مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا
در یک جامعه متوازن آثار هنری در بهترین شکل خود بازتابدهنده بخشی از شرایط روز جامعه هستند و در سینما این امر بیش از سایر هنرها باز نمود دارد.
زمانی شرایط اقتصادی و گاه دیگر شرایط خاص اجتماعی و سیاسی ممکن است در بخش مهمی از آثار سینمایی بازتاب داشته باشد، فرقی هم نمیکند این بازتاب در چه ساختار و ژانری (گونه سینمایی) باشد: گاهی در شکل یک ملودرام اجتماعی بروز مییابد و زمانی در قالب یک تریلر سیاسی و بر خی اوقات هم درمحتوای یک اثر کمدی.
آنچه در این میان مهم است نه صرفا شکل و فرم اثر که متن آن است تا بتواند هم در مقطع زمانی نمایش فیلم در سینماها و هم در مقاطع زمانی پس از آن بخشی از چالشهای جامعه را نمایش دهد. سیاستگذاریهای متولیان فرهنگی در سالهای اخیر از یک سو و تغییر ذائقه تماشاگرِ خسته از روزگارِ سخت، باعث شده است که دیگر برای او تنها چیزی که در آثار کمدی حائز اهمیت است خنده باشد. خندهای که دیگر در این شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی تنها انگیزه دیدن فیلمهای کمدی محسوب میشود. غالب تماشاگران دیگر نه میخواهند بازتابی از آنچه که در جامعه میگذرد را در فیلم کمدی ببیند و نه البته انبوه فیلمهای سخیف این ژانر ارزشمند سینمایی در سالهای اخیر اساسا چنین بضاعتی را دارا هستند. در نتیجه همین که یک اثرمدعی حوزه کمدی بتواند بدون آنکه در دام انواع شوخی های سخیف کلامی و جنسی تماشاگرش را راضی در سالنهای سینما و یا در پای نمایشگرهای خانگی نگاه دارد میتوان به آن دلخوش بود.
فیلمهایی همچون «هزارپا» ساخته ابوالحسن داوودی، «سن پطرزبورگ» به کارگردانی بهروز افخمی، «خجالت نکش »ساخته رضا مقصودی، «آینه بغل» به کارگردانی منوچهر هادی و … فارغ از کیفیت ساختاری در زمره آثار کمدی قرار میگیرند که هدفی جز خنداندن مخاطبش را ندارند و در عین حال داعیه خارج از آن را هم ندارند.اما لااقل به شعور مخاطب احترام میگذارند. چیزی که در بسیاری از آثار مدعی این ژانر دیده نمیشود. با این پیش فرض فیلم «سگ بند» به کارگردانی مهران احمدی را باید نتیجه همین رویکرد در جامعه دانست. رویکردی که در آن تماشاگر انتظار دارد به سلیقه و شعورش احترام گذاشته شود.
«سگ بند» تلاش میکند بیآنکه در دام کلیشههای رایج آثار به اصطلاح شانه تخم مرغی بیفتد که جذب مخاطب به هر قیمتی انگیزه نهایی آنهاست، می خواهد و درستتر اینکه لااقل تلاش میکند در یک ساختار محترم بیآنکه در ورطه تکرار بیفتد برای ساعاتی مخاطبش را بخنداند و در این راه موفق عمل میکند. اتفاق جالب فیلم در کنار شوخیهای تصویری و کلامی که با تناسب در سرتاسر فیلم پراکنده شدهاند (همین نگرش در فیلمنامه «سگ بند» باعث شده است مخاطب پس از چند سکانس دریابد که با اثری مواجه است که در آن فراز و فرودی را شاهد نخواهد بود در نتیجه در هر سکانس میتواند انتظار داشته باشد یک یا چند موقعیت طنز، کلامی باشد یا تصویری را تا پایان فیلم احتمالاببیند) فیلمنامه چفت و بست داری است که تلاش میکند در کنار شوخیهایش داستانگویی هم کند. کسانی که آثار مهران احمدی را دنبال میکنند می دانند او چه در مقام بازیگر و چه کارگردان تلاش میکند حداقلی از استاندارد را در کارهایش رعایت کند. شاید «سگ بند» نمود کاملی از همین طرز تفکر باشد که به هر روی احتیاط شرط عقل است. شاید تماشاگر با دیدن فیلم «سگ بند» و موقعیتهای طنز آن قهقه نزند اما در نهایت ناراضی از دیدنش نخواهد بود و این موفقیت کمی نیست. آن هم در این آشفته بازار فیلم به اصلاح شانه تخم مرغی مدعی کمدی که کم هم نیستند.