مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
اگر بخواهیم از منظری ایدئالیستی به فیلم «پاکباخته» بنگریم و آن را با کمدیهای قبل از خود، همدوره خود و پس از خود مقایسه کنیم نتیجه ارزیابیهایمان، فیلمی خانوادگی است که تلاش دارد تا از همه جاذبههای مخاطبپسند بهره ببرد و سینمادوستان را از خود راضی نگه دارد.
این جاذبهها در وهله اول استفاده از زوج کمدی عبدی – خمسه است که در دوران اوج خود به سر میبردند و هواداران بیشماری را به سالنهای سینما میکشاندند. در کنار این امتیاز اولیه، تقابل دزد و پلیس و بهرهگیری از کمدی تعقیب و گریز هم در نگره اول میتوانسته برای فیلم یک فرصت باشد تا سبکی از کمدی مبتنی بر الگوهای خانواده پسند را ارائه دهد.
مضمون کلی فیلم قابل قبول پرداخت شده (در کلیت تاریخ کمدی سازی در چهل سال گذشته)، و رویارویی استوار خراسانی و جعفر پاچناری هم بر جاذبه کمیک فیلم افزوده است.
بازیهای اکبر عبدی و علیرضا خمسه در نقشهای استوار خراسانی و جعفر پاچناری نمایهای از شمایل سمپات مرد قانون و شهروند قانون گریز است که به سادگی و راحتی اجرا میشود. به واقع مخاطب در مواجهه با فیلم «پاکباخته»، چهره ارائه شده از عبدی و خمسه را میپذیرد و هر دو را در قالب نقشی که دارند باور میکند. این باورپذیری شمایل بدین معناست که چهره جدی پلیس وظیفهشناس سختکوش در بازی اکبر عبدی ملموس میشود و از سویی مخاطب یک دزد تَر و فِرز مارموز را در اجرای علیرضا خمسه کشف میکند.
در عین حال، فیلم از مولفه ثابت اغلب فیلمهای آن دوره زمانی یعنی پایان خوش همراه با ازدواج دو جوان هم استفاده میکند تا به تصویر غالب سینمای آن دوره وفادار باشد.
کمدی «پاکباخته» همچنین میتواند داعیهدار این نکته باشد که در سینمای پس از انقلاب جزو اولین تلاشها (شاید هم اولین تلاش) در زمینه ارائه کمدیای بر بستر تعقیب و گریز و با وامگیری از مولفههای اخلاقی و سنتهای اجتماعی شکل گرفته پیرامون نهاد خانواده است که در گذر زمان ارزشهای این جنس از روایت حفظ شده است و پاکباختهای را که در دوره خود مورد بیاعتنایی واقع شده در ردهای از فیلمهای کمدی میگنجاند که تصویری شریف را از جامعه و مناسبات انسانی بر پرده باز میتابانند.