هفتمین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» به بررسی فیلم «عطرآلود»، نقد فیلم «وزارت جنگ ناجوانمردانه» و پرونده ویژه پیرامون «کارنامه سه ساله» سازمان سینمایی اختصاص داشت.
به گزارش خبرنگار مهر، هفتمین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» شب گذشته ۲۵ خرداد با بررسی فیلم «عطرآلود»، نقد فیلم «وزارت جنگ ناجوانمردانه» و پرونده ویژه پیرامون «کارنامه سه ساله» سازمان سینمایی با حضور روح الله سهرابی مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی برگزار شد.
امیر قادری در میز نقد این برنامه بیان کرد: حمید نعمتالله و هادی مقدمدوست دوستان با استعداد و نکتهبینی هستند که به خوبی میتوانستند زندگی شخصیشان را وارد آثارشان کنند، درواقع فیلمهایشان را پر از جزئیات میکردند؛ اما این جزئیات به جز یکی دو مورد اوایل قدرت خودش را حفظ نکرد. از نظر من این موضوع دو علت دارد؛ یک اینکه باید پشت این ذوقورزیها و استعداد یک سختگیری میبود که این افراد را مجبور به ساخت درامهایی میکرد که برای جامعه و ذهن تماشاگر تاثیرگذار باشد، به گونهای که بتوان پول پربرکت مخاطب را وارد سفره سینما کرد. اما در واقع نزدیک شدن این گروه به پولهای ارگانی و راضی کردن ارگانهای مختلف در داستان باعث شده که بُردارهای داستانها همدیگر را خنثی کنند. این دو مورد باعث شده استعداد آنها تباه شود.
«عطرآلود» فیلمی مدیرپسند
قادری ادامه داد: امثال «عطرآلود» فیلمهای اتاق مدیران هستند. به عنوان مثال بخشی از آن مربوط به رونق تولید، بخشی مربوط به فرزندآوری و … است. درواقع ذوق این هنرمندان به خدمت مدیران درآمده است. از نظر من این به نوعی ذوقورزی شکمسیرانه است. جا دارد بگویم که هیچ چیزی اندوهبارتر از دیدن استعداد تلفشده نیست.
رضا صدیق عنوان کرد: به نظر من میشد این فیلم را هم با بخش خصوصی ساخت، به شرطی که قصهاش با بدنه جامعه و فضای واقعی ارتباط ارگانیک داشت. البته اینکه فیلمی به سفارش ارگانی ساخته شود، بد نیست، زمانی که این موضوع تعدد پیدا کند و موضوعات بیربط از جاهای مختلف سفارش گرفته شود، فیلم مانند پیتزا قرمهسبزی میشود. نمیتوان تمام موضوعات را در ۹۰ دقیقه در یک فیلم جا کرد و باعث ایجاد مشکل میشود.
صدیق ادامه داد: زمانی این سفارشهای ارگانی جذاب میشود که فیلمساز یا نویسنده ذوقشان را در خدمت سفارش قرار دهند. البته باید گفت که در حال حاضر فقدان تهیهکننده حرفهای کاربلدی که بتواند فیلمساز یا نویسنده را طوری مدیریت کند که درخدمت گیشه، محتوا و اقتصاد سینما باشد، عمیقاً حس میشود. از نظر من حمید نعمتالله و هادی مقدمدوست با تهیهکنندگانی روبهرو بودهاند که صرفاً سفارشات ارگانی برایشان اهمیت داشته یا شاید هم زروشان به هدایت این دوستان نمیرسیده است.
در ادامه حمیدرضا قادری هم به این میز پیوست و بیان کرد: چیزی که در «عطرآلود» وجود ندارد و قبلاً در تمام فیلمهای هادی مقدم دوست بود؛ بو، لحن و فضایی است که جز هادی مقدمدوست و حمید نعمتالله کسی قادر به ساخت آن نبود.
قادری ادامه داد: اگر اصحاب قدرت و ثروت به هنرمندی پول بدهند که فضای شخصی خودشان را به سینما و هنر هدیه کند، کار درستی کرده؛ در واقع هیچ هنر ماندگاری وجود ندارد که وامدار ثروت و قدرت نباشد. درست است که ما معتقدیم باید نظارتی باشد که توسن متوحش خلاقیت هنرمند مهار شود اما باید بدانیم که اینها روی کاغذ واقعیت دارند. در عالم واقعی هنر نمیشود هنر را مهندسی کرد و برای آن نقشه ریخت.
این تحلیلگر عنوان کرد: فیلم «عطرآلود» را هرکسی میتوانست بسازد. من معتقدم اگر هادی مقدم دوست نویسنده فیلم میبود جزئیات بیشتری از دنیای عطر را وارد فیلم میکرد. در «عطرآلود» هیچ سیمایی از یک عطرباز وجود ندارد برای همین خاطره ماندگاری برای مردم نتوانسته بسازد.
در ادامه رضا صدیق تصریح کرد: کلماتی مانند عطر، رایحه و ادکلن ماهیتاً شاعرانه هستند؛ در واقع این در دل کلمات قصه وجود دارد. با این حال در هیچجای فیلم «عطرآلود» بویی استشمام نمیشود و این از ضعفهای بزرگ فیلم است.
این منتقد در ادامه اظهار کرد: انسان همواره به دنبال این است که جایگاه خود را در هستی بازشناسی کند. منتهی مفاهیم تزریقی در زندگی صنعتی و پسامدرنی ما وجود دارد که همه میخواهند اول شوند؛ گویا جایگاه انسان گم شده است. میخواهم بگویم اتفاقاً گاهی انسان در نقطه دوم بودن شکوفایی پیدا میکند و این دوم بودن به معنای امر منفی نیست. به نظر من هادی مقدم دوست از زمانی که خواست اول باشد و خودش کارگردان صفر تا صد باشد، نه جایگاه قبلیاش را داشت و نه توانست جایگاه جدیدش را پیدا بکند. باید گفت دوم کامل بودن بهتر از اول بیمصرف بودن است.
سپس حمیدرضا قادری عنوان کرد: از نظر من به طور کلی هر اثر هنری که درباره مشاغل باشد و با نگاه به جزئیات ساخته شود، مخاطب خودش را پیدا میکند. چون مردم عاشق جزئیات و دیدن آدمهای حرفهای که با ایمان کامل به کارشان مشغول هستند، مردم را جذب میکند. بزرگترین تقلب برنامه هفت به فیلمنامهنویسان میتواند این باشد که در نوشتن فیلمنامه به مشاغل توجه زیادی کنند. از نظر من حتی فیلمهایی مافیایی هم در اصل در مورد یک شغل است که توانسته آنقدر مخاطب داشته باشد.
وی افزود: از نظر من ذوقورزی ابتدایی باید هنر برای هنر و بدون توجه به اقبال مخاطب باشد تا نفر بعدی از ذوقورزی نفر اول برای فروش استفاده کند.
در انتهای این بخش از برنامه امیر قادری بیان کرد: در حال حاضر که دولت عوض خواهد شد من با خیال راحت میتوانم از سازمان سینمایی این سه سال دفاع کنم. سینمای ایران قبل از کرونا و نه به خاطر کرونا تمام شده بود و استقبالی از فیلمها صورت نمیگرفت. باید گفت این سازمان سینمایی توانست پای مردم را به سینما باز کند. البته که «فسیل» نقش مهمی در این زمینه داشت اما همین که مجوز «فسیل» و فرصت تماشا دادن به آن داده شد، بسیار تاثیرگذار بود. در شرایط پیش آمده و با وجود قهر عدهای از سینما، این سینما پابرجا ماند. هر چند من معتقدم آن عده از اهالی سینما نمیدانستند برای این گروه از مردمی که شبیه هیچ دورهای نیستند، چه چیزی باید بسازند.
سینمای ورشکسته تحویل گرفتیم
در ادامه میز پرونده ویژه با موضوع بررسی «کارنامه سهساله» سازمان سینمایی دوره اخیر با حضور روحالله سهرابی برپا شد. روحالله سهرابی در ابتدا بیان کرد: سیر نزولی سینما قبل از کرونا در چرخه اقتصاد شکل گرفت و کرونا به آن شدت بخشید. درواقع هم به لحاظ محتوایی و هم فنی ساختاری تکراری حاکم بر سینما بود. باید بگویم که ما در ابتدای کارمان یک سینمای ورشکسته را تحویل گرفتیم. به شکلی که هر هفته با عدهای مواجه بودیم که میخواستند سینمایشان را تغییر کاربری بدهند. من در آن زمان ادعا کردم که سال آینده عدد ۱۵۰۰ میلیاردی و سیمیلیون مخاطب را تجربه خواهیم کرد و کسی باور نمیکرد.
وی ادامه داد: همچنین سینماها به بانکها، پرسنل و حتی ادارات گاز و برق و … بدهکار بودند. متاسفانه اوج گیری ما با ناآرامی ۱۴۰۱ مواجه شد و این در راهبرد ما سکتهای ایجاد کرد. در آن شرایط هیچ کدام از سینماگران این ریسک را نمیکردند که فیلمهایشان را روی پرده بفرستند چون در جامعه باب شده بود که سینما باید تحریم شود. در این وضعیت ما فیلمهایی که پایان اکرانشان اعلام شده بود؛ از جمله «انفرادی» را دوباره اکران کردیم.
این مدیر سینمایی بیان کرد: در شرایط یاد شده ما با برخی سینماگران وارد قرارداد شدیم چون فکر میکردیم میتوانند عدهای را به سینما برگردانند. ما در این قرارداد کف فروش را هم برای آنها تضمین کردیم. این سینماگران جاده صاف کن فیلمهای بعدی شدند. حتی در نوروز ۱۴۰۲ عدهای همچنان نگران اکران فیلمها بودند از جمله تهیهکننده فیلم «فسیل»؛ درست است که ما به آنها تضمین کف فروش ندادیم ولی تضمین دادیم که فیلم را روی پرده نگه خواهیم داشت.
سهرابی در ادامه گفت: خواهش ما باعث شد تهیه کنده «فسیل» در آن زمان فیلمش را اکران کند. درواقع ما نگاهمان را از بندها و مواد قانونی آییننامه عدول دادیم و آنها را نادیده گرفتیم. البته اینگونه نبود که «فسیل» یک سال تمام روی پرده باشد، ما بعد از ۶ ماه اکرانش را محدود کردیم. بعد از آشتی مخاطب با سینما دوباره به رویکرد اصلی خود به آیین نامه بازگشتیم. ما از منفی چند میلیارد به ۱۳۰۰ میلیارد فروش رسیدیم. در کمتر از سه ماه نخست امسال ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار مخاطب به تماشای فیلمها نشستهاند. من مدعیام که این شکل از صعود تکرار نخواهد شد. اگر همین روند تا آخر سال ادامهدار باشد ما به آمار چهل میلیون مخاطب خواهیم رسید که این آمار از دهه ۶۰ بیسابقه بوده است.
وی ضمن یادآوری این موضوع که اصلیترین مولفه این مساله، قشری نگاه نکردن به سینماست، بیان کرد: به سینما باید ملی نگاه کرد. مخاطبان سینمای ما دایرهشان وسیعتر از افرادی است که مدعی سینمای متفکر هستند. به عبارتی سینمای متفکر به شکل نمونهای در دل سینما میتواند رشد کند. البته که شما نماینده ژانرهای متعدد را در سبد تولیدات سینمایی میبینید؛ این به معنای تمرکز زدایی از تفکر خاص و رسمیت بخشیدن به همه سینما است.
باری روی دست مدیران بعدی نگذاشتهایم
این مدیر سینمایی ادامه داد: ما تسلیم نگاه تحقیر به سینمای کمدی و بیانیهنویسیها نشدیم. متاسفانه در حال حاضر گنگی و بلاتکلیفی در ذهن فیلمسازان اجتماعی ایجاد شده است. باید بگویم که طبق آمار ما ۳۰۱ تقاضای پروانه ساخت داشتیم که به ۲۱۶ مورد پروانه ساخت دادهایم. در کنار این تاکید همیشگی وزیر فرهنگ و خود آقای خزاعی این بود که در این دوره به هیچ عنوان فیلمی توقیف نشود. این اولین دوره در شورای پروانه ساخت سینمایی است که اگر افرادی فیلمنامهشان به مشکل میخورد، امکان حضور در شورای ساخت را دارند و میتوانند از متنشان دفاع میکنند. این موضوع موردی نیست بلکه به یک رویه تبدیل شده است. ما جلساتی داشتیم که عوامل سه پروژه از فیلمشان دفاع کردهاند و شورا هم نظرش برگشته و تصمیمات اصلاحی گرفته شده است. وقتی این سازوکار برای صدور پروانه ساخت ایجاد شده بسیار طبیعی است که در مرحله پروانه نمایش با کمترین مساله مواجه خواهید بود.
وی افزود: روزی که اداره کل نمایش را تحویل گرفتم ما بیش از ۵۰ فیلم سینمایی توقیفی یا بلاتکلیف داشتیم. همه میدانند که خیلی از سرمایهگذاران به دلیل توقیف فیلمها از سینما رفتهاند چون تضمینی نداشتهاند اما الان تضمینی هست چرا که عالیترین مقام سینمایی کشور اعلام میکند که مطلقاً در این دوره فیلمی توقیف نخواهد شد. امروز من میتوانم با افتخار اعلام کنم که ما حتی یک فیلم توقیفی نداریم و باری روی دست مدیران بعدی نگذاشتهایم. من معتقدم که طولی نمیکشد که سرمایهگذاران به اعتبار پروانه ساخت پی میبرند و با اطمینان خاطر و خیال راحت سرمایهگذاری را شروع میکنند.
امکان حذف پروانه ساخت نیست
روحالله سهرابی درباره حذف پروانه ساخت بیان کرد: به دلیل ظرفیت سینما و سالنها در کشورمان، امکان رفتن به سمت حذف پروانه ساخت وجود ندارد چون امکان اکران فیلم در عرض و انتخاب را نداریم. من معتقدم که با آمدن هوش مصنوعی طی سالهای آینده خیلی از موضوعات و موانع الان مرتفع میشود. در نتیجه نظارت با این شکل غیرممکن و تولید هم دستخوش تغییر میشود و سینماگر و حاکمیت به یک تعریف جدیدی برای تعامل باهم نیاز دارند. اما در حال حاضر و با این آییننامه و قواعد، حاکمیت وظیفه تنظیمگری و مراقبت از سینما را بر دوش سازمان سینمایی و مدیران سینما گذاشته است.
وی ادامه داد: اینکه تهیهکنندگان برای حذف پروانه ساخت موافقت نمیکنند به ظرفیت و ذائقه مخاطب برمیگردد. فرضا اگر شورای پروانه ساخت از ساحت سینما حذف شود همه سینماگران به سمت اقتصاد سینما میروند. در حال حاضر ذائقه جامعه ما کمدی است و با این کار در واقع به نوعی مرگ سینمای متفکر کلید میخورد.
بهروز افخمی در ادامه این بخش بیان کرد: از نظر من در سالهای آینده ممکن نیست که شما پروانه ساخت را حفظ کنید مگر برای فیلمهایی که میخواهند در سینما نمایش داده شوند. همین الان ساختن فیلم بدون پروانه ساخت و پای کامپیوتر کاملاً امکان پذیر شده و تا یک سال دیگر ترس خیلیها از این کار میریزد. من معتقدم که با توجه به استعداد جوانان ما در سینما ما سالانه با ۲۰۰ تا ۴۰۰ فیلم داستانگوی خوب روبرو خواهیم بود که حتی ممکن است قابلیت نمایش روی پرده را هم داشته باشد. البته که ممکن است تقریباً همه سالنها به وسیله فیلمهای کمدی پر شوند اما میتوان از نمایش آنلاین و سینما فرهنگ در این راه بهره برد.
سهرابی اظهار کرد: هوش مصنوعی قطعاً فضای سینما و همه صنوف مرتبط با هنر و فرهنگ را تغییر خواهد داد. من به یاد دارم در دوره ورود دیجیتال و حذف نگاتیو هم همین حرفها بود که نظارت معنا و مفهومی ندارد. اما در نهایت نظارت به دلیل تعمیم امنیتشغلی سینماگرها و ایجاد توازن در تولید، پخش و عرصه ادامه یافت.
روحالله سهرابی درباره فیلمهای «شوالیه سیاه»، «کاباره» و «کیک محبوب من» بیان کرد: فیلمهای «شوالیه سیاه» و «کاباره» هیچوقت موفق به دریافت پروانه ساخت نشدند. فیلم «کیک محبوب من» پروانه ساخت گرفت و ما حتی در جلساتمان با عوامل فیلم پرونده قضایی و محدودیت فعالیتشان را پیگیری کردیم تا موانع برطرف شوند و بتوانند فیلم تولید کنند. در واقع ما حسن نیتمان را به این دوستان ثابت کردیم و به آنها اعتماد کردیم؛ اما علیرغم اطمینان خاطر ما این اتفاق نیافتاد. هرچند در آن ایام حرف و حدیث بیحجابی فیلم مطرح شد و ما به آنها تذکر مکتوب دادیم که اگر چنین اتفاقی بیافتد تبعاتش با عوامل تولید است، منتهی زیر بار این حرفها نرفتند تا اینکه در رسانهها معلوم شد که مغایر با تعهدها پیش رفته و کار را تولید کردهاند.
سهرابی بیان کرد: شاید چند سال بعد اصل این ماجرای پروانه ساخت منتفی شود اما من میخواهم بگویم به دلیل محدود بودن سینمای ما و محدودیتمان در ظرفیت اکران، و پروانه ساخت، مراقبت در تولید لازم است. به خصوص برای افرادی که میخواهند به شکل حرفهای در سینمای ایران فعالیت کنند.
وی در پاسخ به اینکه باید پروانه ساخت برداشته و تنها به پروانه نمایش اکتفا کنیم؟، گفت: در این صورت ما به ژانر خاصی که نه در جهت سینما بلکه در جهت ذائقه مردم است، میرسیم. طبیعی است که مردم سینما را سرگرمی میدانند اما سینما فقط سرگرمی نیست و میتوان به عنوان محصولی که رسالت تربیتی دارد، تعریفش کرد.
سهرابی درباره ساخت سالنهای سینمایی در این دوره بیان کرد: ما ۵۳۰ سالن سینما را تحویل گرفتیم. امروز تعداد سالنهای ما به ۹۰۰ رسیده است. این آمار در یک بازه زمانی سه ساله بیسابقه بوده است. علیرغم چنین شتابی در توسعه زیرساخت سینمایی باز هم به عنوان مسئول بخش اکران مشکلات عدیده این عرضه را میبینم لذا فیلتر پروانه ساخت را برای مراقبت از کیفیت سینما لازم میدانم. ما اثبات کردیم که میتوان از سینما مراقبت کرد و سینما را به سمتی برد که خانواده با خیال راحت به تماشای فیلم بنشینند و حتی رکورد اقتصاد سینما را هم زد. در واقع ما با این مراقبتها رکورد سینما را هم میزدیم و ماهی نبود که رکورد جدید ثبت نکنیم. ما به بحث اخلاقی فیلمها و جنسی بسیار اهمیت دادیم و به نظرم موفق هم بودیم.
وی افزود: در این دوره چیزهایی که سینماگر و تماشاگر نمیداند و نمیبیند این است که ما فیلمی روی پرده داشتیم که مردم شهرستان برایش تجمع و تظاهرات کردند اما به دلیل تعهد بسته شده آن فیلم را روی پرده نگه داشتیم.
سهرابی عنوان کرد: در برنامههای انتخاباتی وقتی یک کارشناس فرهنگی با نامزد انتخاباتی که از مسئولان قبلی سینما بوده صحبت میکند، توقع دارم که رعایت انصاف را داشته باشند. در دورهای که هم فیلم اجتماعی هم سینمای کمدی رکورد را زده است و این مساله نشان میدهد که ریلگذاری و راهبرد درست بوده است.
این مدیر سینمایی ادامه داد: باید بگویم بخشی از ایراد ما از فروش نجومی کمدیها بود. ما اگر فروش کمدیها را تا ۲۰-۳۰ میلیارد حفظ میکردیم آنوقت فروش ۲-۳ میلیاردی آنها خیلی مفهوم داشت. وقتی فروش بعضی فیلمهای ما به ۳۰۰ میلیارد رسیده، طبیعی است این موضوع کسی را که ۱۰ میلیارد فروش داشته است، ناراضی کند. ما نباید فراموش کنیم دو سال قبل اگر فیلمی ۱۵ میلیارد میفروخت به عنوان فیلم موفق از آن یاد میشد. من از دوستانی که تریبون دارند، میخواهم جانب انصاف را رعایت کنند تا مدیر بعدی به این فکر نکند که اگر صدبار رکورد سینما را بشکند باز کسی هست که وضعیت سینما را بغرنج اعلام بکند.
سهرابی درباره افراد ممنوعالکار سینما بیان کرد: من میخواهم درباره بخشی از سینما صحبت کنم که ممنوعالکار بودند؛ چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین. سازمان سینمایی یک ماموریت غیرممکن را ممکن کرد و سعی دارد با نشستهای فرسایشی و نفسگیر با مراجع قضائی و ارگانهای مختلف بسیاری از آنها به کار برگرداند.
سهرابی درباره قاچاق فیلمهای «شب داخلی دیوار» و «جنگ جهانی سوم» و اکرانشان بیان کرد: پروانه نمایش «جنگ جهانی سوم» در دوره ما صادر شد و مسیر موفقی را هم طی کرد. ما همواره در تعامل با فیلمسازان میگوییم، زمانی که شما نسخه فیلم را در اختیار دبیرخانه خارج از کشور، پلتفرمهای خاص برخی کشورها یا سیستم سینمایی آن کشور میگذارید، منتظر برخی این اتفاقات باشید. چون هر دو این فیلمها که قاچاق شدند منشا آنها خارج از کشور بود. «جنگ جهانی سوم» پروانه نمایش داشت و قرار بود یک هفته بعدتر از این اتفاق روی پرده برود. «شب داخلی دیوار» برای پروانه نمایش بازبینی شده بود اما هنوز به جمعبندی نرسیده بودیم. در پایان این را بگویم که بی سابقه است که یک مدیر سینمایی در طول فعالیت به ۳۰ استان مختلف کشور سفر کند. به بیش از ۸۰ شهرستان برود و از نزدیک به مشکلات آنها بپردازد. در این دوره بیش از ۵۵ فیلمساز اول و ۴۰ تهیه کننده اول حرفهای به سینمای کشور معرفی و وارد شدند.
همچنین در میز سینمای جهان این برنامه به نقد و بررسی فیلم «وزارت جنگ ناجوانمردانه» پرداخته شد. در این بخش آرش خوشخو عنوان کرد: برای من جالب بود که پایه چنین فیلمی بر اساس واقعیت است. برای فیلمهای حادثهای برای خودم معیاری دارم؛ اگر در فیلمی مرگ ساده اتفاق بیافتد فیلم اکشن بدی است. در این فیلم جان آدمیزاد هیچ نیست و این بیحرمتی است. کشتن آدم در بستر رئال و بر مبنای داستان واقعی، این شیوه کشتن فیلم را بنجل میکند. ما از این دست داستان که گروهی از مردان دور هم جمع میشوند تا عملیات خاصی را انجام دهند، زیاد داشتهایم و این یک ژانر تکراری است. انگلیسیها برای دوران جنگ خودشان بسیار قهرمانسازی میکنند و اخیراً تخصص پیدا کردهاند به پدیدههای متوسطشان ابعاد جهانی دهند.
در پایان این قسمت از برنامه «هفت» به زندهیاد علی حاتمی تقدیم شد.