مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
منوچهر اسماعیلی دوبلور پرآوازه ایرانی که بهتازگی درگذشت از معدود افرادی در صحنه دوبله کشور بود که برای هر کاراکتری که صداسازی میکرد پیشتر به شناخت میرسید؛ بدین معنا که او ماهیت نقش در دل درام را در وهله اول در نظر میگرفت و اگر آن کاراکتر به غیر از شمایل سینمایی، برآمده از یک واقعیت تاریخی نیز بود نسبت به هویت تاریخی آن کاراکتر هم به اشرافی میرسید تا صرفاً یک صداپیشه نباشد و بتواند در هر کنش و واکنشی که از آن کاراکتر سر میزد روحی از احساس را بدمد.
چنین نگرشی به هنر دوبله سبب شد تا اسماعیلی در کارنامه پربار هنری خود صداپیشگی روی کاراکترهای بیشماری را تجربه کند و هر خاطرهای که از نقشآفرینیهای ماندگار هنرمندان ایرانی و بینالمللی در ذهن مخاطبان به مانایی رسیده است برآمده از هنر او در استفاده درست از تارهای صوتی و کنترل حجم و اندازه صدا در موقعیتهای مختلف فیلمها و سریالها بوده است.
این ظرفیت سبب شده تا اسطورههای جهانی و وطنی بازیگری که با نقشهایشان در وجود مخاطبان ایرانی راه یافتهاند بخشی از این جایگاه تعیینکننده را مدیون صدای جادویی اسماعیلی باشند. از سوی دیگر اسماعیلی بارها در بسیاری از فیلمها و سریالها بهجای چند نقش صحبت کرد و گاه همزمان و در یک سکانس و بدون مکث و تقطیع دیالوگهای پینگپنگی شخصیتها با هم را ادا میکرد که در این میان اشاره به نمونههای مهمی چون سریال «هزاردستان» و فیلم مادر ساخته علی حاتمی و صداپیشگی اسماعیلی بهجای جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، جمشید لایق، محمدعلی کشاورز، اکبر عبدی و جمشید هاشمپور میتواند ظرفیت بالای او در پرکردن تصویر با صدای جادوییاش را نشان دهد.
گفتهها برای جایگاه والای منوچهر اسماعیلی بسیار زیاد است، اما در این مجال و بهپاس فعالیت ماندگار وی در عرصه دوبله کشور تنها به چند نمونه ماندگار از بیشمار هنرنماییهای او در عرصه صداپیشگی، صداسازی و هنر دوبله اشاره میکنم به این امید که گوشهای از عظمت هنری وی برای مخاطبان بازنمایی و این نکته دانسته شود که او جایگاهی به بلندای تاریخ سینما داشت. در ادامه ۵ نقش ماندگار را از میان فیلمها و سریالهای ایرانی که او دوبله کرد بهعنوان نمونههایی مهم از بیشمار هنرنماییهای بهیادماندنیاش در عرصه دوبله با هم مرور میکنیم.
۵/ قیصر و خان دایی – بهروز وثوقی و جمشید مشایخی: صدای انتقام و مصلحت
قیصر از همان هنگامی که در ایستگاه راهآهن پاشنه کفش خود را ور میکشد به فکر انتقام است. ذهنش جز تسویهحساب با برادران آب منگل به چیزی نمیاندیشد و در تصورش چیزی جز تیزی میان او و برادران آب منگل قاضی نخواهد بود.
اسماعیلی بهعنوان صداپیشه این نقش بهخوبی شمایل انتقام جوی قیصر را در کنار خانواده دوستی او جا میاندازد و با صداسازی استادانه میتواند تا این دو گستره حسی در تصویر سینمایی قیصر را به هم پیوند بزند.
در این میان و بهعنوان نمونه، سکانس گفتوگوی او با خان دایی (جمشید مشایخی) ازاینحیث اهمیت دارد که اسماعیلی بهجای این دو نقش در طول فیلم صحبت کرد اما در این سکانس و در جدل پینگپنگی آن دو بر سر مفاهیمی چون ناموس، غیرت و جوانمردی، اسماعیلی توانست تا مرز دقیقی را در صداسازی برای قیصر و خان دایی رعایت کند. او از یکسو صداسازی درستی برای قیصر بهعنوان جوانی زخمی و اندوهگین از مرگ خواهر و برادرش دارد و ریتم صدای خود را با واکنشهای بهروز وثوقی هماهنگ میکند و حتی در تنظیم دم و بازدم نیز بهخوبی تسلط نشان میدهد. از سوی دیگر او تلاش دارد تا با صدایی پرحجم و مردانه تصویری از یک مرد خردمند و دور از دعوا و تنش را در سیمای خان دایی قابلباور بسازد و با بیان واژههایی لوطی منشانه و تأکید بر رعایت انصاف و مردانگی در برخورد با عاملان هتک حرمت فاطی و کشتهشدن فرمان، این وجه از مصلحتجویی و محافظهکاری در خان دایی را برای مخاطبان پررنگتر سازد.
۴/ زینال بندری – جمشید هاشمپور: صدای اصالت
زینال بندری در فیلم «تاراج» یک قاچاقچی دارای اصول است. او برای خود قواعدی دارد که بههیچوجه حاضر به زیر پا گذاشتن آن نیست. منوچهر اسماعیلی بهعنوان صداپیشه این نقش بهخوبی این وجه از قاعدهمندی و سرسختی درونی زینال را با صدایش قابلباور میسازد بهگونهای که از یکسو جای دقیق و درست مکث در بیان را با حالات چهره جمشید هاشمپور در ایفای این نقش هماهنگ میکند و از سوی دیگر میتواند کاریزمای تصویری زینال و ابهت شمایل وی را با صدایی پرحجم و طنینی با صلابت برای مخاطبان جا بیندازد. اسماعیلی، اصالت درونی و شخصیت کاریزماتیک زینال را که فردی یونیک و صاحبسبک در پیشه خود است بهخوبی در قالب صدای خود به باور مخاطبان میرساند تا سکانس گفتوگوی زینال با سرگرد و آن شیوه از نگاهکردن، صحبتکردن، روشنکردن سیگار و پک زدن به آن از سوی زینال همچنان تداعیگر هنر بازیگری جمشید هاشمپور و تبحر صداپیشگی منوچهر اسماعیلی باشد.
۳/ ناخدا خورشید – داریوش ارجمند: صدای تنهایی
ناخدا در فیلم «ناخدا خورشید» در عین اینکه تداعیگر خاصی از فردی مقتدر، دارای چارچوب و در فکر منافع خانواده است، میتواند نمایهای از فرصتشناسی و قاپیدن موقعیتها نیز باشد. منوچهر اسماعیلی برای آنکه هنر صداپیشگی خود را به رخ بکشد حجم صدای خود را براساس شرایط ناخدا تعریف میکند بدین معنا که او از یکسو باید صدایی خسته و مغموم از ناخدا را هنگامی که زندگی به او فشار آورده و بار لنجش کاملاً مصادره شده و در آتش سوخته است بهگونهای با شخصیت مقاوم و سرسخت او هماهنگ کند که تصویر ناخدا در ذهن مخاطبان نشکند. اسماعیلی درعینحال تلاش کرده تا میزان استفاده از تارهای صوتیاش را با موقعیتهایی که ناخدا در آن قرار میگیرد هماهنگ سازد. در این بخش نیز اسماعیلی توانسته تا تصویر مرد خانواده را هنگامی که با همسرش است، رئیسی مهربان هنگامی که با ملول رفتار میکند یا چهرهای از یک یاغی را هنگامی که تحت وسوسههای مستر فرحان قرار میگیرد بهخوبی از طریق صدا به مخاطبان منتقل کند.
۲/ محمدابراهیم، غلامرضا و جمال – محمدعلی کشاورز، اکبر عبدی و جمشید هاشمپور: صدای قلدری، لطافت و متانت
صداپیشگی منوچهر اسماعیلی در فیلم مادر و صحبتکردن در ۳ نقش با گویشهای متفاوت سبب شد تا او بیشازپیش بر بیتکراری و یکه بودن خود در عرصه دوبله ایران صحه بگذارد. او باتوجهبه گستره متفاوتی از احساس و ادراک که در ۳ پسر ترنجبین بانو وجود داشت باید شکلی از دیالوگگویی را از سوی این بازیگران اجرا میکرد که با برداشت مخاطبان از آن شخصیتها همسو باشد.
اسماعیلی برای این منظور رگههایی از قلدری و رویکرد لمپنیستی را در محمدابراهیم شناسایی و در صدای خودش بازتاب میدهد.
این شناخت از شخصیتها به اسماعیلی کمک کرده تا بتواند دیالوگهای پرضرب و آهنگین علی حاتمی را بهدرستی ادا کند و درعینحال از عمق نفوذ هر کاراکتر بر درام غافل نباشد. چنین برداشتی سبب شده تا او بتواند هم لحن تند، زننده، همراه با نیش و کنایه و پر از قلدری محمدابراهیم را بهدرستی ادا کند و هم بتواند به جهان لطافتهای درونی غلامرضا نفوذ و با بیانی لطیف و نرم، به اکبر عبدی بازیگر این نقش کمک کند تا تصویری جذاب و یکه و دستنیافتنی از یک عقبمانده ذهنی را در تاریخ سینمای ایران به مانایی برساند.
اسماعیلی از سوی دیگر با لحنی متین و موقر توانست تا شخصیت مؤدب جمال را بهخوبی برای مخاطبان قابلباور بسازد و با آن گویش دوزبانی (فارسی و عربی) هنر تمامنشدنی خود در تیپسازی با استفاده از صدا را بار دیگر به همگان ثابت کند.
۱/ مالکاشتر – داریوش ارجمند: صدای ابهت
مالکاشتر نخعی یکی از سرداران نامی و برجسته تاریخ صدر اسلام و یکی از استوانههای نظامی حکومت علوی است که با هنرنمایی داریوش ارجمند و صداپیشگی منوچهر اسماعیلی بر تارک نقشآفرینیهای تلویزیونی میدرخشد.
منوچهر اسماعیلی برای صداسازی روی این شخصیت به چند فاکتور مهم توجه داشته است. در ابتدا او تصویر تاریخی مالک را رصد کرده است. در این تصویر ما با یک فرد نظامی حقگرا روبهرو هستیم که اهل مصلحتاندیشی نیست، علیه ظلم میایستد، بر ضد آنچه خلاف موازین شریعت است برمیآشوبد و از همه مهمتر او یکی از مهمترین ارکان حکومت حضرت علی است که به دلیل محدودیتهای نمایش معصومان در رسانههای دیداری ایران، تلاش شده تا مالک بهعنوان نمادی از علی بن ابیطالب در نظر مخاطبان بنشیند.
اسماعیلی همه این دانستههای تاریخی را به صدایش منتقل میکند و هرگونه شعف، هیجان، شرم، اندوه، سکوت، مکث، فریاد و تشکیکی را که از سوی مالک نسبت به رویدادها و شخصیتها ایجاد شده در صدایش به شکلی ماهرانه بازمیتاباند.
بهواقع اسماعیلی در دل نقش مالک، یک علی نهفته میبیند که قرار است روایت مظلومیت و تنهایی او در دل تاریخ با نگاهها و صداهای برآمده از سوی اصحابش بازگویی شود و در این میان چه نقشی کاراتر از مالک میتوان نام برد.
منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی کاراکتر مالک، خوانشی از صدا را بر مبنای فهم و ادراک عمومی نسبت به آن دوره تاریخی اجرا میکند که همواره بهعنوان یک سند زنده و پویا از هنر دوبله ایران در حافظه تاریخی مخاطبان ایرانی باقی خواهد ماند.