مجله نماوا، علیرضا نراقی
واژه photo در ریشه یونانی خود به معنای نور است و graph به معنای نوشتن و کشیدن. پس عکاسی یا فیلمبرداری نوعی نوشتن یا نقاشی نور است. عکاس و فیلمبردار به معنای دقیق و فنی کلمه هم، چنین کاری میکند؛ به میانجی نور تصاویر را ثبت و نوع نگاه و احساس آنها را شکل میدهد. اما نکته اصلی در اینجا شاید بعد از اهمیت نور، ماهیت کشیدن است. فیلم نوعی نقاشی با ایجاد تداوم است که منتهی به ایجاد وهم واقعیت و بازاندیشی خیالین آن میشود. همین تعبیر از واژه Photography است که به نوعی ماهیت خلاقیت هنری و شخصی بودن اثر در عکاسی و سینما را شکل میدهد. شاید بیراه نیست که در فیلم نار و نی شخصیت اصلی یک عکاس است که در پی عکسهایی مناسب برای یک نمایش است و بعد در سفری خیالین جامه شخصیتی دیگری را میپوشد و خود تبدیل به سوژه تصاویری میشود که سعید ابراهیمیفر کارگردان و همایون پایور فیلمبردار فیلم نقاشی کردهاند. «نار و نی» پیش و بیش از همه محصول این نگاه نقاشانه و نورنگار سازندگان خود است که مجموعه ای از تابلوهایی زیبا را با بافت معنایی چندلایه به مخاطب ارائه میکنند.
این فیلم مبتنی بر نوعی آگاهی انفسی و تجربه معنوی است و به همین دلیل با معنای وسیع و عرفانی نور هم قرابت فرمی دارد و هم تقارن معنایی. حال که نسخه مرمت شده ساخته سعید ابراهیمیفر در دسترس است دریافت جزئیات و ظرایف تصویری حاضر در «نار و نی» بیشتر هم به چشم میآید.
آداب بلندپروازی
«نار و نی» را ابراهیمیفر با جمعی از دوستان خود عزیز ترسه و حسین ایری- که این دومی تهیهکننده فیلم هم بود- نوشت و در سال ۱۳۶۷ جلوی دوربین برد. این فیلم را باید اثری بلند پروازانه دانست. هم در ساختار و هم در دستور زبانی که به واسطهاش با مخاطب ارتباط برقرار میکند. امکان پس زدن چنین فیلمی همواره وجود دارد؛ چرا که تماشاگر- حتی منتقد- اغلب با پیشفرض و حتی نیازی روشن به سینما میرود. اما لذت از «نار و نی» نیازمند نوعی رهایی در اثر و سپردن خود به احساسی است که خود فیلم خواهان انتقال آن است. لذت از «نار و نی» نیازمند ذهنی رهاتر و سپرده به چشم است، تا معرفت صرفا از طریق تصاویر رخ دهد و چشم منبع سیرابی ذهن شود. این فرمول مواجهه با اغلب آثار تجربی و متفاوت است. اگر مخاطب همواره با ساختارهای آموزشی، اخلاقی، ایدئولوژیک و اجتماعی مبتنی بر زبان محصور نمیشد و با پیشفرضهای ساختگی، تخیل و گستره لذت جوییاش محدود نمیگشت همواره میتوانست از هر فیلم تجربی و متفاوتی بخاطر رهاییطلبی و برون رفت از ساختارهای خفه کننده لذت ببرد. «نار و نی» فیلمی است برای چنین مخاطبی.
فیلمی آرام در سیطره دشمنانی پرخاشگر
با اینکه «نار و نی» در هفتمین جشنواره فیلم فجر جوایزی را کسب کرد و توسط برخی مورد ستایش قرار گرفت، اما مخالفان پر و پا قرصی هم داشت که با همان علایق یکسانساز و کلیگوییهای خود این فیلم را نمادی از یک جریان -از دید خود- نادرست کردند که باید از سینما حذف شود. تصوری که یک دوقطبی کاذب را شکل داد که هنوز هم رسوبات نااندیشیده و خامش فضای سینما را کدر میکند. رویکردی که نقد و نظر درباره سینما را به نوعی سانسور مستبدانه ذهنی تبدیل میکند و در جایگاه منتقد و کارشناس میگوید فلان فیلم نباید میشد و بهمان فیلم ساخته شدنش ضروری بود. اما «نار و نی» فیلمی است که از قضا امروز ارزشهای خود را بیشتر نشان میدهد. حال که سینمای ایران با حذف گروه هنر و تجربه هر چه بیشتر به سمت یکسانسازی و مشابهت میرود دیدن «نار و نی» با آن کمال گرایی در صحنهپردازی و تبدیل روایت به شعر، تجربهای متفاوت برای مخاطب امروزی است که تلاشهای موفق اولیه در تجربهگرایی و سینمای هنری پس از انقلاب را نشان میدهد.
زنده باید شاعرانگی
«نار و نی» با کولاژی از عناصر بصری و کلامی ساخته میشود و ناگزیر به دلیل همین عناصر و لحنی که برای پرداخت آنها انتخاب کرده خاصیت نمادین گرفته است. نقوش نیز در جایگاهی نمادین قرار دارند چه نقوش انسانی مانند مادر و پدر و چه نقوش غیرانسانی مثل انار، قلم، خانه و … همه اینها کارکردی شاعرانه دارند که از منطق روایت عبور و به منطق انسجام گریز شعر نزدیک میشوند. روایت در «نار و نی» بهجای خود اثر توسط تماشاگر و از طریق قرار گرفتن در این فضای شاعرانه خلق میشود. شعر همواره واژگان و ترکیبها را دگرگون میسازد تا احساسات نهفته، تصاویر نادیده و حقایق نامکشوف را به بیان آورد. اما وسواس شاعر آنجاست که در این بیان نمیخواهد ذرهای از رازآمیزی و غربت بکاهد، به همین دلیل تن به نظم روایت و قصهگویی نمیدهد. «نار و نی» فیلم بلند پروازانهای است همچنین به این دلیل که تلاش میکند مانند یک شاعر وسواسی از معناسازی و دست یاب بودن بگریزد و معرفت انفسی را با همان هاله رازآمیز و قدسیاش نقاشی کند. تصاویر چشم نواز و زیبایی نرم درهمآمیزی عناصر، برآمده از همین رویکرد است. از دیگر نقشهای فیلم میتوان به حضور هنر خوشنویسی اشاره کرد. این هنر در فیلم اهمیت محوری و حضوری تناوبی دارد. امری که میراث پدر برای شخصیت اصلی است. خوشنویسی هم شعر را بازگو میکند و هم تصویرسازی میکند و خود در فیلم ابراهیمیفر نوعی اجرا و نمایش است. صدا، فرم استقرار و استمرار حروف روی کاغذ ترکیبی را به وجود آورده که گویی فیلم در این صدا و تصویر خوشنویسی چکیده میشود. هم کلمه است، هم تصویر، هم معنا و هم نمایش و با این رویکرد است که این هنر بومی و در غربت مانده در «نار و نی» به فرم سینمایی پیوند میخورد.
تماشای فیلم نار و نی در نماوا