مجله نماوا، حسین آریانی
زنده یاد خسرو سینایی، فیلمساز پیشکسوت و فرهیختهای که متاسفانه سال گذشته مغلوب بیماری کووید-۱۹ شد را نگارنده بیشتر با فیلمهای مستند و مستند-داستانی خوبش مثل «کوچه پاییز» و «در کوچههای عشق» به یاد میآورد. عامه تماشاگران شاید او را با فیلم خوشساخت «عروس آتش» به یاد بیاورند که از بقیه فیلمهای سینایی اکران گستردهتر و بالطبع مخاطب بیشتری داشت.
فیلم مستند-داستانی «جزیره رنگین» که آخرین اثر زنده یاد خسرو سینایی به شمار میآید، برداشت آزادی از خاطرات و زندگینامه دکتر احمد نادعلیان است که از تهران به جزیره هرمز رفت و به احیای فرهنگ و هنر بومی مردم هرمز در قالب تاسیس موزه، نگارخانه و برپایی نمایشگاه پرداخت.
نادعلیان ابتدا بیغولهای ویران را خرید و آن را بهتدریج به موزهای برای نمایش آثار هنریِ مردم جزیره تبدیل کرد. علاوه بر آن کارگاهی آموزشی به راه انداخت و به اهالی علاقهمند جزیره آموخت که چگونه میتوانند با بهرهگیری از خاکهای رنگارنگ جزیره نقاشی کنند و آثار خود را به گردشگران ایرانی و خارجی برای فروش ارائه کنند. حاصل تلاشهای نادعلیان رقم خوردن شرایط اقتصادی بهتری برای اهالی هرمز بود. (تلاشهای خستگیناپذیر و سختکوشانه نادعلیان در «جزیره رنگین» به زیبایی به تصویر کشیده شده است)
البته نادعلیان مانند هر غریبهای در یک اقلیم جدید، ابتدا با کارشکنی و مخالفت برخی از اهالی مواجه شد. (بخشی از این کارشکنیها را در فیلم «جزیره رنگین» مشاهده میکنیم). امروز اما، نقاشی روی شیشه با خاکهای رنگین جزیره به یک هنر بومی تبدیل شده است که تا پیش از هجوم بیماری کرونا یکی از جاذبههای مهم گردشگری هرمز به شمار میرفت.
سینایی در «جزیره رنگین» بهسان فیلمهای «در کوچههای عشق» و «عروس آتش» و «مثل یک قصه» بار دیگر به سراغ خطه جنوب کشور رفته، اما این بار دیگر نه از نگاه نوستالژیکِ «در کوچههای عشق» میان ویرانههای جنگ خبری هست و نه از فضای تلخِ «عروس آتش» و «مثل یک قصه».
«جزیره رنگین» نگاهی سرزنده و پرامید به زندگی مردم هرمز دارد. بیجهت نیست که سینایی، خود هم «جزیره رنگین» را شادترین فیلم کارنامه فیلمسازیاش خوانده است. سینایی در «جزیره رنگین» بهمانند مهرجویی در آثار متاخرش سعی کرده به جای تمرکز بر مشکلات و کاستی ها، بیشتر به نمایش شادیها و کامیابیها بپردازد.
نگارنده گمان نمیکند تماشاگری پیدا شود که مضامین ارزشمند آخرین فیلم سینایی را ستایش نکند. «جزیره رنگین» انباشته از مضامین انسانی، اخلاقی و طبیعتدوستانه است. مضامینی مثل تلاش برای نگهداری و مواظبت از محیطزیست و جلوگیری از نابودی منابع طبیعی جزیره هرمز و نمایش زیباییهای طبیعی مغفول مانده آن، تلاش برای معرفی آداب، رسوم، فرهنگ و هنر منطقه و به تصویر کشیدن زندگی روزمره مردم محروم، شریف و سختکوش هرمز.
در یک نگاه کلی به «جزیره رنگین»، بخش مستند آن، را موفقتر از بخش داستانی آن مییابیم. در بخش مستند، سینایی چونان نام فیلم، جزیرهای رنگین را جلوی چشمان تماشاگر میگستراند. فیلمبرداری استادانه و چشمنواز علی لقمانی که پیش از این در فیلمهای «عروس آتش» و «گفتگو با سایه» و «در کوچههای عشق» با سینایی همکاری کرده بود، قابهایی از زیباییهای غافلگیرکننده و بکر هرمز به ثبت رسانده که گاهی به تابلوهای نقاشی پهلو میزند.
بخش داستانی فیلم هم کیفیت معمولی، متوسط ولی استانداردی دارد. فیلم آشکارا نیازمند مصالح داستانی و کشش دراماتیک بیشتری است. برخی از خرده روایتها مثل دیدارهای پسر و دختر عاشق و مرد بیکاری که نمیخواهد به همسرش در برگزاری نمایشگاه کمک کند و … هر چند دیدنی هستند ولی بیشتر حواشی داستان را شکل میدهند تا این که تقویتکننده خط اصلی درام باشند.
در «جزیره رنگین» مهدی احمدی که پیش از این در فیلمهای «در کوچههای عشق»، «عروس آتش»، «گفتگو با سایه» با سینایی همکاری کرده بود، بار دیگر به عنوان بازیگر حضور دارد. او همچنان نقشِ روشنفکری درونگرا با چهرهای که کمتر احساسات، در پس آن هویدا است را به شکل قابلقبول و درگیرکنندهای ایفا میکند.
سایر بازیگران فیلم، اهالی بومی جزیره هرمز هستند. البته انتخاب نابازیگران بومی به لحاظ نزدیکی فیزیک و لهجهشان با شخصیتهای داستان، به فیلم جلوهای واقعی و مستند داده است. ولی گاهی در بازی برخی از نابازیگران تصنع و اغراق به چشم میآید.
«جزیره رنگین» هر چند فیلمی در حد آثار برجسته سینایی چون در «کوچههای عشق» و «عروس آتش» نیست اما فیلم کوچک، جذاب، قابل تامل و حسن ختامی مناسب برای کارنامه احترام برانگیز خسرو سینایی است. کارنامهای مختصر و مفید در بخش سینمایی و مفصل و پُربار در بخش مستند، که هر بخش از این کارنامه، حکایت از تلاش بیوقفه، سختکوشانه و تحسینبرانگیز فیلمسازی متعهد و دغدغهمند برای ساخت آثاری آبرومند در سینمای ایران دارد. روحش شاد و یادش گرامی.