مجله نماوا، محدثه واعظیپور
اگر سکانس پایانی در حیاط آسایشگاه را که تحمیلی و وصله ناجور به نظر میآید، کنار بگذاریم، «آبجی» فیلمی دوست داشتنی درباره یک خانواده است. بیشترین عنصر همدلی برانگیز فیلم، حضور گلاب آدینه در نقش طلا و معصومه قاسمیپور در نقش عطیه است. اگر بازی کنترل شده و بدون نقص آدینه در نقش مادر، و حضور متفاوت قاسمیپور نبود، «آبجی» از دست میرفت یا به فیلمی ساده تبدیل میشد که مشابهش را بارها دیدهایم. فیلم بر رابطه طلا و عطیه استوار است و از این حضور انرژی میگیرد، فیلمساز توانسته به جهان هر دو زن نزدیک شود. آنچه از بیرون، رابطه مادر و دختر را تهدید میکند، مرگ قریب الوقوع طلا، مهاجرت عباس (حمید آذرنگ) و دوری عالیه (پانتهآ پناهیها)، به خوبی به عنوان عناصر بر هم زننده این نظم زنانه عمل میکنند.
فیلم، تقابل جهان آرام و غرق در سکون و سکوت مادر و دختر را با جهان بیرون که آکنده از ناراستی است، بازتاب میدهد. هر چه هست، در پناه مادر و در خانه معنی پیدا میکند. در خانه است که تفاوتها رنگ میبازد و حتی همسایه میتواند مثل پدر و مادر مراقب آبجی باشد. جهان بیرون، جهانی غیرقابل کنترل و ترسناک است، مهندس جعفر (چقدر خوب که فیلمساز فاصلهاش را با او حفظ میکند و ما هم مثل آبجی، اغلب جعفر را از دور میبینیم) میتوانست نقشی ویرانگر در فیلم داشته باشد، اما اشرفیزاده از نزدیک شدن به این شخصیت و آسیبی که میتواند برای خانواده طلا و آبجی به وجود بیاورد، پرهیز میکند. به نظر میرسد کارگردان آگاهانه یا شاید برای گرفتار نشدن در دام سیاهنمایی، کوشیده سرنوشت آبجی و طلا را به پایانی تقریبا قابل قبول پیوند بزند. از این منظر، سکانس پایانی با وجود بی ربط بودن با فضای کلی اثر، منطق پیدا میکند. اگرچه که ترجیح میدهم فیلم را بیرون از خانه، تمام شده بدانم. جایی که طلا تنها در خانه مانده و آبجی، حیران و سرگردان به کرده خود میاندیشد.
نخستین فیلم سینمایی مرجان اشرفیزاده همان طور که انتظار می رفت به جهان زنانه پرداخته و تاثیر این حضور و همدلی را در یک خانواده و محله بررسی کرده است. در بخشی از فیلم، «مادر» (علی حاتمی) پخش میشود، این ادای دین، نه تنها به فیلمساز فقید که به همه مادرانی است که همچون طلا، بنیان یک خانواده را حفظ میکنند. مادران و زنانی که از سوی فرزندانشان درک نمیشوند (رابطه طلا با عالیه) یا تلاششان برای حمایت از آنها نافرجام است (رابطه طلا و عباس). فیلم، این شکافها را نمایش میدهد و دست آخر، تماشاگر را به حفظ پیوندها از جمله پیوندهای خانوادگی دعوت میکند. در بهشتی کوچک، خانواده و دوستان طلا، پس از پشت سرگذاشتن طوفانها، به روزهای روشن میاندیشند.