مجله نماوا، فریبا اشوئی
«روز صفر»؛ روایتی از دستگیری عبدالمالک ریگی، با مشارکت سربازان گمنام وطن.
«روز صفر» درامی پُرماجرا، پُرحادثه و پُرلوکیشن، حادثهمحور با تمی پلیسی-سیاسی و امنیتی است که با انتخاب و فراهمسازی این همه سویه روایتی در کنار هم، توانسته است تا حد زیادی لذت بصری لازم، جهت همراهی مخاطب با داستان و فیلم را، فراهم سازد. در یک دوم آغازین از پرده اول، دیالوگهای فیلم حولمحورِ مسائل سیاسی و امنیتی کشور و منطقه میچرخند و هنوز عناصر تشکیلدهنده درام در این پرده کامل نیستند. اما خیلی زود، ریتم اکشن و حادثهمحور فیلم، بر سایر عناصر روایت، غالب می شود و تا انتهای درام نیز همین ریتم با ضرباهنگ بالا ادامه مییابد. موقعیتسازیِهای پشت هم و خلاقیت و سلیقه در طراحیِ خرده روایتها با دینامیک بالا در ادامه، از جمله دلایل موفقیت فیلم و ارتباط موثرش با مخاطب است. فیلمنامه «روز صفر» را ملکان با مشارکت بهرام توکلی نوشته است. همکاری متفاوتی که قابل حدس است با توجه به نوع نگاه فلسفی و جزئینگر توکلی به موضوعات، مخاطب با یک اثر لایه لایه و عمیق در پرداخت و طراحی موضوع و البته شخصیتها، رو به رو خواهد بود. البته در بخش طراحی و چگونگی رویدادها تا حدودی این مهم تامین شده است. اما در بخش طراحی شخصیتها این رسالت کامل نیست.
رویکرد حادثه محور فیلم، با سکانس جاسازی بمب و مهمات دراکسسوارهای دم دستی چون عروسک و کتاب استارت میخورد. نقطه عطفی نفسگیر با بسامد هیجانی بالا که مخاطب را از همان دقایق آغازین سکانس، درگیر داستان فیلم میکند. سعید ملکان در این فیلم با ترفند تراکم و انبوهی اطلاعات و حوادث، فرصت آنالیز و تحلیل را از تماشاگرش میگیرد و تنها، با ایجاد هیجانات و التهابات مکرر و پشت سر هم مخاطب را درگیر و متصل به جریان قصهاش نگاه میدارد. به همین دلیل هم تماشاگر، ارزیابی، تحلیل و پرسشگری درباره هویت قهرمان و ضدقهرمانهای فیلم و وجوه مختلف سیاسی، امنیتی و دفاعی عملکردشان را دائما تا موعدی بعدتر، حتی شاید تا پایان فیلم به تعویق میاندازد. به هر حال این شیوه هم میتواند شیوه خاص فیلمسازی ملکان در اولین تجربه فیلمسازیاش بعد از تجارب گذشته او در کسوتهای تهیهکنندگی و طراحی چهره و گریم باشد که البته میتوان گفت شیوه بدی هم نیست و تا حدود زیادی هم در جذب مخاطب، موفق عمل کرده است.
در فیلم روز صفر از همان آغاز روایت، ژانرهای مختلفی کدگذاری و پیریزی میشوند. اما غالبترین این ژانرها که تا انتها، فیلم بر پایه آن پیش میرود، ژانر مبتنی بر پیرنگ اکشن و تریلر است. با غالب شدن این پیرنگ، البته سایر سویهها و پیرنگهای فرعی در ژانر سیاسی و غیره در میانه هیاهو و ماجراهای ریز و درشت قصه، در حد یک پروپاگاندا و شعار تکراری، باقی میمانند.
نوآوری در جلوههای ویژه
و اما نوآوری و خلاقیت در بخش جلوههای ویژه میدانی «روز صفر»، فیلم را از این منظر نیز متفاوت و خاص ساخته است. تلاش کارگردان در این حوزه، برای بالا کشیدن استانداردهای مرسوم با سطح متوسط رو پایین در سینمای اکشن، تلاشی است که علیرغم کمبودها و نواقص، باز هم ارزشمند و قابل قبول است و به اقبال فیلم نزد مخاطب، کمک شایانی کرده است. حضور امیر جدیدی با آمادگی جسمانی و فیزیک متناسبش در این فیلم، در نقش قهرمانی به نام سیاوش، هم یکی دیگر از دلایل اقبال و موفقیت فیلم است. در عین توجه و تاکید بر این موضوع مهم که، قهرمانسازی در سینمای اکشن، همواره رُکن مهم و پراهمیتی است و این رُکن مهم، متاسفانه دیر زمانی است به دلایلی نامشخص و مخدوش و غیرقابل قبول، از دایره شاخصهای معنایی شخصیتسازی، در اینگونه خاص و پرمخاطب سینما (سینمای اکشن) حذف شده است. اما در مقابل سیاوش (امیر جدیدی)، کاراکتر عبدالمالک ریگی بهعنوان آنتاگونیست درام حضور دارد که طراحی شخصیت او، چندان چنگی به دل نمیزند. چرا که در اصل این هویت و شناسنامه ریگی است که برای مخاطب غیرسیاسی فیلم ناآشنا است و تا انتهای فیلم نیز همین طور ناآشنا باقی میماند. ریگی بهعنوان یک شخصیت معروف، وارد جریان قصه میشود و ملکان به عنوان فیلمساز، تلاش خاصی برای لایه برداری از این شخصیت و ارائه شناسنامه و عقبهای از او نمیکند و صرفا به طراحی گریم نه چندان مقبول برای او و تخصیص گویش و لهجه متفاوت، برای معرفی شخصیتش، بسنده میکند. البته ناگفته نماند که حضور ساعد سهیلی در این نقش و استعداد مثالزدنیاش برای بالفعل کردن بالقوههای نهفته بازیگریاش سبب شده تا او شخصیت عبدلمالک را از محدوده پس زدن مخاطب بیرون بکشد و با ارائه ایکونهای تیپیکال در طراحی و خلق این شخصیت با پروتاگونیست قصه روبرو شود. اما این رویارویی به دلیل آنچه که پیشتر در بالا اشاره شد، هموزن نیست و مخاطب را به طور کامل اغناء نمیسازد. درپایان لازم به توجه است که بگوییم اساسا تولید و به سرانجام رسانیدن فیلمی اکشن، پُرلوکیشن و پُر ماجرا چون «روز صفر»، نیازمند مهارت و خلاقیتی خاص و منحصر به فرد در حفظ و تثبیت ریتم با ضرباهنگ بالا و متناسب با داستان است که میثم مولایی در مقام تدوینگر فیلم، در آن نقش بهسزا وغیرقابل انکاری داشته و تلاشش به موفقیت و اقبال فیلم کمک شایانی کرده است.