مجله نماوا، محمّد تقیزاده
«دختردایی گمشده» اپیزود اول فیلم سه اپیزودی «داستانهای جزیره» است که در سال ۱۳۷۷ توسط داریوش مهرجویی، محسن مخملباف و رخشان بنیاعتماد ساخته شده است. فصل مشترک سه فیلم جغرافیای مشابه آنها است که در جزیره کیش میگذرد و دختردایی گمشده نسبت به دو اثر دیگر، حال و هوای عاشقانهتری دارد.
«دختردایی گمشده» را باید از مهجورترین آثار داریوش مهرجویی تلقی کرد که حتی برخی از دوستداران وی نیز تا یا هنوز موفق به تماشای آن نشدند و یا کمتر درباره آن حرف و نوشتهای وجود دارد، در عین حال از نظر فضاسازی، روایت و ارجاعات فرمی و مضمونی از درخشانترین آثار کارنامه پربار سینمایی داریوش مهرجویی است که میتوان درباره وجوه مختلف این موارد ساعها گفت و نوشت.
فضای عاشقانه و سورئال فیلم «دختر دایی گمشده» شاید نخستین مواجهه تماشاگران با فیلم باشد، فضای سورئالی که در فیلمهایی چون «گاو»(۱۳۴۸) و «هامون»(۱۳۶۸) شاهد آن بودیم و علاقه مهرجویی به این سبک از فیلمسازی و ترکیب وهم و واقعیت را در آن تماشا کردیم. فیلم مدام میان خیال و واقعیت در حال گذار است و صحنههای عاشقانه آن، پیوند عجیب و جالبی با رویاهای پسرک عاشق برقرار کرده گویی فضای رویاآلود و وهمآمیز عشق را بیش از هر چیز مورد نظر دارد و به تماشاگر القا میکند. مشابهتهای این فضاسازی در فیلمهای نامبرده و علاقه شخصی مهرجویی به فردریکو فلینی فیلمساز فقید ایتالیایی که نمود بارز آن در پایانبندی فیلم هامون قابل مشاهده است، سبب میشود که مهرجویی را از الهامگرفتگان سینمای سورئال فلینی به خصوص در فیلمهای یاد شده دانست که به سبک و شیوه خود آن را ایرانیزه کرده است.
از فضای عاشقانه و حال و هوای سورئال فیلم که بگذریم، ترسیم و تماشای پشت صحنه فیلم با حضور خسرو شکیبایی بیش از هرچیز فیلم «میکس» دیگر اثر قابل توجه مهرجویی در سال ۱۳۷۸ را تداعی میکند که بعد از این فیلم ساخته شده و تشابهات بازیگران و نشان دادن پشت صحنه فیلم، بین این دو اثر مشترک است. مهرجویی همانند بسیاری از کارگردانهای صاحب سبک ایران و دنیا، بازیگران مورد علاقه و متناسب با آثار خود را در کارهای مختلفی استفاده کرده که در این میان مرحوم عزتالله انتظامی با حضور در ۱۰ فیلم رکورددار است. به جز انتظامی، مرحوم خسرو شکیبایی و علی مصفا با نقش آفرینی در ۶ فیلم پیشتاز هستند. علی مصفا که در این فیلم در شمایل جوان عاشق پیشه حضور دارد از جمله امتیازات بازیگری فیلم است که به خوبی توانسته این نقش را با حال و هوای خاص و دیوانهوارش بازی کند.
موسیقی به عنوان یکی از اجزای اصلی فیلمهای مهرجویی و علایق اصلی وی، در «دخترایی گمشده» نیز تاثیر و نقش مهمی دارد به طور یکه عنوان فیلم از اسم ترانهای با همین نام گرفته شه و بخش اجرای ترانه دختر دایی گمشده با حضور عوامل فیلم، از جمله لحظات جذاب و جالب فیلم محسوب میشود. علاوه بر آن کارکرد موسیقی در فضاسازی لحظات ملودرام و سورئال فیلم قابل توجه است به نحویکه کاملا این سکانسها متاثر از موسیقی هستند و موسیقی با مضمون لحظات و کلیت فیلم عجین و پیوند خورده است.
یکی از نکات جالب و فرامتنی «دختردایی گمشده» که بدنیست به آن اشاره شود، عبا پوشیدن خسرو شکیبایی در لحظاتی از خلوت و تنهایی خود در فیلم است. بازیگر نقش کارگردان در فیلم «دختردایی گمشده» در اواسط دهه ۷۰ عبا پوشید و هیچ کس به آن توجه نکرد و چیزی از آن گفت در حالیکه در سال ۱۳۸۶، یکی از دلایل مطرح شده درباره توقبف فیلم «سنتوری» همین پوشیدن عبا توسط نقش اصلی آن علی سنتوری بود. اگر مسئولان وقت کمی توجه به تاریخچه فیلمسازی و عادات فرهنگی و فکری مهرجویی داشتند میتوانستند متوجه شوند که این عباپوشیدن بهرام رادان در «سنتوری» به قصد طعنه و کنایه نبوده بلکه به عنوان بخشی از شخصیت پردازی بازیگر و امری عادی در فرهنگ لباس پوشیدن شخصیت فیلمهای مهرجویی به شمار میآید.
در انتها باید گفت، «دختردایی گمشده» با وجود زمان نسبتا کوتاه ۳۵ دقیقهایاش، یک فیلم پرمحتوا، تاثیرگذار و با کیفیت است که از وجوه مختلف ساختاری، روایی، فرمی و مضمونی میتوان درباره آن ساعتها بحث کرد و بسیاری از مولفههای مورد علاقه و موفق داریوش مهرجویی در فیلمسازی در این فیلم به خوبی طراحی و به نمایش درآمده است.