مجله نماوا: در بخش نخست این متن پیرامون جزئیات حقوقى ماجرا، سه موضوع حائز اهمیت ایده، سوژه و بیان خلاقانه در قواعد حقوق مولف، بررسی شد و ابهامات موجود بر سر دو نسخه ۲۹ و ۴۴ دقیقهایِ مستند «دو سر برد-دو سر باخت» (که موضوع غیر از افزایش زمان، تغییر در روایت و ساختار اثر است) مورد بحث قرار گرفت و اشاره شد نسخه بلندتر این مستند بعد از اکران فیلم «قهرمان» تدوین و منتشر شده، ولی هیچگاه به آن اشاره نشده است. همچنین گفته شد که از نظر پخشکنندگان بینالمللی فیلم «قهرمان» که در این باره حساسیت سختگیرانهای دارند، هیچگونه نقض کپی رایتی رخ نداده است و اکران فیلم در کشورهای مختلف، در تایید این موضوع است. در این بخش به بررسی ابعاد اخلاقی این موضوع خواهیم پرداخت.
تیم فیلم قهرمان تاکنون سعی در خویشتنداری و شفاف شدن این موضوع، از مسیر قانونی و کارشناسی داشته و به همین دلیل از طرح بسیاری از مستندات و موضوعات خودداری کرده است. اما متاسفانه به دلیل طرح ادعاهای کذب و غیراخلاقی در روزهای اخیر، لازم میداند علیرغم میل قلبی، به بیان بخشی از موضوعاتی که تاکنون درباره آن جز در مراجع قانونی سخن نگفته، بپردازد. بسیار متاسفیم که برای رد ادعاهای کذب منتشر شده ناچاریم به موارد و مدارکی اشاره کنیم که هیچ گاه، مایل به رسانهای شدن آن نبودیم و پرداختن به آنها در سطح عمومی برایمان ناخوشایند است.
در مصاحبهای خانم مسیحزاده ادعا کردهاند که در سال ۹۸ فردی از موسسه بامداد با او تماس گرفته و درباره مجموعه مستندهای ورکشاپ موسسه کارنامه به وی چنین القا کرده که در صورت تمایل برای حفظ اپیزودش در پکیج مستندهای کلاس، میبایست از پخش اثرش در جشنوارهها اجتناب کند. این یک ادعای کذب است. در پایان دوره ورکشاپ سال ۱۳۹۳، تصمیمگیری برای نهایی شدن و پخش مجموعه به خود هنرجویان و موسسه کارنامه سپرده شده و موسسه بامداد هیچ نسبت و دخالتی در روند اموری که در موسسهای دیگر طی شده ندارد.
این هنرجو در پی انتشار فراخوان کلاس فیلمنامهنویسی آقای فرهادی، به موسسه بامداد میروند و همچون دیگران با طی مراحل مربوطه نهایتا در کلاس ثبت نام می کنند.
پس از پایان یکی از جلسات کلاس فیلمنامهنویسی در موسسه بامداد، آقای فرهادی قصد خود را مبنی بر نگارش فیلمنامهای با ایده مطرح شده خود در ورکشاپ (قهرمانسازی و افرادی که با پس دادن شیء گرانبهایی که پیدا کردهاند مورد توجه جامعه قرار میگیرند) و با برداشتی آزاد از سوژه رسانهای شده در مطبوعات به ایشان اطلاع میدهند. همانطور که پیشتر اشاره شد، در دوره ورکشاپ مستندسازی سال ۱۳۹۳، مدرس از هنرجویان خواسته بود نامش در تیتراژ کارهای کلاسی به عنوان طراح و ایده پرداز ذکر نشود تا آثارشان به دور از حواشی، دیده و قضاوت شود. در همین راستا آقای فرهادی طبق عرف حرفهای، از ایشان میخواهند در نامهای تایید کنند که ایده و طرح فوق از طرف فرهادی در ورک شاپ طرح شده و متعلق به ایشان است. بدیهی است که نوشتن این نامه به معنی گرفتن حقی از خانم مسیحزاده در مورد این مستند نبوده و تنها در تایید واقعیتی ست که در دوره ورکشاپ رخ داده است، ولی به خواسته ایشان در تیتراژ ذکر نشده بود.
برخلاف داستان کاملا ساختگی و هولناک مطرح شده از جانب ایشان، نوشتن این نامه در یک جلسه کوتاه ده دقیقهای در فضایی کاملا عادی و محترمانه اتفاق افتاده و ایشان با تایید صحبتها، بدون مخالفت و نظری نامه را نوشته و امضا کردهاند. حتی پیش از امضا، فرهادی برای صحبت با هنرجویی دیگر از اتاق خارج شده و خانم مسیح زاده پس از گپ و گفتی عادی با خانم پریسا بختآور و خانم فریده شفیعی خداحافظی کرده و میروند. در این جلسه به هیچ وجه پیشنهاد همکاری، بازی در فیلم و یا دیگر ادعاهای ایشان مطرح نشده است.
همچنین طبق مدارک حسابداری موسسه بامداد و پیغامهای ارسالی از طرف خود خانم مسیحزاده، دو هفته پیش از تاریخ امضای این نامه، به طور کامل تسویه حساب کرده بودند و روایت اخذ شهریه از ایشان تحت فشار کاملاً کذب است.
ایشان ادعا دارند در این جلسه به وی قول داده شده هفته بعد از آن همراه با تیم قهرمان به شیراز بروند در حالی که آن زمان، در مرداد ۹۸ هنوز هیچ تیمی برای این فیلم تشکیل نشده بود و اساسا برنامهای برای سفر وجود نداشته. ضمن این که جلسه مذکور تنها جلسه درباره این موضوع بوده و روایت زننده دیگری که از جلسه دوم تعریف شده نیز از اساس غیرواقعی و کذب است و چنین جلسهای وجود نداشته است.
این هنرجو اتفاقات این روز را برای افراد مختلف، در روایتهایی کذب و اغراقآمیز تعریف کرده است که با اندکی دقت، تناقضهای آن دیده می شود و پیداست که در آن تلاش شده با تحریک حساسیتهای جامعه، کسانی را که از حقیقت ماجرا بیاطلاعاند، تحت تاثیر قرار دهد. نکته جالب توجه این است که ایشان در یکی از این روایتها (که مدرک صوتی آن موجود است) ماجرا را به این شکل برای شخص دیگری تعریف میکند که در روز امضای نامه، پس از اتمام کلاس، کلیه شاگردان و کارکنان را از موسسه بیرون میکنند و ایشان را با شخصی به حالت یک «بادیگارد» در فضایی با چراغهای خاموش به اتاقی در طبقه دوم موسسه میبرند! به نظر میآید این بخش از این روایت ساختگی، به دلیل حضور هنرجویان و کارکنان (شاهدان) زیادی که در آن زمان در موسسه حضور داشتهاند، در مصاحبه مورد اشاره واقع نشده.
جای تعجب است که یک رسانه رسمی در برابر چنین اظهارات کذب و حرمت شکنانهای، بدون انجام راستیآزمایی، اقدام به انتشار مصاحبه میکند. بدیهی است عدم پذیرش مصاحبه از سوی یک طرف، به معنی سلب مسئولیت راستیآزمایی از رسانه نیست.
متاسفانه روایت ایشان درباره حضور در پشت صحنه فیلم «قهرمان» نیز تحریف شده است. ایشان بدون هماهنگی در یک روز شلوغ کاری که صحنههای جلسات خیریه (در مدرسه مهرآیین) با تعداد زیادی از بازیگران (آن هم در روزهای کرونا) در حال فیلمبرداری بوده، به پشت صحنه آمدند و درخواست حضور در صحنه و دیدار با کارگردان را داشتهاند. آقای امین خنکال (دستیار فرهادی) شرح این روز را در صفحه شخصی خودشان با حیرت از روایت خانم مسیحزاده، اینگونه نوشته است:
«امروز مصاحبهاى خوندم که میزان دروغ و تحریفش برام بهتآوره و به خاطر همین نمیتونم خویشتنداری کنم و در مقابل این ادعای دروغ ساکت باشم. در این مصاحبه تهمتى به من زده شده که از زبان آقاى فرهادى جملهای را به شخصى گفتهام. جملهای که به هیچ عنوان صحت ندارد. یکى از روزهاى شلوغ و پرفشار فیلمبردارى «قهرمان» در لوکیشن مدرسه مهرآیین شیراز مشغول به کار بودیم که در بیسیم به من خبر دادن خانمى به اسم مسیحزاده به حیاط لوکیشن آمده و خود را از شاگردان آقاى فرهادى معرفى کرده و میخواهد که ایشان را ببیند. آقاى فرهادى کاملاً متمرکز کارشون و مشغول تمرین با گروه بازیگران تو خیریه بودند، چند دقیقه صبر کردم و در یک موقعیت مناسب بین دو تا تمرین بهشون گفتم ایشان آمدند که شما را ببینند. گفتن چرا به من نگفتین امروز قرار دارم؟ (تمام قرارهاى آقاى فرهادى رو معمولاً از قبلتر فیکس میکردیم و به ایشون شب قبل قرار یادآورى میکردیم و معمولا قرارها غروب بعد از پایان فیلمبرداری روزانه بود) گفتم نه، این خانم الان اومدند و می خوان شمارو ببینند. گفتن هماهنگ کنید روزهاى آینده که برنامه سبکتر و خلوتترى داریم بیان سر صحنه. به وحید صداقت هم گفتن شما هم با امین برو و هماهنگ کنید. وقتى رسیدم به این خانم دیدم همکاران گروه تدارکات ازشون پذیرایى کردن، حال و احوال کردم و دقیقاً گفتم آقاى فرهادی گفتن که یکی از روزهاى آینده که خلوتتر هستیم هماهنگ کنید و بیاید. شماره تماس خودم رو دادم و بهشون گفتم که با من تماس بگیرین تا روز و ساعت قرار رو فیکس کنیم. با نهایت ادب و احترام ازشون خداحافظى کردم و برگشتم سر صحنه باز. تا آخرین روزى که شیراز بودم این خانم نه تماسى گرفتن و نه پیامى دادند و دیگه هیچ خبرى هم ازشون نشد. امروز بعد از دیدن این مطلب دروغ از ایشان درباره بنده و روایت وارونه از آن روز حیرت کردم، نتونستم سکوت کنم. چرا که این خانم به شخص من نسبت دروغ دادند و این عین بیاخلاقی ست.»
در ادامه این بیاخلاقیها، این هنرجو با استفاده از تصاویر پشت صحنه که به پیشنهاد مدرس از روند ورک شاپ ضبط شده، فیلم تقطیع شده یک ساعتهای از مجموع تصاویر سی ساعته (به طور تقریبی) کلاس تهیه کرده است. در این فیلم تقطیع شده با کنار هم قرار دادن تکهها و جملاتی که با هدفی مشخص از ساعتها بحث و گفتوگو در کلاس مونتاژ شده، سعی بر آن است واقعیت دوره، به شکلی تحریف شده ارائه شود. از جمله این که گویی در طول همه جلسات، مدرس تاثیری در روند شکلگیری مستند کلاسی وی نداشته است. در این فیلم به توضیحات مفصل مدرس، درباره ایده به اشتراک گذاشته شده و راهنماییهای پرجزئیات او در روند شکلگیری روایت آثار و ساخت مستند مذکور پرداخته نمیشود. وکیل حقوقی فیلم «قهرمان» از موسسه کارنامه برای در اختیار داشتن مجموعه تصاویر پشت صحنه ورکشاپ درخواست رسمی کرده ولی متاسفانه تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.
و چند نکته پایانی:
• عدم اشاره به نسبت فیلم «قهرمان» با داستان واقعی یکی دیگر از نکات نیازمند توضیح است. از نظر پخشکنندگان بینالمللی فیلم، با توجه به برداشت کاملا آزاد از یک رخداد واقعی و تفاوت محسوس بین آنها و اینکه فیلم در طول داستان خود اساسا به موضوعات، شخصیتها و موقعیتهای دیگری میپردازد، الزامی برای این موضوع وجود نداشته است. کمااینکه براساس قواعد مربوطه، اشاره یا عدم اشاره به این برداشت آزاد و متفاوت هیچ تاثیری در اورجینال یا اقتباسی برشمردن فیلمنامه نداشته و اساسا تعریف اقتباسی بودن متفاوت است که با رجوع به قواعد و نمونههایی از این دست در سینما به راحتی می توان آن را دریافت.
• اما فارغ از همه موارد فوق، باید اضافه کرد در تمام این مدت تیم فیلم «قهرمان» با حسن نیت برای حل مسئله پیش آمده از مسیر منصفانه اعلام آمادگی کرده و میکند. چنانکه پیش از نمایش عمومی فیلم «قهرمان» در ایران جلساتی به پیشنهاد مدیرعامل خانه سینما، آقای منوچهر شاهسواری درباره این موضوع برگزار شد. در این جلسات و جلسه دیگری که بعد از آن در دفتر وکیل فیلم «قهرمان» بود، از آنجایی که تیتراژ فیلم در زمان اکران جشنواره کن هنوز کامل و قطعی نبوده و حتی نام بعضی از عوامل از جمله یکی از طراحان فیلم به دلیل فشار کاری و تسریع در آماده کردن نسخه نمایش از قلم افتاده بود، تیم فیلم «قهرمان» ضمن اذعان به اشتباه سهوی پیش آمده بابت عدم اشاره به زحمات خانم مسیحزاده در سال ۱۳۹۳، با این موضوع که نام وی تحت عنوان تحقیق و پژوهش در تیتراژ فیلم ذکر و حقوق مادی وی نیز طبق عرف سینما لحاظ شود، موافقت کرد؛ با آنکه در حقیقت دستیاران کارگردان، مشاور حقوقی فیلم و برخی همکاران در شیراز، عهدهدار بخشهای نیازمند تحقیق و پژوهش در فیلم «قهرمان» بودهاند. همچنین از طرف فیلم «قهرمان» پیشنهاد شد نام تمام هنرجویان ورکشاپ نیز در تیتراژ ذکر شود. ولی بعد از مدتی ایشان با تغییر نظر خود، راه هرگونه گفتوگویی را بستند و به همین دلیل متاسفانه ذکر نام دیگر هنرجویان نیز به چالش کشیده شد و بالاجبار برای جلوگیری از سوءتفاهم بیشتر به تیتراژ اضافه نشد. بعد از مدتی وکیل سابق ایشان از وکیل فیلم «قهرمان» همراه با درخواست مالی، عنوانی را برای ذکر نامشان در تیتراژ درخواست کردند که بسیار خارج از عرف و فاقد مبنای حقوقی بود.
و مدتی بعد از آن، درخواست سهیم شدن در تمام درآمدهای فیلم «قهرمان» را داشتند!
با احترام، تیم «قهرمان»
تماشای آنلاین فیلم قهرمان در نماوا