به نقل از ارز دیجیتال:
هر جا پای پول در میان است، ریسک هم وجود دارد. ریسک بخشی جدانشدنی از امور مالی است و در هر سرمایهگذاری احتمال ضرر وجود دارد. ریسک را نمیتوان از بین برد، اما میتوان آن را طوری تنظیم کرد که با اهداف سرمایهگذاریِ فرد مطابقت داشته باشد. تخصیص دارایی و متنوعسازی مفاهیمی هستند که نقش مهمی را در تعیین پارامترهای ریسک ایفا میکنند. در این مطلب با تکنیکهای مدرن مدیریت دارایی در سرمایهگذاری آشنا میشوید.
تخصیص دارایی و متنوعسازی چیست؟
دو اصطلاح تخصیص دارایی و متنوعسازی غالباً به جای هم به کار میروند. با این حال هر یک از آنها به جنبهای تقریبا متفاوت از مدیریت ریسک اشاره دارند.
تخصیص دارایی در راهبرد مدیریت پول، چگونگیِ توزیع سرمایه بین کلاسهای دارایی متفاوت در یک سبد سرمایهگذاری را توضیح میدهد، اما تنوعسازی، تخصیص سرمایه در تکتک آن کلاسهای دارایی را تشریح میکند.
به عنوان مثال فرض کنید ۱۰۰ میلیون تومان پول دارید و ۲۰ میلیون تومان آن را به خرید بیت کوین اختصاص میدهید. در این مثال شما تخصیص دارایی انجام دادهاید، یعنی مشخص کردهاید که چه مقدار پول را به خرید یک دارایی اختصاص دهید. حالا فرض کنید ۸۰ میلیون تومانِ دیگر را سهام میخرید. در این صورت علاوه بر تخصص دارایی، متنوعسازی هم انجام دادهاید.
هدف اصلی این استراتژیها به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک احتمالی تا پایینترین سطح ممکن است. به طور کلی، این راهبردها باید افق زمانی سرمایهگذاری، تحمل ریسک و گاهی شرایط اقتصادی را از منظری گستردهتر برای سرمایهگذار تعیین کنند.
به بیان سادهتر، ایده اصلی راهبردهای تخصیص دارایی و متنوعسازی، همان جمله معروف «همه تخممرغهایت را در یک سبد نگذار!» است. ترکیب کلاسهای دارایی و داراییهایی که با یکدیگر همبستگی و ارتباط ندارند، مؤثرترین شیوه برای ایجاد یک سبد متعادل است.
آنچه سبب میشود این دو راهبرد ترکیبی قدرتمند با یکدیگر تشکیل دهند، این است که ریسک نه تنها در بین کلاسهای دارایی مختلف که درون هر یک دسته دارایی هم توزیع میشود. برخی از کارشناسان امور مالی بر این باورند که تعیین راهبرد تخصیص دارایی، ممکن است مهمتر از انتخاب تکتک سرمایهگذاریها باشد.
نظریه سبد (سهام) مدرن
نظریه سبد سهام مدرن (MPT) چارچوبی است که این اصول را از طریق یک مدل ریاضی به شکل رسمیتر بیان میکند. در سال ۱۹۵۲ هری مارکوویتز (Harry Markowitz) این مدل را در مقالهاش معرفی کرد که بعدها برایش جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد.
معمولاً داراییهای مختلف به شکل متفاوتی در بازار عمل میکنند. ممکن است یک کلاس دارایی در شرایطی از بازار بسیار خوب عمل کند، اما کلاس دارایی دیگری در همین شرایط عملکردی کاملا ضعیف داشته باشد. فرض اصلی این نظریه این است که اگر یک کلاس دارایی عملکرد ضعیفی دارد، میتوانیم زیان حاصل از آن را با کلاس دارایی دیگری که به خوبی در آن شرایط عمل میکند، متعادل کنیم.
به عنوان مثال خیلی اوقات، قیمت بیت کوین و قیمت سهام همبستگی منفی دارند. یعنی وقتی سهام رشد میکند، قیمت بیت کوین کاهش مییابد و یا بالعکس.
فرض دیگر نظریه سبد سهام مدرن این است که اگر داراییها را از کلاسهای دارایی غیرمرتبط با یکدیگر ترکیب کنیم، میتوانیم نوسانات سبد را کاهش دهیم. این کار باید بازده تعدیل شده ریسک را هم افزایش دهد، یعنی سبدی با همان مقدار ریسک بازده بهتری خواهد داشت. یکی دیگر از فرضیات این نظریه این است که اگر دو سبد سود یکسانی ارائه کنند، هر سرمایهگذار عاقلی سبدی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.
به بیان سادهتر این نظریه میگوید:
کارامدترین روش سرمایهگذاری، ترکیب داراییهای غیر مرتبط با هم در یک سبد دارایی است.
انواع کلاسهای دارایی و راهبردهای تخصیص
در یک چارچوب تخصیص دارایی عادی، کلاسهای دارایی را میتوان به روش زیر طبقهبندی کرد:
- داراییهای سنتی: سهام، اوراق بهادار و پول نقد.
- داراییهای غیر سنتی: املاک و مستغلات، کالاها، مشتقات، سرمایهگذاری در قالب بیمه (نظیر بیمه عمر و …)، سرمایهگذاری خصوصی و صد البته داراییهای رمزنگاریشده و ارزهای دیجیتال.
به طور کلی، دو نوع راهبرد تخصیص دارایی وجود دارد که هر دو از فرضیاتی که در نظریه سبد سهام مدرن تعیین شده است استفاده میکنند:
- تخصیص راهبردی یا استراتژیک
- تخصیص تاکتیکی
تخصیص راهبردی دارایی، رویکردی سنتی است که بیشتر برای سبک سرمایهگذاری منفعل (Passive) مناسب است. سبدهایی که بر مبنای این راهبرد ساخته میشوند، فقط زمانی مجدد متعادلسازی خواهند شد که تخصیصهای اعمال شده روی آن با توجه به افق زمانی سرمایهگذار یا میزان ریسک، تغییر کنند.
تخصیص تاکتیکی دارایی برای سبک سرمایهگذاری پویا (Active) مناسبتر است. در این شیوه سرمایهگذار به راحتی میتواند سبد داراییاش را روی داراییهایی متمرکز کند که در بازار بهتر عمل میکنند. معمولا میگویند اگر یک بخش در بازار بهتر عمل میکند، ممکن است در دوره زمانی طولانیتری به همین عملکرد خوبش ادامه دهد. از آنجا که این شیوه بر مبنای همان اصول تعیینشده در نظریه سبد سهام مدرن ایجاد شده است، میتواند به سبد تنوع بیشتری ببخشد.
گفتنی است برای متنوعسازی به منظور سودآوری بیشتر، نیازی نیست که حتما داراییها کاملا نامرتبط یا حتی متضاد با هم باشند. فقط نباید کاملا به هم مرتبط باشند.
اجرای تخصیص دارایی و متنوعسازی روی یک سبد
حالا بیایید برای درک بهتر، این اصول را روی یک سبد به عنوان نمونه پیادهسازی کنیم. فرض کنیم راهبرد تخصیص دارایی که اتخاذ کردهایم به شکل زیر سرمایه ما را بین کلاسهای دارایی مختلف در سبد تعیین کرده است:
- ۴۰% سرمایهگذاری در سهام
- ۳۰% اوراق بهادار
- ۲۰% داراییهای رمزنگاری
- ۱۰% پول نقد
حالا فرض کنیم راهبرد تنوعسازی را روی ۲۰% سرمایهگذاری در داراییهای دیجیتال به این شکل اعمال کنیم:
- ۷۰% به بیت کوین اختصاص داده شود.
- ۱۵% ارزهای دارای بیشترین ارزش بازار
- ۱۰% ارزهای دارای ارزش متوسط
- ۵% ارزهای دارای کمترین ارزش بازار
پس از تخصیص سرمایه، باید عملکرد سبد دارایی را به شکل منظم پایش و بررسی کنیم. اگر تخصیص داراییها تغییر کند، آنگاه باید مجددا در سبد تعادل برقرار کنیم. این بدان معناست که باید دوباره با نسبتهای دلخواه خرید و فروش داراییها را برای تنظیم سبد انجام دهیم. برای این کار باید برخی از داراییها فروخته و برخی دیگر خریداری شوند. البته انتخاب داراییها کاملا به راهبرد و اهداف سرمایهگذاری فرد بستگی دارد.
داراییهای دیجیتال از جمله ارزهای دیجیتال، ریسکپذیرترین کلاس دارایی به شمار میروند. بنابراین سبدی که در مثال تنظیم کردیم بسیار ریسکی به نظر میرسد، زیرا بخش قابلتوجهی از سرمایه را به داراییهای رمزنگاری اختصاص داده است.
سرمایهگذاری که دوست ندارد ریسک کند، میتواند بیشتر سبد داراییاش را به اوراق بهادار اختصاص دهد که کمترین ریسک را در بین کلاسهای دارایی دارد.
تنوعسازی در سبد داراییهای دیجیتال
با اینکه به لحاظ نظری تنوعسازی باید روی داراییهای رمزنگاریشده هم انجام شود، اما این را هم باید دانست که شاید چنین کاری در عمل درست از آب در نیاید. دلیلش این است که بازار ارزهای دیجیتال تا حد زیادی به نوسانات قیمتی بیت کوین وابسته است. وقتی همه گزینههای موجود در یک کلاس دارایی در سبد به شدت به هم مرتبط هستند، چطور میتوان سبدی از داراییهای غیرمرتبط ایجاد کرد؟ به همین خاطر است که میگویند تنوعسازی در ارزهای دیجیتال تا حدودی غیرمنطقی است.
البته به ندرت آلت کوینهای خاصی وجود دارند که همبستگی چندانی با بیت کوین نشان نمیدهند و قیمتشان (ولو در یک بازه زمانی خاص) ممکن است تحتتأثیر حرکات بیت کوین قرار نگیرد، معاملهگران باهوش و دقیق از این شرایط به نفع خودشان استفاده میکنند و به سود میرسند. اما باز هم نمیتوان گفت این روشها به اندازه راهبردهای مشابهی که همیشه در بازارهای سنتی قابل اجرا هستند تداوم خواهند داشت.
با این حال میتوان این فرض را مطرح کرد که وقتی این بازار به بلوغ رسید، میتوانیم از یک رویکرد نظاممندتر برای متنوعسازی روی سبد داراییهای رمزنگاری استفاده کنیم. بیتردید تا آن زمان این بازار راهی طولانی در پیش دارد.
مشکلات مربوط به تخصیص دارایی
با اینکه توانایی این روش را نمیتوان نادیده گرفت، اما برخی از راهبردهای تخصیص دارایی ممکن است برای بعضی از سرمایهگذاران و سبدهای دارایی خاص مناسب نباشند.
تدوین یک برنامه راهبردی میتواند نسبتا ساده باشد، اما اجرای آن بسی مهمتر است. اگر سرمایهگذار نمیتواند تعصباتش را کنار بگذارد، نباید انتظار سودآوری فوقالعاده از یک سبد دارایی را داشته باشد.
مشکل احتمالی دیگر این است که برآورد کردن تحمل ریسک از قبل، برای سرمایهگذار (مخصوصا تازهکارها) کار دشواری است. بعد از یک دوره مشخص زمانی، هنگامی که سرمایهگذاریها ثمر میدهند، این سرمایهگذار ممکن است به این نتیجه برسد که باید ریسک کمتر (یا بیشتری) را میپذیرفت.
جمعبندی
تخصیص دارایی و تنوعسازی مفاهیمی بنیادین از مدیریت ریسک هستند که هزاران سال در امور مالی ما وجود داشتهاند. این دو مفهوم از مفاهیم اصلی راهبردهای مدیریت نوین سبد دارایی نیز هستند.
هدف اصلی از تدوین یک راهبرد تخصیص دارایی به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک به پایینترین سطح ممکن است. توزیع ریسک بین کلاسهای دارایی ممکن است کارآمدی سبد دارایی را افزایش دهد. از آنجا که آلت کوینها در بازار همبستگی زیادی با بیت کوین دارند، راهبردهای تخصیص دارایی باید روی سبد داراییهای رمزنگاری با احتیاط بیشتری اعمال شود.