توجه همزمان به شاهنامه و دنبال کردن اقدامات ضد حجاب و عفاف از همان روزها برای کسانی که به شاهنامه تسلط داشتند و توجه فردوسی به زیست عفیفانه مردم ایران در طول تاریخ را میدانستند مضحک بود.
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: امروز بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم در مسجد گوهرشاد حرم مطهر امام رضا علیه السلام علیه بیداد پهلوی اول است. قیام گوهرشاد یکی از وقایع مهم تاریخ ایران در دوران رضاخان است. برخی آن را «بزرگترین جنایت عصر پهلوی اول» نامیدهاند. درواقع قیام گوهرشاد در اعتراض به روند دینزدایی رضا شاه در سال ۱۳۱۴ در مشهد بود که منجر به شهادت تعداد زیادی از مردم بیدفاع به دست عوامل رژیم سفاک پهلوی شد.
از ابتدای خلقت، انسان در تلاش بوده که بدن خود را به شیوههای مختلف بپوشاند که نشان از فطری بودن عفاف و پوشش است. زن ایرانی همواره در تاریخ اساطیری خود دارای پوشش و حجاب بوده و آن را در شمار وظایف خود میدانسته است. شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از اصیلترین منابع مستند تاریخ ایران، نشانههایی از پوشش و حجاب برای زنان ارائه میدهد.به طور کلی در تمامی مواردی که از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنانگی آنان است. زنان شاهنامه تا زمانی که در این مسیر گام بردارند، مورد توجه و تقدیس حکیم طوس و جامعه ایرانی هستند اگر نه منفور و طرد شده اند. در شاهنامه زن خوب و پاک، تقدیس شده و زن بد، بی حیا، بی شرم و بی نزاکت و پرده در، مورد نکوهش قرار گرفته است.
فرهنگ ایرانیان باستان بر پایه آموزههای آئین زرتشت شکل گرفته است. این آئین بر اصولی هم چون راستی و درستی و پرهیز از دروغ و تحکیم پایههای خانواده و پرورش فرزندان پاک نهاد تأکید فراوان دارد. ازاین رو، لزوم پوشیدگی زن در آئین زردشت و فرهنگ ایرانیان قدیم مورد توجه و توصیه بوده است. حجاب به معنای «پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم» از احکام ضروری دین اسلام است، در دیگر ادیان الهی از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز، این حکم با تفاوتهایی کم و بیش وجود دارد.
با وجود این پیشینه تاریخی، رضاخان میرپنج که با کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ وارد سیاست ایران و به تدریج تبدیل به دیکتاتوری تمام عیار شد. حضور طبقه جدید تحصیلکردگان غرب در کنار دیکتاتوری پهلوی، بیش از هر عامل دیگری، سبب رویکرد رضاخان میرپنج که آن روزها به پهلوی تغییر نام داده بود، به مدرنسازی در کشور شدند. اقدامات رضاشاه بر سه محور ناسیونالیسم باستانگرا، تجددگرایی و مذهبزدایی میچرخید. از جمله اقدامات رضاشاه در محور نخست، به تأسیس نهادهای نوپدید، ترویج باستانگرایی با تاکید بر یکتایی نژاد آریایی، پرداختن به تاریخ شاهان قدیم و نشاندادن عظمت دولتهای شاهنشاهی ایران، تأسیس فرهنگستان زبان فارسی، بازسازی آثار باستانی که به زعم شاه، سیمای درخشان تمدن پرشکوه ایران باستان بودند و برگزاری جشن هزاره فردوسی میتوان اشاره کرد. جالب اینکه این توجه همزمان به شاهنامه و دنبال کردن اقدامات ضد حجاب و عفاف از همان روزها برای کسانی که به شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی تسلط داشتند و توجه فردوسی به زیست عفیفانه مردم ایران در طول تاریخ را میدانستند مضحک بود.
تلقی دولت پهلوی از تمدن جدید، سلوک و رفتار تجددمآبانه و تغییر در ظواهر بود، نه شکوفایی اندیشه و فرهنگ. همسانسازی فرهنگی و رؤیای رسیدن به تمدن اروپایی، نخبگان غربزده ایرانی را به ایجاد تغییر در پوشاک و کشف حجاب زنان کشانده بود و ازاینرو، توجه به مسائل زنان که پیش از نهضت مشروطیت آغاز شده بود، در این دوره در کانون توجه تمام جریانهای فرهنگی قرار گرفت. این مساله که با تبلیغات گسترده در مطبوعات و محافل همراه بود، آثار خود را کمکم نمایان ساخت. تأسیس کانونها و مراکزی که به بهانه آزادی زنان به ترویج فرهنگ غرب و رفع حجاب میپرداختند، همگی از آغاز سیاست استحاله فرهنگ سنتی از طریق اشاعه تجددگرایی غربی حکایت داشتند. جمعیتهایی نظیر «کانون بانوان»، «جمعیت نسوان وطنخواه» و «جمعیت تمدن نسوان» که توسط دولت تأسیس شدند و اغلب اعضای آنها، از تحصیلکردگان اروپا بودند، با هدف «ترویج معارف و بسط افکار و تهذیب اخلاقی و ترقی زنان»، و نیز اعطای آزادی به زنان و متجددکردن آنان تشکیل شدند. سفر شاه به ترکیه در سال ۱۳۱۳. ش نقطه عطفی در تثبیت باورهای قلبی او مبنی بر لزوم کشف حجاب بهشمار میرود. اثر عمیق مشاهده وضع بانوان ترک بر روحیه رضاشاه، تا حدی بود که وی خطاب به سفیرکبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم بهویژه زنان اقدام کنیم.»
در خرداد ماه ۱۳۱۴، یک روز رضاخان پهلوی هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود… و نیز باید شروع به رفع حجاب زنها نمود و چون برای عامه مردم دفعتاً مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیش قدم بشوید و هفتهای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران مجتمع شوید… و به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه، معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد، او را در مدرسه راه ندهند.
واقعه مسجد گوهر شاد
دستور تغییر لباس و استفاده از کلاه شاپو که به مشهد رسید، علما و مراجع به شدت متأثر گشتند. آیت اللّه حاج آقا حسین قمی و آیت اللّه سید یونس اردبیلی، طی جلسات متعددی، این مسئله را بررسی کردند و اظهار نمودند که تغییر لباس به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد. آیت اللّه حاج حسین قمی تصمیم گرفت به تهران برود و با پهلوی اول وارد مذاکره شود. هنگامی که به شهر ری رسید، پلیس محل سکونت ایشان را محاصره کرد. خبر گرفتاری آیت اللّه حاج آقا حسین قمی سبب تشدید احساسات و غلیان افکار عمومی گردید. لذا اجتماع مردم در اطراف مراجع فشردهتر و ناگزیر به مسجد گوهرشاد کشیده شد. در آنجا خطبا و از جمله شیخ محمدتقی بهلول به منبر رفتند و مردم را به مقاومت دعوت نمودند. پس از چند روز، سرانجام صبح جمعه ۲۰ تیر ماه ۱۳۱۴ نیروهای نظامی، اطراف مسجد را محاصره نمودند و مردم را در آن مکان شریف به خاک و خون کشیدند.
محمدعلی شوشتری در کتاب خاطرات سیاسی خود در صفحه ۸۲ به نقل از شاهدان عینی تعداد کشتهها را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است: «عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد… به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند.»
در کتاب واقعه گوهرشاد به روایت دیگر در این خصوص آمده است: احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ ۱۳۲۱/۳/۷ تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده ۱۶۷۰ را تأیید کرده است. بایگان میگوید: «تعداد آنها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار میگشتند، به دست مأمورین افتاده، جزو کشتهشدگان در کامیون ریخته و در گودالهایی ریخته و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، وقعی نگذارده و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند.»