مجله نماوا، گلاره محمدی
مستند موزیکال «تهران انار ندارد» با نگاهی به فیلمهای آرشیوی تاریخ سینمای ایران تلاش میکند با لحنی طنزآلود زندگی امروز در تهران را به چالش کشیده و مشکلات و معضلاتِ این شهرِ شلوغ و پرهیاهو را به ساکنانش یادآور شود. از آنجا که مسعود بخشی بهعنوان مستندساز تحقیق را سرلوحه کارش قرار داده است، محتویات موجود از تهران را از نگاتیوهای آرشیوی استخراج کرده و با جانمایی آنها در کنار تصاویرِ روزِ تهران، تضادی بزرگ و انکارنشدنی را به تصویر بکشد.
این مستند که نماینده سینمای ایران در هشتاد و دومین دوره جوایز اسکار نیز بود یکی از پرافتخارترین فیلمهای مستند سینمای ایران است که توانسته جوایزی چون بهترین کارگردانی از جشن خانه سینما، جشنواره فیلم فجر، جایزه تماشاگران جشنواره سینما حقیقت و لوح سیمین جایزه بزرگ شهید آوینی، را از آن خود کند. در کنار جوایز و افتخارات متعدد این شانس را داشته تا اکران عمومی را با فروش قابل قبولی تجربه کند. فراموش نکنیم که در سال ۱۳۸۸ و زمانی که گروه هنر و تجربه وجود خارجی نداشت، این فیلم اکران شد و مخاطبان علاقهمند به سینمای مستند به تماشای آن نشستند و غالباً راضی سالن سینما را ترک کردند.
فیلم پس از شرح حالی از زبان مسعود بخشی (در مقام کارمند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) با این جملات روی تصاویری از اتوبانهای تهران آغاز میشود: «تهران روستای بزرگی در حوالی شهرری است که باغها و درختان میوه فراوان دارد. ساکنان آن در سردابهایی زندگی میکنند که به لانهی مورچگان میماند. تهران چند محله دارد که هر یک با دیگری در جنگ و ستیز است. حرفه تهرانیها خلافکاری است و فرمانروا دلخوش است که ایشان خراج گزار پادشاهاند. میوههایشان نیکو و فراوان است و به ویژه اناری دارند که در هیچ یک از شهرها نظیرش یافت نمیشود.» (کتاب آثار البلاد اثر زکریا محمد قزوینی)
از همان دقایق ابتدایی و با نمایش تصاویری از فیلمهای قدیمی میتوان دریافت که مهمترین ویژگی فیلم طنازی است! اما چگونه؟ انتخاب مسعود بخشی در «تهران انار ندارد» این است که با کمک گرفتن از موسیقی، زبان طنز و نمایش تصاویری متضاد با آنچه در نریشن میشنویم، موضوعاتی مهم، پیچیده و گاه فراموش شده را به شکلی غیرمستقیم اما اثرگذار به مخاطبش منتقل کند.
اگر روزگاری تهران را به انار مرغوبش میشناختند چنانچه امروزه قمصر را به گلاب، کاشان را به قالی و اصفهان را به جلوههای معماری ایرانی؛ میشود اینگونه نتیجه گرفت که کارگردان هوشمندانه عنوانی مناسب را برای فیلم خود برگزیده زیرا انار در این فیلم عنصری نمادین است که به هویت تهران اشاره میکند و بنابراین فیلم بر بیهویتی تهران معاصر اشاره دارد.
بخشی، که برای صادر شدن اجازهی فیلمبرداری این فیلم پنج سال انتظار کشیده، وجوه مختلف تهران را از ۲۰۰سال گذشته با نگاهی انتقادی به تصویر کشیده که درآن گوشهای از معضلات روز در این شهر به وضوح دیده میشود؛ از ساخت و سازهایی که روستایی حوالی ری را به کلانشهری تبدیل کرده است تا زلزلهای قریب الوقوع که همواره اشاره کردن به آن لرزه بر اندام ساکنان پایتخت میاندازد و از دل همین اشارات که با کنایههایی طنزآلود همراه است تماشاگرش را به ویژگیهای عجیب و منحصر به فرد مکانی که در آن زیست میکند ارجاع میدهد.
مستند موزیکال «تهران انار ندارد» در قالب تعریفی که از خود ارائه میدهد محدود نمیماند؛ یعنی در کنار انتخاب ساختار مستند و استفاده حداکثری از موسیقی، سویههای تاریخی-اجتماعی مهم و پررنگ مرتبط با موضوعش را نیز برجسته میسازد و در لحظاتی مانند نمایش تصاویری از زلزله بم بسیار تلخ و غمانگیز است.
یکی از نقاط قوت فیلم تدوین است؛ استفاده از سبک مونتاژ دیالکتیک در جهت خلق مفاهیمی نو با پیوند میان تصاویر و موسیقی یکی از نکتههای کلیدی برای درک و دریافت هرچه بهتر اثر بشمار میرود. این تکنیک براساس تضاد بین نماها با نریشن یا موسیقی ساخته یا انتخاب شده شکل میگیرد و این امکان را به بیننده میدهد که تا حدود زیادی خود به کشف و شهود برسند و از همین رو تعبیر هر یک از مخاطبان ممکن است با دیگری متفاوت باشد.
از سوی دیگر کاملاً واضح و مبرهن است که کارگردان در استفاده از آرشیو فیلمهای قدیمی، کاملاً آزاد نبوده است و گاهی دستش در انتخاب و نمایش بسته بوده است و این محدودیت در نمایش (سانسور) را به شکلی غیرمستقیم به بیننده یادآوری میکند. مثلاً درست در جایی که انتظار داریم مستندهای قدیمی ادامه پیدا کنند و به خاطر حساسیت سیاسی یا اخلاقی سانسورچیان این امکان سلب شده، تصویری از لابراتوار فیلم و قطع نوار سلولوئید روی دستگاه مونتاژ و مرمت فیلم، میبینیم که این تمهید بارها در فیلم تکرار میشود.
«تهران انار ندارد» میتوانست تنها به انعکاس وقایع بسنده کند و در حد گزارشی تصویری و خالی از هرگونه کارکرد ویژه و منحصر به فرد باقی بماند، اما بخشی با دستمایه قرار دادن ساختار مستندگونه و جایگزین کردن واقعنمایی به جای واقعگرایی تلاش کرده مفاهیمی عمیقتر را مطرح کرده و فیلمی ماندگار از خود و تاریخ تهران به جا بگذارد.