مجله نماوا، حمید عبدالحسینی
«شبهای تهران» دراماتیزه و برداشت شده از یکی از پروندههای مهم و جنجالی قتلهای سریالی زنان در دههی ۷۰ است که به قلم تهمینه میلانی نگاشته شده اگرچه که فیلم فعلی با فیلمنامه میلانی تحت عنوان «خیابان عشق ممنوع» دارای تفاوتهایی است اما اینجا نیز میتوان ردپای دغدغههای میلانی را در پرداختن به مسائل و موضوعات زنان در جامعه و نوع نگرش داریوش فرهنگ به عنوان فیلمسازی که در مقطعی از کارنامهی کارگردانیاش به ویژه پس از فیلم «روانی» به موضوعات اجتماعی گرایش نشان میدهد؛ دید.
فیلم در برخی لحظات و مقاطع درصدد آسیبشناسی علل و عوامل وقوع جرم و بزهکاری نیز بر میآید که به دلیل نگاه ژورنالیستیاش چندان تاثیرگذار نیست اما در بخش دیگر یعنی طراحی قصه و ایجاد تعلیق برای یافتن قاتل مثبت عمل میکند و در نهایت با انتخاب فردی که کمتر تماشاگری به آن اندیشیده قاتلی متفاوت از فیلمهایی ازاین دست را ترسیم و معرفی میکند.
«شبهای تهران» سویههایی از ملودرام را نیز در بطن خود داراست و با تلفیق آن با مایههای جنایی برجذابیتهای مدنظر در فیلمی باب طبع مخاطبین تاکید میکند فیلمی که ماحصل مقطعی از نوع نگاه و اندیشهی تهیه کنندهاش در دورههای پیشین است که بعدها در گونهی کمدی بروز و ظهور یافت.
فیلم فرهنگ در مجموعهی بازیگرانش نیز بدعتهایی را بنا مینهد و ضمن استفاده از شقایق فراهانی در نقشی کوتاه، فرهاد آئیش را در شمایلی بسیار متفاوت از پرسونای همیشگیاش به کار میگیرد و موفق میشود حسی پارادوکسیکال از ترحم و تنفر را در بینندگان برانگیزد.
«شبهای تهران» درعین حال سندی است از تهران دهه ۷۰ و شبهایش، از دهها و صدها قتل و جنایتی که در سکوت و بیخبری مردمان این شهر به وقوع میپیوندد و پیامد آن بروز خشونت و رفتارهای نامتعارف در پهنهی شهری وسیع با آدمهایی از طبقات و باورهای مختلف است؛ انسانهایی که به دلیل درگیری در روزمرهگیها دچار فراموشی مزمن شدهاند و بسیاری از آنها حتی مجالی برای نگاه کردن به پیرامون خود نمییابند یا شاید اینگونه وانمود میکنند.