مجله نماوا، محسن جعفری راد
۱- برگ برنده «بیهمهچیز» ساخته محسن قرایی را میتوان بیشتر در اجرا و کارگردانی جستوجو کرد. از جمله مدیریت درست میزانسنهای شلوغ است که اوج آن را میتوان هنگام ورود شخصیت لیلی (هدیه تهرانی) به محله دانست؛ زمانی که از قطار پیاده می شود و به کمک موسیقی و تدوین و تصویرپردازی یکی از بهترین سکانسهای فیلم شکل میگیرد.البته اسلوموشن هم به خوبی فضا میسازد. (برخلاف نظر برخی منتقدانی که کلا اسلوموشن را در سینمای ایران و جهان بیهوده میدانند! باید توصیه کرد، بهترین فیلمهای سینمای ایران و جهان را ببیند تا کاربرد این تمهید را دریابند!)
۲-امتیاز مثبت دیگر که باز هم به کارگردانی مربوط میشود، نوع بازی بازیگران است. از جمله بازی هدیه تهرانی که حضوری درخشان دارد. او به جزئیات در ادای دیالوگها توجه دارد و نگاهش توامان نفرت و حسرت را منتقل میکند. به خصوص نوع راه رفتن که به خوبی حال و هوای شخصیت را انتقال میدهد؛ هر چند میشد در شخصیتپردازی با اطلاعدهی بیشتر، فردیت قوام یافتهتری به شخصیت بخشید اما در کل قرایی از تهرانی تا سایر بازیگران از جمله باران کوثری، به خوبی توانسته بازی بگیرد و مدیریت کند.
۳- فیلم «بیهمهچیز»، فیلمی است به دقت به پردازش تصویر پرداخته است. به خصوص در لانگ شاتها و در عین حال در نماهای نزدیک خوب است و مکمل آن، تدوین خوش ریتم و موسیقی گوش نواز دارد که موجب میشود هیچگاه فیلم از ریتم نیافتد و تا انتها مخاطب را با خودش همراه کند.
۴- اینکه فیلم به زمان و مکان خاصی اشاره ندارد، تمهیدی هوشمندانه است؛ زیرا فیلم را از هر نوع دلالت متنی و فرامتنی دور میکند و کمک میکند، فیلم کاملا به طور مستقل دیده شود. فارغ از نگاه به نمایشنامه معروف «ملاقات بانوی سالخورده» و فیلمها و نمایشهایی که از آن اقتباس شده، «بیهمهچیز» با نگاهی مستقل به آن، کاملا به اندازه ساخته شده و نمره خوبی میگیرد.
۵- اما میشود به فیلمنامه هم پرداخت. نقطه قوت فیلمنامه شاید کشمکش و تنش میان آدمهاست که آیا به فکر منفعت فردی هستند یا اجتماعی؟ به فکر وظیفه هستند یا علاقه شخصی خود؟ به فکر آبادی روستا هستند به کمک ثروت یک زن یا نه به خودکفایی فکر میکنند که مستقل از حمایت باشند که این کشمکشها به خوبی پرداخته شده است. مثلا غارت مغازه توسط مردم یا فرار کردن امیر با بازی پرویز پرستویی از صحنههای مهم این تنشهاست.
۶– در کل محسن قرایی با ساخت «بیهمهچیز» نشان میدهد که کارگردان خوش قریحهای است؛ چه در فیلم اول مستقلش (بعد از تجربه فیلمسازی مشترک در «خسته نباشید!») یعنی «سد معبر» که فیلمی تاثیرگذار بود تا همین «بیهمهچیز» که به زبان سینما احترام میگذارد و شعور مخاطب را دست بالا در نظر میگیرد.
۷- البته فیلم ضعفهای اندکی هم دارد که بیشتر به فیلمنامه برمیگردد، ولی آنقدر نقطه قوت دارد که بتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای سال دانست و تماشای آن را توصیه کرد. محسن قرایی، نوید یک فیلمساز مسلط را میدهد که سلسله مراتب فیلمسازی را به خوبی طی کرده و حالا توقع از او بالا است.