به نقل از توریستگاه:
با فورد اِسکورت قدیمی و زهوار دررفته ام از هِلسینکی (Helsinki) تا ترُومس (Troms) رانندگی کردم و در این سفر دوستم میکاپِکا مارکانِن (Mika-Pekka Markkanen) من را همراهی می کرد. از جزایر سِنیا (Senja) و لوفوتِن (Lofoten) دیدن کردیم و بازگشتیم. سفر ما ۱۲ روز طول کشید و در این مدت بیش از ۳۵۰۰ کیلومتر رانندگی کردیم. اکثر شب ها را در معرض باد و در داخل چادری سپری کردیم که به هیچ وجه برای اتراق کردن در فصل زمستان در نروژ مناسب نبود. یکی از شب ها که باد شدیدی می وزید، سرپناهی در یک محل اتراق متروکه پیدا کردیم و شب را در آلونکی سرد به صبح رساندیم. اگرچه آتشی برای گرم شدن وجود نداشت، اما حداقل از باد سرد در امان بودیم. یک حمام هم در آنجا وجود داشت، اما چون پول خرد برای استفاده از آب گرم نداشتیم مجبور شدیم با آب یخ دوش بگیریم.
یکی از شب های فراموش نشدنی سفرمان، شبی بود که در یک غار سپری کردیم. تمام شب قطرات آب بر روی صورتم می چکید و من را به یاد یکی از روش های شکنجه در کشور چین می انداخت. مدت ها بعد فهمیدیم که در این غار جمجمه و استخوان های متعلق به انسان هایی از دوران باستان کشف شده است. شب تولد همسفرم میکاپِکا نیز چند ساعت را به سختی در داخل ماشین سپری کردیم و سپس تصمیم گرفتیم که چادر بزنیم، اما باد شدید، چادر را از جا کند و با خود برد ولی خوشبختانه کمی آنطرف تر چادر به بوته ها گیر کرد و داخل یک گودال آب افتاد. دوربین میکاپِکا هم داخل چادر بود و کاملا خیس شد، اما آسیبی ندید. پنج دقیقه بعد سوئیچ ماشین در قفل صندوق عقب گیر کرد. مضطرب شده بودیم و شب لعنتی را نفرین می کردیم، اما کمی بعد به خودمان مسلط شدیم و سعی کردیم سوئیچ را از قفل درآوریم. نهایتاً توانستیم چند ساعت در داخل چادر خیس که سقف آن خاطر بادهای شدید دائما به صورتمان می خورد استراحت کنیم.
بسیار خوب، کافیست. فکر می کنم تا اینجا متوجه شده باشید که این سفر یک سفر مجلل در یک هتل ۵ ستاره نبود. اما اکثر شب ها ما در یک هتل ۵ میلیارد ستاره اقامت داشتیم! از عکس ها لذت ببرید.
وقتی آسمان منفجر شد
یک طوفان ژئومغناطیسی با درجه جی تو (G2) به زمین برخورد کرد و زیباترین شفق قطبی که در عمرم دیده بودم را به وجود آورد.
هتل میلیارد ستاره ای
برای گرفتن این عکس دوربین را روی سه پایه قرار دادم و آن را در حالت نوردهی ۳۰ ثانیه ای تنظیم کردم، سپس سریع به داخل چادر رفتم و با نور تصویر یک قلب را بر روی دیوار چادر انداختم.
فوران شفق قطبی
این تصویر به یک آتشفشان شباهت دارد، با این تفاوت که شفق قطبی از آن فوران می کند.
شفق قطبی زمانی که هوا به اندازه کافی تاریک شد، نمایان می شود.
کوه های شعله ور
انعکاس بلورین
آسمان سبز رنگ
رودخانه شفق قطبی
آبهایی که از کوه ها جاری می شوند، این رود ها را در ساحل ماسه ای کِوال ویکا (Kvalvika) در جزیره لوفوتِن به وجود می آورند.
هاله شفق قطبی
گاهی اوقات تنها هاله ای کم رنگ از شفق قطبی در آسمان دیده می شود و البته این نوع شفق هم زیباست.
دریای سهمگین
برخورد امواج بزرگ به صخره ها، عکس گرفتن را بسیار سخت و وحشتناک کرده بود.
برخورد شفق به زمین
این عکس مورد علاقه من در این سفر است. برای گرفتن این عکس منتظر ماندم تا صاعقه به فانوس دریایی آندِنِس (Andenes) برخورد کند و به محض آنکه که این اتفاق افتاد، فرصت کمی داشتم تا این عکس را بگیرم.
شبی در غار
در این منطقه دو غار بزرگ وجود داشت.
محل اتراق
در این عکس میکاپِکا به کمک نور، روی دیوار چادر یک تصویر مارپیچ ایجاد کرد و من این عکس را گرفتم.
طغیان
در این عکس چه چیزی می بینید؟
مرد ستاره ای
یک عکس سلفی بر روی صخره در دوردست ها
مرد غارنشین
این همان غاری است که یک شب در آن خوابیدیم و در این عکس میکاپِکا در حال حفظ تعادل خود بر روی یک سنگ بسیار لغزنده است و شفق قطبی نیز در دوردست ها دیده می شود.
اجازه ندهید بشقاب پرنده شما را با خود ببرد
این ابر بشقاب پرنده ای، حدود یک دقیقه در آسمان بود. شانس با من یار بود و توانستم عکسی از آن بگیرم . حضور دوستم در این عکس که در کنار ساحل ایستاده است، ابعاد واقعی ابر را مشخص می کند .
انفجار رنگ ها
فوران تاجی در بالای سر ما
سپیده صبح
خانه شفقی
شفق های قطبی دوست داشتنی
این یکی از بهترین شب هایی بود که تا به حال تجربه کردم.
منبع: boredpanda