دست یکدیگر داده تا کاریزمای شخصیت نوری بیفروغ شود و مستولی شدن ترس برای او، راه نفوذی جدی محسوب شود. ترس از رامین آن هنگام جدی میشود که رامین پشتوانهای چون فرانک دارد.
روانشناسی رابطه رامین و فرانک نیز در سریال جذاب و جالب است و ماهیتی که فرانک در کنش به دریافتهایش از رامین نشان میدهد، حساب شده و منطقی است. به همان میزان که رامین تنها در شرایطی که به فرانک نیاز دارد به او پناه میبرد و در مواقعی که نیازی به او ندارد تلاش میکند تا رهایش کند، فرانک سعی میکند که راه نفوذ و ایفای نقشی پویاتر در سریال را برای خود هموار کند. او به عنوان یک مدعی وارد داستان شده و نه یک پیگیری کننده مانند زنان سریالبین در خانه.
فرانک میداند همیشه راه نفوذ، برقراری یک ارتباط مستقیم و رک و خودمانی نیست. گاهی اوقات باید یک دوربرگردان را چند بار رفت و برگشت تا مسیر درست را ادامه داد.
نکته کلیدی برای فرانک اما این است که اوهم از وجود مخدر تاثیرگذاری به نام قورباغه باخبر شده و بنابراین دست در سریال زیاد میشود، دستیابی به آن اما برای فرانک علاوه بر ارضای تمام جاهطلبیها، یک اهرم فشار است برای اذیت کردن مَردی که روزگاری دوستش داشته.
ما در وجود فرانک ذکاوت، دلمردگی، شرارت، دلبری، مدیریت، کارایی، پوچی، در تنگنا قرار گرفتن، خیانت و دور زدن، احساس سرشاری و عمگرایی را گاه توامان می بینیم، مجموعه اضدادی که میتواند مانند آچار فرانسه به کار هومن سیدی بیاید. شاید ایفای نقش فرانک و توانایی مضاعف سحر دولتشاهی میتوانست مسیر داستانی را به بهترین نحو ممکن تغییر دهد اما تقدیری که کارگردان اندیشیده گاه بسیار متفاوت است. آنهم لابد به واسطه محدودیتهایی است که برای زنان رقم خورده است. در کار خلاف هم لابد خط و خطوطی عرفی، به عنوان استاندارد جنسیتی در شبکه نمایش خانگی مطرح است.
تماشای آنلاین سریال قورباغه در نماوا