مجله نماوا، حسین آریانی
تاریخ صد و اندی ساله سینما نشان میدهد که در اغلبِ ارزیابیهای زیباییشناسانه سینمایی، فیلمهای جدی بیش از کمدیها مورد توجه قرار گرفتهاند؛ و معمولا جوایز و تاییدها و تشویقها سهم فیلمهای جدی بوده است.
اما چنین نگاه کلیشهای و تبعیضآمیزی را چگونه میتوان تعدیل کرد؟ بیشک موثرترین راهکار برای تغییر هر تلقی نادرستی، آگاهیرسانی و روشنگری است؛ و یکی از روشهای موثر برای آگاهی بخشی در مورد ارزش و اهمیت سینمای کمدی، میتواند تشریح نقاط قوت و امتیازاتِ کمدیهای برتر و موفق، و تحلیل رمز موفقیت و ماندگاریآنها باشد. (یعنی همان کاری که نگارنده در مطلب پیش رو تلاش کرده، درحد بضاعت و توانِ خود انجام دهد). طبیعی است در مطلبی که عنوانِ «فیلمهای منتخب» را بر خود دارد؛ نویسنده تمرکزش را معطوف به جنبههای مثبت فیلمها کند؛ و در آن ضرورتی برای اشاره به نقاط ضعف، احساس نشود؛ نقاط ضعفی که خود به تنهایی میتوانند، موضوعِ مبحث و مطلب دیگری باشند.
۵- «مرد عوضی» (محمدرضا هنرمند)
بعد از اکران فیلم آدم برفی در سال ۱۳۷۶ با اکران «مرد عوضی» در سال ۱۳۷۷ خط مشی جدید حوزه هنری در ساخت کمدیهای جسورانه و پُرمخاطب به جای تولیدات ایدئولوژیک معمول، دنبال شد. سیاستگذاری که ساخت فیلمهای متفاوت، تابوشکن و جذاب را در دوران گشایشهای مضمونی سینمای ایران پس از دوم خرداد، در دستور کار قرار داده بود.
محمدرضا هنرمند در «مرد عوضی» از داستان کمدی-تخیلی پیوند مغز به شخصی که دچار مرگ مغزی شده، به خوبی بهره میگیرد؛ و به بهانه این جابهجایی، ضمن عبور از برخی خطوط قرمز، مخاطب را مشتاقانه با داستان و شخصیتها همراه میسازد.
به دلیل صحنههای حساسیت برانگیزِ «مرد عوضی»، محمدرضا هنرمند ترجیح داد فیلمش را بدون نمایش در جشنواره مستقیما به اکران عمومی دربیاورد؛ و به این ترتیب او به خوبی از این استراتژیِ هوشمندانه برای موفقیت فیلمش استفاده کرد. «مرد عوضی» با اینکه در ماه رمضان اکران شد؛ ولی به فیلم بیرقیب ماه و یکهتاز سال بدل شد؛ و در نهایت در صدر پرفروشترین فیلمهای سال قرار گرفت.
با وجود سپری شدن ۲۴ سال از زمان اکرانِ «مرد عوضی»، این ساخته محمدرضا هنرمند بسیاری از جذابیتهای زمان ساختش (داستان پُرکشش و درگیرکننده، شخصیتهای جذاب و کمیک و …) را همچنان تا به امروز حفظ کرده است.
به دنبال استقبال چشمگیر از «مرد عوضی»، محمدرضا هنرمند فیلمهای مومیایی۳ (۱۳۷۹) و «عزیزم من کوک نیستم» (۱۳۸۰) را ساخت؛ آثاری که نتوانستند موفقیتِ «مرد عوضی» را تکرار کنند.
۴- «آدم برفی» (داوود میرباقری)
در سینمای بعد از انقلاب فیلمهای بسیاری با مضمون مهاجرت به خصوص در دههی شصت ساخته شدند؛ اما بدون شک «آدم برفی» ساخته داوود میرباقری و محصول اوایل دههی هفتاد، بهترین فیلم با چنین مضمونی است.
«آدم برفی» به نویسندگی و کارگردانی داوود میرباقری براساس ایدهای از عبدالله اسکندری در سال ۱۳۷۳ ساخته شد. فیلم به دلایل مختلفی و به خصوص به علت زنپوشی اکبر عبدی با اعتراض شدید گروههای فشار و تندرو روبرو شد؛ و به دستور معاونت سینمایی وقت (عزتالله ضرغامی) توقیف شد. سه سال بعد، یعنی در سال ۱۳۷۶ و در دوران اصلاحات «آدم برفی» رفع توقیف شد؛ و به اکران عمومی درآمد.
پدیده زن پوشی در «آدم برفی»، در سینمای بعد از انقلاب تا آن زمان، اتفاقی بیسابقه بود. این اتفاق غافلگیر کننده همراه با بازی دیدنی و تابوشکنِ اکبر عبدی (در نقشِ عباس خاکپور) به یکی از نقاط قوت فیلم و به نقطه عطفی در کارنامه بازیگری عبدی تبدیل شد. با این توضیحات میتوان به چرایی استقبال گسترده مردم از فیلم پی برد؛ و به خوبی درک کرد که «آدم برفی» و حواشیاش، چقدر میتوانستند در آن زمان برای مردم کنجکاویبرانگیز و جالب باشند.
«آدم برفی» در برخورد اول، اثری سفارشی به نظر میآید که با نمایش گوشههایی از زندگی دشوار و نکبتبار مهاجران ایرانی، قصد دلزده کردن و باز داشتن مخاطب از مهاجرت را دارد؛ اما شائبه سفارشی بودن نباید موجب شود این نکته مهم و اصلی در مورد نخستین تجربه سینمایی میرباقری را فراموش کنیم؛ که «آدم برفی» پیش و مقدم بر تمام ویژگیهای حاشیه ای و فرامتنیاش، فیلمی خوش ساخت و دیدنی است.
متاسفانه هشدارِ میرباقری در مورد مسئله مهاجرت ایرانیها در زمان اکران «آدم برفی» از جانب مسئولین جدی گرفته نشد. هشداری صریح و قاطع از جانبِ فیلمسازی که انگار ۲۸ سال قبل، این روزهای تاریک و سونامی مهیبِ مهاجرت ایرانیها را میدید و احساس میکرد.
«آدم برفی» با وجود سه سال تاخیر در اکران، موفق شد عنوان پُرفروشترین فیلم سال را به دست آورد؛ فیلمی با مضمونی معاصر و به روز، که هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
۳- «دیگه چه خبر؟» (تهمینه میلانی)
در سالهایی که «دزد عروسکها» و «عروس» فیلمهای پُرفروشاند، تغییر ذائقه مخاطب و موفقیت فیلمی چون «دیگه چه خبر؟» دور از انتظار نبود. تهمینه میلانی در «دیگه چه خبر؟» اولین ایدههای برگرفته از تفکراتِ فمینیستیاش را در قالب اثری کمیک به نمایش گذاشت. فیلمی متفاوت و سرشار از انرژی و طراوت که هنوز هم کم و بیش مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد و میخنداند.
مخاطبِ امروزینِ «دیگه چه خبر؟» شاید رویکرد متفاوت و جدید آن را در زمان ساختش، درک نکند. اما عزمِ جزمِ تهمینه میلانی درشکستن قواعد تثبیت شده و باورهای کهنه و از پیش تعیین شده جامعه مردسالار با نشان دادن دختر شیطان و پُر شور و شَری که برای آزاد شدن از قید و بندهای جامعهای سنتی در تلاش و تکاپو است، در آن زمان اقدام شجاعانه و پیشرویی بود. ماهایا پطروسیان هم به این تکاپوی جسورانه و کمیک با بازی موثرش در نقش فرشته جلوهی قابل توجهی بخشید.
تکگوییهای درونی فرشته در ترکیب با رفتار جسورانه و تخیلات کمیک و دیدنیاش موجب برانگیختن حس همذاتپنداری مخاطب، و ارتباط ملموس و تنگاتنگی با این شخصیت میشود.
استقبال از «دیگه چه خبر؟» در زمان اکران عمومی (سال ۱۳۷۱) به حدی بود که در فصل پاییز، دو ماه و نیم بر پرده سینماها باقی ماند؛ و عنوان پُرفروشترین فیلم سال را به دست آورد. فیلمی که پس از گذر ۳۰ سال از زمان اکرانش، هنوز کمیک و دیدنی، و مضمون معترضش به محدودیتها و مشکلات زنان در جامعه ایرانی همچنان به روز است.
۲- «مارمولک» (کمالتبریزی)
در سال ۱۳۸۲ چهار سینماگر شاخص (منوچهر محمدی، کمالتبریزی، پیمان قاسمخانی و پرویز پرستویی) در اوج فعالیتهای کارنامه حرفهای خود، همکاری را رقم زدند که به خلق یکی از موفقترین کمدیهای سینمای ایران انجامید. «مارمولک» حاصل چنین مربع طلایی و منحصر به فردی بود.
منوچهر محمدی که از معدود تهیهکنندگانی است که خود طرح اولیه بسیاری از فیلم هایش را نوشته است، پس از آماده کردن طرح اولیه «مارمولک»، نگارش فیلمنامه را به پیمان قاسم خانی سپرد.
پیمان قاسمخانی در نقطه اوج کارنامه ی حرفه ای خود، فیلمنامه «مارمولک» را متاثر از فیلم «ما فرشته نیستیم» (نیل جردن،۱۹۸۹) به نگارش درآورد. ایده ی جذاب جابهجایی شخصیتها در«مارمولک» فرصتی مغتنم برای پیمان قاسم خانی به وجود آورد تا کمدی موقعیتِ درجه یکی را خلق کند.
«مارمولک» همچنین فرصت گرانبهایی برای پرویز پرستویی بود، تا بهترین نقش آفرینی کمدی کارنامه بازیگریاش تا به امروز را رقم بزند. در توصیف جایگاه کلیدی و مهم پرستویی در شکلگیری «مارمولک»، اشاره به این نکته اکتفا میکند؛ که بدون حضور او و بازی درخشانش، موفقیتِ فیلم تصورناپذیر است.
«مارمولک» بدون توسل به لودگی و شوخیهای سخیف، با موقعیتها و دیالوگهای کمیک به دقت فکر و طراحی شدهاش، همچنان تا به امروز تماشاگر عام و خاص را به یک اندازه با خود درگیر میکند و میخنداند.
«مارمولک» علاوه بر دریافت جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه (پیمان قاسمخانی)، و تقدیر ویژه هیئت داوران از بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی) در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر شد.
۱- «اجارهنشینها» (داریوش مهرجویی)
«اجارهنشینها» از این نظر که پیش از آن مهرجویی، ژانر کمدی را تجربه نکرده بود، در میان آثار او جایگاه متفاوت و منحصر به فردی دارد. البته قبل از «اجارهنشینها» در آثاری چون «آقای هالو» و «مدرسهای که میرفتیم»، گاه لحظات کمیکی را شاهد بودیم؛ اما نمیتوان این فیلمها را تحتِ عنوان ژانر کمدی دسته بندی کرد.
«اجارهنشینها» از معدود کمدیهای سینمای ایران است که گذر زمان نه تنها بیرمق و کماثرش نکرده، بلکه برعکس به ارزش و اعتبارش افزوده است. فیلمی که علیرغمِ ظاهر ساده و دست یافتنیاش به هیچ وجه دم دستی و پیش پا افتاده نیست. «اجارهنشینها» با ارائه نوعی کمدی سهل و ممتنع و چند وجهی و متشکل از لایههای مختلف معنایی، مخاطبانش را از هر گروه و طبقه ای و با هر بضاعتی از نظر فکری، مجذوب، و با خود همراه میکند.
در نیمه اول دهه ۶۰ در سالهایی که سینمای ایران به دلیل شرایط جنگی و سالهای آغازین پساانقلاب، بیشتر در اختیار فیلمهای جنگی، حماسی و انقلابی بود، و اغلب فیلمهای پُرفروش را آثاری جنگی و حادثهای مانند «عقابها» و «سناتور» تشکیل میدادند، سینمای کمدی با آثاری نه چندان قابل توجه و به یاد ماندنی، ژانری کمفروغ بود. در چنین موقعیتی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۵ پس از بازگشت از فرانسه، فیلمبرداری هفتمین فیلم بلند سینماییاش «اجارهنشینهامرد عوضی» را آغاز کرد. حاصل کار، یکی از بهترین آثار کمدی سینمای ایران (و به عقیده بسیاری، بهترین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران) بود.
«اجارهنشینها» که نخستین فیلم به نمایش عمومی درآمدهی مهرجویی در سالهای پس از انقلاب است، در کنار تحسین منتقدان با استقبال پُرشور تماشاگران روبرو شد.
صحنههای کمیک و اسلپ استیک مشهور فیلم مثل تعقیبِ ماشینِ کارگران و حمله با کلنگ، در حافظه جمعی مخاطب ایرانی ثبت، و بدل به خاطره سینمایی چندین نسل شده است.
«اجارهنشینها» ضمن به دست آوردن عنوان پُرفروش ترین فیلم سالِ ۱۳۶۶، رکوردهای فروش قبل از خود را شکست؛ و پُرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن زمان نام گرفت. فیلمی که با وجود سپری شدن ۳۵ سال از زمان اکرانش، همچنان با طراوت و جذاب و هنوز قابل توصیه به مخاطب برای دیدن و لذت بردن است.