مجله نماوا: سینمای ایران امسال دوباره ما را شگفتزده کرد. قدرت تخیل فیلمنامهنویسان و مهارت کارگردانان ایرانی نشان از آن دارد که خدای سینما (اگر باشد) با عصای جادویی خود این منطقه را لمس کرد تا مدام مرواریدهایی از این کشور بیرون آید.
این بار هومن سیدی، کارگردان فیلم «جنگ جهانی سوم» تخیل خود را به کار میبرد تا ما را به مبارزه طبقاتی همیشگی نزدیک کند، جایی که هیتلر، مافیا و تهیهکنندگان یک فیلم، همگی مقابل زندانیان اردوگاه کار اجباری، قربانیان اخاذی و سیاهی لشگرهای فیلم یک نقش منفی بازی میکنند.
این فیلم باشکوه از چند جنبه ما را شگفتزده میکند، از خود فیلم در حال تولید شروع میکنیم. تماشاگر باید چشمهای خود را بمالد تا آنچه را میبیند باور کند. کار بازیگران نیز جزو مهمترین بخشهای فیلم است. نقشآفرینی محسن تنابنده با صلابتی که به نمایش میگذارد غافلگیرکننده است، نهتنها در نقش خودش یا در نقش هیتلر، بلکه به دلیل ثبت تحول شگفتانگیزی که شخصیت او از نقطهای به نقطه دیگر پیدا میکند. ظرافتی که او در نمایش درجات سلطهپذیری نشان میدهد ما را شگفتزده میکند.
کارگردان واقعاً با چاقوی جراحی در بطن احساسات انسانی عمل میکند و از یک جنگ طبقاتی جدید پرده برمیدارد که میتوان آن را جنگ جهانی سوم نامید، بین کسانی که احساس سرکوب شدن میکنند و کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه سرکوب میکنند. با پایانی فوقالعاده که در آن بازیگر و نقش به سبک بلا لوگوسی یکی میشوند، احساس میکنیم فیلمی عالی دیدهایم.