مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
توجه به رویکردهای سناریونویسان در پردازش شخصیتی خیالباف، رؤیاپرداز، لطیف، شوخوشنگ و در یککلام شخصیتی که به جهان پیرامون با عینکی فانتزی مینگرد گاه در حصاری از تابوهای عرفی نسبت به مسئله زنان قرار گرفته است؛ چنانکه حتی برای نمایش عریان آن تابوها برخی شخصیتهای جدی و سختگیر نیز در فیلم موردنظر گنجانده میشد تا دوئل جالبی میان ذهنیت فانتزی شخصیت خیالپرداز با پیرامون عبوس و محدودکنندهاش برقرار شود. به بهانه فیلم یر احساس و لطیف تیتی بد نیست به برخی از شخصیتپردازیهای زنانه که طبع لطیف، شوخ، شاعرانه و حساس دختران را بازنمود داده بپردازیم.
الناز شاکردوست – تی تی در «تی تی» و فرشته در «قاعده بازی»/ دو سوی نگرش لطیف
الناز شاکردوست در میانه بازیگری خود و پیش از گرایش به نقشهای جدیتر از مطلوبترین گزینهها برای ایفای نقش دختران لطیف و شوخطبع به شمار میرفت. دو تجربه او در فیلمهای «تی تی» و «قاعده بازی» در این میان بازنمایی درستی از ظرفیتهای شاکردوست در نمایش وجوه متفاوتی از احساس، شاعرانگی، خیالپردازی و لطافت در وجود یک دختر ایرانی است.
در «تی تی» این میزان از لطافت و احساس زیبا نسبت به طبیعت و جهان پیرامونی بازخوردهای مطلوبی از سوی جامعه نمیبیند و تی تی همواره از سوی امیر ساسان مورد آزار و تحقیر قرار میگیرد؛ اما با همه این چالشها، تی تی چون آبی روان است؛ زلال و صاف، بیموج و بیادا، نمایشی جذاب از قلبی مهربان و لحنی آرام که در جامعهای متشنج به دنبال زیباییهای زیستن است.
در «قاعده بازی» نیز این شخصیت فرشته است که از جبروت و عظمت یک عمارت زیبا و باشکوه برمیآید و جذب سادگیها و لطافتهای درونی نارگیل میشود. فرشته بازنمایی کمیکی از روح بیپیرایه و سادهاندیش دختران ایران است. سادهاندیش در معنایی از رفتار و منش بی تجمل و بهدور از ادا و بیشک حقیقت باطنی بسیاری از دختران ایران همچون فرشته قاعده بازی است.
آتنه فقیه نصیری – لیلا در «نشانی»/ دو سوی ملنگی و وقار
شخصیت لیلا در سریال «نشانی» یکی از کمیکترین و فانتزیترین نقشآفرینیهای زنانه در تاریخ رسانههای تصویری در ایران است. نوعی ملنگی کنترل شده، رهایی و شوخ و شنگی هوشمندانه، گیجی و سردرگمی قابلباور و در نهایت رفتاری عجیبوغریب همراه با گویش و بیان کاریکاتوری سبب شده تا این بازی آتنه فقیه نصیری تصویری مهم از ظرفیتهای درونی او برای اجرای نقشهای کمدی باشد.
بازی استادانه آتنه فقیه نصیری در بازتاب همه هیجانات درونی و برونی شخصیت البته چندان موردتوجه واقع نشد و ضعفهای مهم سریال در سناریو و کارگردانی سبب شده تا این هنرنمایی ردی کمرنگ را در حافظه مخاطبان ایرانی داشته باشد.
بیان وارونه کلمات، سخنگفتن به شیوهای بریده، رفتارهایی هیجانی در واکنش به همه دیدهها، شنیدهها و رخدادها در ایران، ارتباط جالب با خاله (مرضیه برومند) و در نهایت کلکلهایی که با دخترداییاش دارد همه در عین فانتزی بودن و پهلوزدن به کاریکاتور و هجو بهگونهای دقیق و بهاندازه در بازی فقیه نصیری رعایت میشود تا او و نقش لیلا در خوان گسترده یک قرن بازیگری در سینما و تلویزیون ایران، صفحهای را به خود اختصاص دهند.
ماهایا پطروسیان – فرشته در «دیگه چه خبر» و گلی در «گل من گلی» / ذهنیت فانتزی دختر ایرانی
شاید سرآغاز پرداخت شاعرانه به شخصیتهای زنان در سینمای پس از انقلاب را باید از فیلم «دیگه چه خبر» بدانیم. خلق شخصیت فرشته در این فیلم یک تابوشکنی آشکار بود علیه همه محدودیتهایی که در تصویرگری از نشاط زن در سینمای آن دوران مشاهده میشد. فرشته بسیار بشاش و شوخطبع بود، قلبی مهربان و خویی لطیف داشت و جهان ایدههای خود را در چاردیواری خانه پدری محبوس نمیکرد. چنین نگرشی سبب شد تا با رویکردی جذاب به تحلیل شعر عامیانه اتلمتلتوتوله بپردازد و از کلاس درس توسط استاد خود اخراج شود. فرشته دختری متعلق به اتمسفر شادزیست و بیدغدغه بود و شخصیتش در همه دورههای زمانی الهامبخش خیزش و رویش زنان برای رسیدن به اهداف و آرمانهایشان خواهد بود.
درعینحال ماهایا پطروسیان با فاصلهای کوتاه از بازی جذاب خود در فیلم دیگه چه خبر در سریال بهشدت متفاوت «گل من گلی» ایفاگر تیپهایی متفاوت از یک دختر ایرانی بود که در اندیشه رسیدن به رویاها و آرزوهای خود هیچ سد و مانعی را نمیپذیرد و علیه همه تابوها و چالشها اقدام میکند. با ایفای نقش تیپ دختر نواندیش در سریال «گل من گلی» و نیز چند تلاش اقناعکننده از پطروسیان در بازنمایی تصویری آوانگارد و پر جذبه از دختران، گویا سینما و تلویزیون به یک اقناع نسبی از چنین تصویرسازیهایی رسیدند و فرصتهای پیشرو در خلق شمایلهای فرهمندتر و کاریزماتیکتر از زنان ایرانی در ژانر کمدی به همین سادگی از بین رفت.
پردیس احمدیه – نادی در «لامینور» / جدال برای رهایی از چارچوبهای تحمیلی
این روزها پردیس احمدیه به استعدادی نوظهور و جذاب برای ایفای نقش دختران ایرانی بدل شده است و کارنامه نقشآفرینیهای او را که در دو سال گذشته مرور میکنیم با حجمی غریب از شخصیتهای متفاوت دخترانه در کارنامهاش روبرو میشویم. شخصیت نادی در فیلم «لامینور» یکی از همین نقشهای متفاوت است که چالشهای آرزومندی یک دختر جوان در چاردیواری محصور خانه پدری را نشان مخاطبان میدهد. فیلم «لامینور» نگرش رها و مدرن یک دختر با همه آرزوها و هدفمندیهایش را در تقابل با نگرش جزمی و سرسختانه پدر قرار میدهد و چالشهای نادی در رسیدن به خواستههایش را بازنمایی میکند. پدر از درک نیازهای دختر عاجز است و تفاوتهای زمانه و جوهره زیستی امروز را درک نکرده است. بهواقع نادی با ریتم ساز به پرواز درمیآید حالآنکه پدرش با نوای تاروپود بافته شده فرش به وجد میآید و تفاوت این رویکردها خود مبین سختیهای مسیری است که نادی با آن روبروست.
پوپک گلدره – دریا در «دنیای شیرین دریا» / سرسبز بهمانند طبیعت و آرام همچون دریا
نام سریال «دنیای شیرین دریا» خودمعرفی برای جهان مفهومی آن است. یعنی سریال با همین نامگذاری به شخصیت اصلی خود از منظر همه باورهای زیبا، آرزوهای پرمعنا و رویاهای شیرین او مینگرد و دریا را بهمثابه دختری با روح بزرگ و طبعی شاعرانه نمایان میکند.
بهواقع شخصیت دریا در این سریال نمادی مهم از شور فطری و میل درونی دختران سرزمین مادری برای رهایی از تنگناها و چارچوبهای تحمیلی است و نکته مهم اینکه دریا دختری روستایی است که در دل طبیعتی سرسبز به یک منادی زیستی بدل میشود. ندا دهندهای که به روشنیها نوید میدهد و دستنوشتههایش سرشار از سبزی و سرزندگی محیط پیرامونش است.