به نقل از توریستگاه:
جزیره آتشفشانی سنت هلنا، در وسط اقیانوس اطلس جنوبی، به عنوان دورترین نقطه امپراتوری بریتانیا شناخته می شود. اگر به دنبال یک بهشت مخفی هستید، این جزیره زیبا که ۲۰۰۰ کیلومتر از بقیه نقاط جهان فاصله دارد پاسخ شما خواهد بود. و فرودگاه اخیرا افتتاح شده آن به این معنی است که دستیابی به این سرزمین رویایی از همیشه آسان تر است …
در سال ۲۰۱۸، مردم محلی سنت هلنا در یک نظرسنجی رأی دادند که “عجایب هفتگانه” خیلی خاص جزیره را اعلام کنند. از مسیرهای پیاده روی باورنکردنی و خانه های تاریخی گرفته تا کوسه نهنگ ها و لاک پشت های باستانی، همه آن ها را کشف می کنیم …
قبل از آغاز پروازهای تعیین کننده سنت هلنا که آن را به ژوهانسبورگ متصل می کند، بازدید قبلی من توسط کشتی پست سلطنتی قدیمی این جزیره انجام شد. پس از پنج روز عبور از اقیانوس اطلس جنوبی از آفریقای جنوبی، ورود من با یک انفجار سنگ های آتشفشانی همراه شد که ابعاد آن حدود ۱۲۲ کیلومتر مربع بود. با توجه به اینکه کشتی قرار نبود هشت روز دیگر برای برگرداندن من برگردد، در عجب بودم که در این مدت چه کاری در اینجا می خواهم انجام دهم؟
همانطور که به نظر می رسید، از همان لحظه ای که در پایتخت کوچک و جذاب جیمز تاون (Jamestown) به ساحل قدم گذاشتم، به معنای واقعی کلمه در اطراف سنت هلنا می دویدم تا عجایب تاریخی و طبیعی آن را ببینم. با وجود میراثی که حضور بزرگان تاریخی مانند ناپلئون و چارلز داروین برجا گذاشتند و زیبایی آتشفشانی وحشی که باعث افزایش هیجان انگیز بودن سواحل آن شده است، سخت است که تجربه سنت هلنا را فقط در هفت مورد برجسته خلاصه کنید.
با این وجود ساکنان جزیره در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ رأی دادند که “عجایب هفتگانه” بسیار خاص سنت هلنا را اعلام کنند. این موارد بسیار متفاوت از یک لیست قطعی از لذت هایی است که در انتظار مسافران سرسختی هستند که به اینجا می رسند (به عنوان مثال، مسیر پیاده روی مورد علاقه من از میان منظره ماه مانند حوضچه های لاتزوایف (Lot’s Wife)، اگرچه یکی از بهترین موارد مورد علاقه من بود، ولی در میان این هفت مورد قرار نداشت). با این حال، این فهرست یک راهنمای مفید است که نشان می دهد چقدر کارها و چیزهای مختلف در این جزیره برای انجام دادن و دیدن وجود دارد. چند کفش مخصوص دویدن خوب هم به همراه داشته باشید …
۱. نردبان یعقوب (Jacobs Ladder)
پس از چهار روز ماندن در دریا پاهایم کمی به ورزش نیاز داشتند. بنابراین چه راهی بهتر از بالارفتن از نردبان یعقوب به عنوان برجسته ترین نماد “عجیب” سنت هلنا برای کشش پاهایم وجود داشت. با این حال در نیمه این راه پله سنگی (۶۹۹ پله که با شیب تندی از کناره های دره جیمزتاون ۲۷۰ متر بالا می رود)، من در آب و هوای خوب اقیانوس اطلس جنوبی به نفس زدن افتادم و به شدت عرق می کردم. اما این مقدمه ای خارق العاده برای این جزیره است که باید انجام شود (شاید با سرعت کمتری) تا از مناظر بسیار زیبا و دیدنی در جیمزتاون و بندرگاه های فریبنده قایقرانی آن لذت ببرید.
ساخت نردبان در حدود سال ۱۸۲۸ تا ۱۸۲۹ آغاز شد تا در کنار یک خط آهن واگن کششی برای انتقال تجهیزات (از جمله کود) از جیمزتاون به یک پادگان نیروهای نظامی به کار گرفته شود که هنوز هم توسط افرادی که به آن بالا می روند قابل کشف است. این روش حمل و نقل، البته کوتاه مدت بود و ریل ها تا دهه ۱۸۳۰ پاره شدند. با این حال پله های شیب دار آن همچنان باقی مانده است. بنابراین یک بطری آب بردارید و این چالش را بپذیرید. رکورد صعود کمی بیش از چهار دقیقه می باشد، ولی بهتر است آهسته بالا بروید و از منظره رو به روی خود لذت ببرید، سپس یک گواهی از موزه جیمزتاون دریافت کنید تا بگویید نردبان را فتح کرده اید.
۲. آبشار قلب مانند (The heart-shaped waterfall)
ممکن است باور کنیم که یک عاشق دلشکسته قلمی بزرگ را برداشته و قلبی کاملا بی نقص را از بستر سنگی که آبشار ۹۰ متری در آن جریان دارد تراشیده است. من اولین بار در یک پیاده روی کوتاه از جیمزتاون به عمارت بریارس (Briars)، جایی که ناپلئون برای اولین بار در تبعید اقامت داشت، این آبشار قلب مانند را کشف کردم. پس از آن یک مسیر جنگلی وجود دارد که به آبشار منتهی می شود و توسط سازمان ملی سنت هلنا از آن نگهداری می شود. وقتی که برای اولین بار آن را دیدم آب زیادی نداشت. دوره های پرآب آن بین ماه های مارس تا سپتامبر است که بیشترین جریان آب را به همراه می آورد. اما هنوز هم مجبور بودم خودم را نیشگون بگیرم که چقدر طبیعت اینجا باورنکردنی به نظر می رسد و زمین می تواند شکلی به خود بگیرد که قلب را به لحاظ متافیزیکی و در واقعیت فیزیکی تسخیر می کند.
۳. پارک ملی قله دیانا (Diana’s Peak national park)
هیچ چیز بهتر از این نیست که بگویید به مرتفع ترین نقطه یک کشور (یا جزیره) صعود کرده اید. در مورد سنت هلنا این قله دیانا و یک پیاده روی نسبتا ساده تا ارتفاع ۲۴۷ متری است. این قله از طریق یک مسیر حاصلخیز و مجلل از درختان کلمی و درختان سرخسی در یک پارک ملی کوچک مملو از موجودات بومی کوچک مانند خرخاکی های زرد رنگ قابل دسترسی است.
آنچه در مورد این پیاده روی به یاد ماندنی است وجود مه چرخشی است که باعث می شود شبنم درخشانی روی برگ گیاهان بنشیند. این مه گاهی اوقات مانند پرده ایی عمل می کند که برای لحظه ای چشم اندازهای داخلی زیبایی از جزیره را نشان می دهند. رسیدن به قله دایانا شما را به بالای قله کم ارتفاع تر اکتئون (Actaeon) می برد که به نام شکارچی بداقبالی نامگذاری شده که توسط الهه خشمگین دیانا به یک گوزن تبدیل شد. جو متغیر ایجاد شده توسط تابش آفتاب درخشان، واقعا محل زندگی مناسبی برای هر ایزدبانوی رومی است.
۴. قلعه های نول (High-Knoll Fort)
بیش از یک راهپیمایی سریع طول نمی کشد تا علاقه مندان به تاریخ نظامی متوجه شوند که در طول دوران اوج استعمار بریتانیا، سنت هلنا تا نوک تپه هم دارای استحکامات نظامی بوده است. و هیچ سازه ای بلند پروازانه تر از قلعه های نول (قلعه نوک تپه) نیست. این دژ عظیم در حدود سال ۱۷۹۸ ساخته شده و بازدید از آن در تمام طول سال رایگان است. سفر به این قلعه، که در ارتفاعات بالاتر از جیمزتاون قرار دارد، ارزش پیاده روی یا سوار شدن به تاکسی را دارد تا یک دید پرنده باشکوه از مناظر اطراف هلنا را بدست آورید. این قلعه هرگز در برابر حمله دشمن، چیزی که برای آن ساخته شده بود دفاع نکرد، اما وقتی که به دور دیوارهای بیرونی آن بگردید، سنگ ها داستان های خود را از گذشته آشفته سنت هلنا تعریف می کنند. یاغی ها در سال ۱۸۱۱ در اینجا به دار آویخته شدند و برده های آزاد شده در دهه ۱۸۵۰ در اینجا ساکن شدند. در حالی که بدترین زندانیان بوئر آفریقای جنوبی در حدود سال ۱۹۰۰ برای حبس به اینجا فرستاده شدند.
۵. جاناتان لاک پشت (Jonathon the tortoise)
هیچ کس دقیقا مطمئن نیست که جاناتان چند ساله است. یا در واقع چطور یک لاک پشت غول پیکر آلدابرا از سیشل در حدود سال ۱۸۸۲ از اقیانوس اطلس جنوبی سر در آورد و در آن زمان به فرماندار وقت هدیه شد. آنچه مسلم است با تخمین سن بین ۱۷۰ تا ۲۰۰ سال، او به راحتی پیرترین موجود “مقدس” این جزیره است. حتی عکسی از او در اوج جوانی خود وجود دارد که در سال ۱۹۰۲ گرفته شده است.
جاناتان در محوطه چمن مزرعه رسمی اقامتگاه فرماندار زندگی می کند. قدمت این ملک به سال ۱۷۹۲ بر می گردد و تورهای هفتگی در حال حاضر در روزهای سه شنبه و پنجشنبه به بازدیدکنندگان اجازه می دهد تا در میراث مجلل بریتانیا غوطه ور شوند. اما جاناتان ستاره اصلی این جاذبه گردشگری است. او را با سه لاک پشت غول پیکر دیگر در محوطه چمن پیدا خواهید کرد، بنابراین او هرگز تنها نیست.
۶. خانه لانگوود (Longwood House)
وقتی برای اولین بار وارد خانه لانگوود شدم، به طور محسوسی می توانستم حضور “بونِی” را احساس کنم. نمادین ترین شخصیت فرانسه در دوران امپراطوری ناپلئون بناپارت که پس از شکست در نبرد واترلو در سال ۱۸۱۵ توسط انگلیسی ها به اینجا تبعید شد. وی سرانجام تا زمان مرگ در سال ۱۸۲۱، در خانه لانگوود که عمدا به آنجا فرستاده شده بود، باقی ماند. در داخل می توانستم صدای ناله های اورا تصور کنم، وقتی از سوراخ کوچکی که در کنار پنجره ایجاد کرده بود تا حضور بیش از حد ارتش بریتانیا را در دشت ددوود (Deadwood Plain ) مشاهده کند که از او محافظت می کردند.
قدمت این خانه به سال ۱۷۴۲ می رسد و یک پرچم سه رنگ فرانسه در بالای نمای بیرونی چوبی سفید شده آن در هوا تکان می خورد. یک تور صوتی هم اکنون برای راهنمایی در دسترس است، اما از حاضران اتاق سوال کنید زیرا آن ها داستان های شنیدنی دارند، از جمله اینکه آیا انگلیسی ها نقاشی های دیواری او را به سیانور آلوده کرده بودند تا او را مسموم کنند …
درک شما از تاریخ فرانسه هرچه باشد، حضور او را در اتاق نقاشی، جایی که نقشه ها را روی میز بیلیارد گذاشته بود احساس خواهید کرد، و همچنین در اتاق مجلل خود که یک نسخه کپی از پالتوی او روی یک نیمکت دراز انداخته شده است. گفته می شود این نابغه تاریخی همانطور که به طور فزاینده ای در انزوا فرو می رفت، در یک وان مسی عمیق به پرده آخر نمایش خود نزدیک می شد.
۷. شنا با کوسه نهنگ ها
وقتی که با یک تلاش دریایی طولانی به فرصتی برای شنا با عظیم ترین ماهی های طبیعت دست یافتم، اقیانوس اطراف جزیره به رنگ آبی تیره و بسیار طوفانی بود. نزدیک اواخر فصل شنا (ژانویه تا مارس) با آن ها بود اما کیت یون، کاپیتان من، همچنان خوش بین بود. در یک سفر اخیر، او ۱۹ کوسه نهنگ را با یکبار شنا مشاهده کرده بود.
ما سواحل ناهموار آتشفشانی این جزیره را به سمت یک صخره سیاه و خطرناک معروف به بارن کپ (Barn Cap) طی کردیم و آنجا بود که کیت یک کوسه نهنگ را مشاهده کرد. شفافیت کریستالی آب های اقیانوس، حتی با وجود امواج خروشان، این تجربه را مانند غواصی در آکواریوم کرده بود. من به مدت ۲۰ دقیقه مبهوت یک کوسه نهنگ شده بودم که خیلی آهسته حرکت می کرد. کوسه را دیدم که خیلی سریع دم هلالی اش را چرخاند و من نقاط پایین پهلوی بزرگش را شمردم. در یک لحظه او به طرف من چرخید که انگار داشتم از پلانکتون تغذیه می کردم. در آن لحظه فقط چشمان من از دهان باز او گشوده تر بود، موقعیتی که هیچ وقت فراموش نمی کنم.
منبع: wanderlust.co.uk