حکایتی از چله بزرگ در کهگیلویه وبویراحمد/ سور یلدا برنوای شاهنامه

یاسوج- در آغاز چله بزرگ، روز که به انتها می‌رسد و ستاره‌ها بر آسمان شب می‌درخشند، جشن یلدا با عطر خانه پدر بزرگ و رنگ شاهنامه در کهگیلویه و بویراحم آغاز می شود.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها_ پژمان امیدی: یلداهای روزگاری نه چندان دور، با سلفی‌ها و تنهایی بیگانه بود و اهالی یک روستا یا یک خانواده، طولانی‌ترین شب سال را با شعر، غزل و «متیل» و «گمک» و «گندم برشته» و «نان شیرین» و «آش دنگو» به زمستان پیوند می‌زدند.

یلدایی با نوای شاهنامه

یلدای این دیار، با عطر هیزم و نوای شاهنامه و پدربزرگ و مادر بزرگ‌ها عجین شده، عطر شب‌های یلدایی دیروز در روح خانه‌های کاهگلی روستا، در لالایی مادر بزرگ‌ها، در سپیدارهای بلند، رودهای جاری، چشمه‌های روشن، پنجره‌های چوبی رو به خورشید و دل‌های مردم روستا جاری است.

در گذشته یلدا رنگ و بوی دیگری داشت، قصه شب‌های یلدایی که در کهگیلویه و بویراحمد بر دامن دنا می‌گذشت، شب‌های کشدار زمستان در عطر بقچه مادر بزرگ، فال حافظ و حماسه شاهنامه و عطر چای و بوی گلاب، خلاصه می‌شد و برف همخانه کاهگل و چراغ و باغ بود و عشق، همسایه یلدا، این دختر گیسو کمند سپید روی پاییزی می‌شد.

حکایتی از چله بزرگ در کهگیلویه وبویراحمد/ سور یلدا برنوای شاهنامه

روایت چاله گرم کنون

پاییز که رخت رفتن می‌پوشید، در آغاز چله بزرگ، روز که به انتها می‌رسید و ستاره‌ها بر آسمان شب می‌درخشیدند، جشن یلدا با عطر حافظ و شاهنامه و «متیل» در خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ‌ها آغاز خاطره‌ای می‌شد که می‌توانستی سال‌ها بر گوشه قلبت سنجاقش کنی، آن روزها هنوز فضای مجازی فرصت دیدار را از ما نگرفته بود و چراغ‌های روشن خانه‌ها، روایتگر دورهمی هایی از جنس یلدا بود.

شب‌های یلدای کهگیلویه و بویراحمد، مجالی بود برای دیدارها، آشتی‌ها و دل به «متیل های» مادربزرگ‌ها و شاهنامه خوانی پدر بزرگ‌ها سپردن تا از میان آنها ره توشه‌ای برداشت برای زندگی و فردایی بهتر را رقم زد.

یلدا که از راه می‌رسید، پیر و جوان و کودک و زن و مرد در خانه بزرگ خانواده گرد هم می‌آمدند و با نوای قرآن، حافظ و شاهنامه و عطر عاشقی، فصل زمستان را با گرمای صله ارحام، همدلی، دوستی و دعا برای نزول نعمات الهی پیوند می‌دادند.

شب یلدا در بین مردم استان کهگیلویه و بویراحمد به عنوان شب «چاله گَرم کِنون» معروف است که چاله به معنی اجاق بوده و به معنی این است که شب یلدا باید اجاق خانه گرم باشد تا هم نور در خانه باشد و هم گرمای خانه با حضور افراد در کنار هم بیشتر شود.

حکایتی از چله بزرگ در کهگیلویه وبویراحمد/ سور یلدا برنوای شاهنامه

در گذشته، در این شب مجالی بود برای شب نشینی با خانواده و پخت غذاهایی همچون «مثل شله ماشکی» «شله شیری»، «کلگ گوشت» و آشی به نام «دنگو» که همه از غذاهایی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است.

آئین‌های کهن در سرزمین زاگرس

برای سفره‌های یلدایی نیز از آجیل‌های همچون گندم برشته، گِمَک، کَله خُنگ و بلوط پخته استفاده می‌کردند و مهمانی در این نقطه از دیار زاگرس برپا می‌شد.

مردمان این دیار، کهن آئین‌هایشان بر پایه مهر و دوستی و صلح و شجاعت و طبیعت استوار است و شاهنامه‌خوانی از آئین‌های کهنی است که در این شب، همه را به شوق می‌آورد و بزرگان با خواندن حماسه‌ها برای جوانان به آنها می‌آموختند که در بر سختی‌ها پیروز شوند و همواره امید داشته باشند.

از دیگر آئین‌های که در شب یلدا همواره در کهگیلویه و بویراحمد رواج داشت، برگزاری مراسم‌های پیش از از ازدواج همچون «کدخداکشونی»، «باشلق برون» و «لباس کنون» بود که اکنون این آئین‌ها زخم‌خورده تغییر زندگی از ایلی، عشیره‌ای و سنتی به شهرنشینی و مدرنیته شده است.

حکایتی از چله بزرگ در کهگیلویه وبویراحمد/ سور یلدا برنوای شاهنامه

آن روزها، داستان‌ها و متیل های کهن نقل مجالس یلدایی می‌شد و سرایش افسانه‌های قدیمی دل همه را می‌ربود و درسی برای زندگی می‌شد.

یلدای روستاها سرشار بود از مهر و عطوفتی که در چشمان بزرگان روستا موج می‌زد و می‌رفت و به کودکان می‌رسید.

سفره‌ها اما رنگ و بویی به طراوت سخاوت داشت و خبری از زرق و برق‌هایی که تنها در فضاهای مجازی ثبت می‌شود، نبود، آجیلی بود و نان شیرینی که مادربزرگ‌ها پخته بودند.

گذر زمان و رخسار فصل‌ها هرچند تلفیق با مدرنیته را بر گرده سنت‌ها تحمیل کرده، اما همچنان در کهگیلویه و بویراحمد آئین‌های یلدا استوار چون بلوط‌های این سرزمین روایتگر تاریخ، تمدن و فرهنگی غنی است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://rahnamanews.com//?p=10299

نظر خود را وارد کنید

سر تیتر اخبار

تبلیغات

تبلیغات

اخبار ایران و جهان