مجله نماوا:
تقریبا تمام نقدهای مجموعه تلویزیونی تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor در یک مورد مشترک هستند: این ساخته مایک فلنگن که در ادامه مجموعه تلویزیونی تسخیرشدگی خانه هیل ساخته شده است، یک داستان ترسناکی نیست، بلکه داستانی عاشقانه است. و این تنها نظر ما نیست، حتی یکی از شخصیتهای داستان در یکی از قسمتها توضیح میدهد که این یک داستان عاشقانه است و نه داستانی در مورد ارواح.
فلنگن، فیلمسازی بااستعداد و مشاهدهکنندهای حساس، یکی از سادهترین و واضحترین روشهای داستانسرایی را دارد. او همهچیز، از مکانیزم فیلمنامه گرفته تا موضوع داستان را بسیار روشن در این مجموعه تلویزیونی ۹ قسمتی خود که در لحظهای ترسناک، هیجانانگیز و عمیق و در لحظهای روراست و ساده است، بیان کرده است. ممکن است از تماشای دنیای این چنینی لذت ببرید اما جایی نیست که بخواهید مانند فلنگن برای همیشه در آن بمانید.
داستان این مجموعه تلویزیونی که با اقتباسی از نوشتههای هنری جیمز و مخصوصا داستان ترسناک سختتر شدن اوضاع The Turn of the Screw ساخته شده است، در سال ۱۹۸۷ روایت میشود که در آن دنی، با بازی ویکتوریا پدرتی برای شغل معلم خصوصی خواهرزادههای یتیم یک وکیل به نام هنری وینگریو، با بازی هنری توماس، به عمارت او در بیرون از شهر میرود.
همچنین بخوانید:
نقد مجموعه تلویزیونی جدید شبکه نتفلیکس، امیلی در پاریس Emily in Paris
هنری مشتاق است که بداند چرا یک آمریکایی جوان به شغل معلمی و پرستاری از بچهها علاقهمند است و دنی میخواهد بداند چرا پس از ماهها آگهی دادن هنوز هنری نتوانسته کسی را برای این شغل استخدام کند. از نظر هنری، دنی برای این شغل زیادی خوب است و از نظر دنی شرایط این شغل خیلی رویایی به نظر میرسد.
اوون، سرآشپز/راننده هنری، دنی را به عمارت میرساند، عمارتی با دریاچهای با ظاهری ترسناک و قسمتی از خانه که کسی اجازه ورود به آن را ندارد. او با خدمتکار خانه، هانا، با بازی تینیا میلر، باغبان، با بازی املیا ایو و بچهها، مایلز، با بازی بنجامین ایوان آینزورث و فلورا، با بازی املیا بئا اسمیت آشنا میشود.
مایلز به دلایل مشکوکی از مدرسه اخراج شده است و در کل کودک عجیبی است و فلورا نیز رفتارهای عجیبی دارد: گاهی با آدمهای خیالی صحبت میکند، در خواب راه میرود و خانه عروسکی کاملا شبیه عمارت بلای دارد که پر از عروسکهای بدون صورت است. والدین بچهها نیز به دلیل مشکوکی از دنیا رفتهاند و پرستار قبلی آنها خانم جسل، با بازی تهیرا شریف به دلایل مشکوکتری جان خود را از دست داده است و در کل همه چیز به نظر اسرارآمیز و عجیب میآید.
داستان اصلا به غریبهای، با بازی الیور جکسون-کوهن، که در اطراف عمارت پرسه میزند و یا موجود عجیبی، مانند موجودی که موضوع رمان بیگانه نوشته استیون کینگ بود، که دنی در آینه میبیند، نمیپردازد.
مجموعه تلویزیونی تسخیرشدگی خانه هیل که با اقتباس از رمان شیرلی جکسون ساخته شده بود، یکی از جالبترین مجموعه تلویزیونیهای سال ۲۰۱۸ بود. تمام ده قسمت آن با بازیگران فوقالعاده و داستانی در مورد غم و اعتیاد، پر از صحنههای ترسناک و هیجانانگیز بود. مخصوصا دو قسمت بانوی گردن خمیده و دو طوفان بسیار تماشایی بود.
در مقایسه با آن تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor نقطه اوج آن چنانی ندارد. فلنگن پس از مجموعه تلویزیونی تسخیرشدگی خانه هیل،ساخت عمارت بلای را با گروهی که در ژانر ترسناک سابقه خوبی دارند، آغاز کرد. کیاران فوی، کارگردان شوم ۲، یولاندا رمکه و بن هولینگ سازنده کارگو و ای. ال. کتز، کارگردان کانال صفر. فلنگن با استفاده از آهنگسازان قوی، کاری کرده است که از ترس اینکه قسمتی از داستان را از دست بدهی، نتوانی چشمت را از روی صحنه برداری.
بازی بازیگران این مجموعه تلویزیونی، مخصوصا بازیگران نوجوان آن، اسمیت و آینزورث، باعث تاثیرگذارتر شدن داستان آن شده است. بازی اسمیت که در صحنههایی مانند کودکی پرانرژی و در صحنههایی دیگر تحت تاثیر اتفاقات رخ داده است، بسیار دیدنی است. بازیگران بزرگسال از هنری توماس گرفته تا جکسون-کوهن، لهجههای عجیبی دارند و حتی پدرتی، زیادی آمریکایی است، اما این به معنی بد بودن بازیهای آنها نیست.
مخاطب با شخصیت پدرتی احساس همدلی میکند، بازی کوهلی در تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor مانند بازیش در آیزامبی است، جکسون-کوهن شبیه شخصیتهای بد داستان است و میلر نیز در نقش خود میدرخشد.
فلنگن و تیم نویسندگانش داستان خود را حول موضوع مالکیت روایت میکنند، نه فقط به معنای تسخیر شدن شیطانی، بلکه حتی به معنی نشان دادن ازدواج به عنوان رابطهای که دو روح را به هم مرتبط میکند. عاشق شدن به معنی رها کردن خود و پیوستن به فرد دیگری است، آیا این موضوع به همان اندازه که ترسناک است هیجانانگیز نیز هست یا فقط ترسناک است؟ هنگامی که آینده خود را وابسته به دیگری میکنید، چه اتفاقی برای گذشته شما میافتد؟ چه چیزی هویت شما را تعریف میکند؟ چقدر از تاریخ از حقیقت گرفته شده و چقدر از خاطرهها؟
فلنگن در این ساخته خود به موضوعات زیادی پرداخته و در جاهایی بیش از حد همه چیز را تحلیل کرده است. یکی از دلایلی که داستان نوشته جیمز هنوز هم مورد استقبال قرار میگیرد، برداشتهای مختلفی است که از آن میشود. یعنی میتوانید داستان را به اندازهای که دوست دارید ماورالطبیعی کنید و یا به اندازهای که میخواهید ترسناک و هراسانگیز کنید.
اما فلنگن همه چیز را به روش خودش، با فلشبک و فلش فورواردهایی به مخاطب توضیح میدهد. با وجود بازی خوب بازیگران این مجموعه تلویزیونی، توضیحات اضافی آن گاهی خستهکننده است.
میتوان گفت چهار یا پنج قسمت تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor مقدمهسازی برای اتفاقات اصلی و چهار یا پنج قسمت دیگر توضیحات اضافی آن است. با اینحال بازیهای تاثیرگذار بازیگران آن باعث تماشایی شدن این مجموعه تلویزیونی شده است. با همه اینها بهتر بود تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor فقط شش قسمت هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینی باشد.
نظر منتقدان دیگر در مورد این مجموعه تلویزیونی:
از نظر سیدی گنیس منتقد سایت تیوی گاید، تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor مجموعه تلویزیونی هیجانانگیز و تماشایی است، با اینحال نتوانسته به پای مجموعه تلویزیونی قبلی خود، تسخیرشدگی خانه هیل، برسد.
جودی برمن منتقد سایت تایم نظر کاملا متفاوتی دارد، از نظر او تسخیرشدگی عمارت بلایThe Haunting of Bly Manor برخلاف مجموعه تلویزیونی قبلی که در ابتدا بسیار قوی ظاهر شد و در نهایت چیزی جز آشفتگی نبود، در نیمه دوم خود بسیار تماشایی شد و در نهایت پایان بهتری از خانه هیل داشت.
ریچارد لاوسون منتقد مجله ونیتی فیر در مورد شخصیتپردازی این مجموعه تلویزیونی گفت: «سازنده این مجموعه تلویزیونی سعی کرده است که به کمک اتفاقات مختلف سرنوشت شخصیتها را به هم مرتبط کند با اینحال از خیلی از جنبهها باعث ضعیف شدن روند داستان شده است. در نهایت سعی شده در قسمت آخر نظمی به روایتهای مختلف داستان داده شود.»
با همه اینها به نظر میرسد همانطور که جوئل کلر منتقد سایت دسایدر میگوید، تسخیرشدگی عمارت بلای The Haunting of Bly Manor حتی در صحنههایی که قصد ترساندن مخاطب را ندارد، تماشایی است، و این نکتهای است که بسیاری از ساختههای این ژانر نتوانستهاند به آن برسند.
این مطلب از سایت متاکریتیک گرفته شده است.