اگر ایجاد تحول در قلوب عموم جامعه منجمله بانوان بیحجاب را کارکرد هیأت بدانیم، در این دوره باید تلاش کنیم که به هر هنر و ابتکاری مناسب، بستر را برای «حضور مؤثر» این افراد مهیا کنیم.
مهدی افراز در یادداشتی که در اختیار قرار داده است درباره فناوری هیأت در نسبت با مشارکت بانوان بیحجاب نوشته است:
«از لاک جیغ تا خدا» عنوان برنامهای بود که از سال ۱۳۹۳ تولید و روی آنتن صداوسیما پخش میشد، محتوای عمدهاش مروری بر نحوه تحول و سپس گرایش صدها نفر از دختران جوان به حجاب بود. چند سال پیش از تهیهکننده این برنامه در مورد زمینه اصلی تغییر رفتار این بانوان سوال کردم، با صراحت و با استناد به روایت سوژهها، در ۹۰ درصد موارد؛ دو عامل محوری را اسباب گرایش این دختران به حجاب میدانست. این دو عامل نه مطالعه کتاب نظام حقوق زن در اسلام استاد مطهری، نه مشاهده مستند ایکسونامی و انقلاب جنسی، نه آشنایی با کتابها در حوزه پوشش، نه شرکت در جلسات الگوی زن سوم در دانشگاه، نه حضور در جلسات مشاوره سبک زندگی کانون فرهنگی مساجد، نه توصیهها و خواهشهای خانوادگی، بلکه “حضور در هیأت امام حسین (ع) ” و “شرکت در کاروانهای راهیان نور” بهعنوان دو عامل منحصربهفردی بودهاند که اسباب گرایش این افراد را به حجاب فراهم آوردهاند. بسترهایی که لزوماً هیچ دلالت مستقیمی به موضوع حجاب ندارند ولی مشخصاً موجب تغییر شدید در سبک پوشش این افراد شدهاند.
تحول در معنای حیات
در این دو فناوری اجتماعی چه محرّک مشترکی برای تحول در سبک پوشش وجود دارد؟ این دو فناوری در کدام نقطه تأثیر وارد نظام حساسیت انسان میشوند؟ به نظر میرسد کانونیترین نقطهای که از رهگذر حضور و مشارکت در این الگوها مورد اصابت قرارگرفته است؛ مقوله تحول در معنای زندگی یا به زبان بهتر “تحول در معنای حیات” این افراد است. وجه کارکردی مشترک هیأت و کاروان راهیان نور، ملاقات با جنبه قدسی انسان یعنی شهید است. شهید صراطی است که در کرانهاش من برتر، من جذاب، من استعلایی و من جاودانه انسان ایستاده است، شهید نمودی از معنای متفاوتِ انسان و پهنهای برای ورود بشر به جهانی است که موطن وجودی اوست. سیدالشهدا (ع) در کسوت سیادت و در قله آن استقراریافته و سایر شهدا در دامنه آن. این ملاقات انسان را نه ذهناً که وجوداً در دوراهی من انسانی- من حیوانی، من ملکوتی – من ناسوتی، من مافوق – من مادون، من باقی– من هالک قرار میدهد. انسان در این دو فناوری با خود برترش مواجه و رسیدن به آن را تمنّا میکند.
این مواجهه چه اثری بر انتخاب نوع پوشش دارد؟ وقتی سقف استقرار انسان در ساحت طبیعت و جسمیت خود باشد، تمام توجهش به «نازلترین بعد وجودیاش» یعنی بدن خواهد بود. اگر این التماس در بستر یک جامعه بازاری با صورت سرمایهداری هم محقق شود که یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ شده و بدن را بهمثابه یک کالا وارد میدان تولید – توزیع – مصرف خواهد کرد.
ملاقات با شهید، معنای زندگی انسان و غایت بودنش را بر سر دوراهی قرار داده و افقهایش را جابجا میکند، وقتی این دگرگونی رقم خورد رویکرد انسان در تعامل با درون و بیرون خویش ازجمله بدن همتغییر خواهد کرد و نتیجهاش تغییر در سبک مدیریت بدن و پوشش است. حال با در نظر داشتن چنین استعدادی در این فناوریها و در زمانهای که با کمبود الگوهای معنا بخش به زندگی شهروندان برای ارتقای سبک پوشش مواجه هستیم، آیا ایجاد ممانعت از حضور بانوان بیحجاب در این مراسمها هوشمندانه است؟
پاسخ به این پرسش دشوار ولی تأمل در آن لازم است. اگر سیر تطور تصوّف و مناسکش در ایران را در پنج قرن گذشته مورد بازخوانی قرار دهیم، احیاناً ملاکهای روشنتری برای قضاوت خواهیم داشت. مناسک متصوفانه از زمانی که به بهانههای مختلف دامان خود را از تقید به شریعت و فقه خالی کردند همزمان از جوهره و اثربخشی خود خارجشده و رفتهرفته در جامعه ایران به انزوا کشیده شدند. در واقع مناسک معنوی بهعنوان یک فناوری اجتماعی، ذات و جوهرهشان به آداب و شرایطی گرهخورده است که چارچوب آن در شریعت مشخصشده و هرزمان که از محدوده آن خارج شود دچار انقلاب در ذات خواهند شد حتی اگر صورت و فرم خود را نیز حفظ کرده باشند.
تأثیر و دخالت در قلوب که کار ویژه اساسی این فناوریهاست امری است که تدبیر آن لزوماً در اختیار صاحبشریعت است که تأکید دارد؛ «أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه»، پس تقید به شریعت شرط تأثیر این مناسک است و اساساً تشیع از رهگذر ایجاد همگرایی میان شریعت و طریقت توانست پاسدار واقعی حقیقت و مسیری برای دستیابی انسان به آن باقی بماند. اگر ایجاد تحول در قلوب عموم جامعه منجمله بانوان بیحجاب را کارکرد هیأت بدانیم، در این دوره باید تلاش کنیم که به هر هنر و ابتکاری بستر را برای «حضور مؤثر» این افراد مهیا کنیم اما حضور مؤثر لازمهاش در وجه جمع میان جوهره و کارکرد است. لذا اگر توانستیم با ابتکاراتی زمینه حضور این بانوان را در ضمن تقید به حداقلهای فقهی فراهم آوریم موفق شدیم این محافل را در ضمن کارآمدی بسط دهیم، اما در صورت تزاحم و عدم توفیق در ایجاد شرایط، عقل به حفظ جوهره و ذات این فناوریها یعنی “حراست از موجودیت متشرعانه هیأت” حکم خواهد کرد، عقلانیتی که در موضوع کیفیت ورود بانوان به حرمهای اهلبیت نیز در ادوار مختلف کارآمدی خود را نشان داده است.