مجله نماوا، ایلیا محمدی نیا
«استراحت مطلق» نگاهی تلخ و گزنده از زندگی زنی در طبقه فرودست اجتماعی است که نگاه سنتی به زن از پس تمامی پیشرفتهای تکنولوژیک هنوز دستخوش تغییری اساسی نشده است. آدمها با کمک ماهوارهها دهکده جهانی مک لوهانی را تجربه میکنند اما سواد اجتماعیشان تنها در چانهزنی قیمت ریسیورها و دیشها خودنمایی میکند نه در محتوای آنچه که در جهان کوچکی که از پس تصاویر ماهوارهها دیده میشود.
در واقع امر تکنولوژیک برای آدمهای داستان کاهانی تنها در وجه کسب سود و سرمایه نمود دارد نه ارتقا دانش و آگاهی ولو با کلاهبرداری و جعل همین امکانات وارداتی همراه باشد. سمیرا زن جوان شهرستانی که مطلقه هم هست تلاش میکند که در میانه همه سختیها و پلشتیها در میانه همه نگاههای حقیری که به زن تنها و خاصه زن مطلقه وجود دارد استقلال خود را به دست آورد. غافل از آنکه طلاق در جامعه سنتی بسته، به معنای هر گونه گسست میان یک زن و مرد که زمانی با هم زن و شوهر بودند و حال با کمک قانون و شرع هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر نداردند نیست چرا که عرف بر آمده از دل سنت که قدمتی به درازنای تاریخ این جامعه دارد قویتر از قانون و شرع عمل کرده و بر آن استیلا دارد.
حامد و تمام اطرافیان او و سمیرا همسر سابقش خوب میدانند که هیچ منطقی بین خواسته او یعنی بازگشت همسر سابقش به دامغان و ممانعت از استقلال او جهت داشتن یک زندگی مستقل که شرع و قانون به او اجازه داده است وجود ندارد، اما همه آدمهای استراحت مطلق هریک به نحوی با حامد برای رسیدن به هدفش مشارکت میکنند. سمیرا نیز به عنوان زنی تنها و مطلقه در این جامعه در میان آدمهای رنگ به رنگ آن در نهایت یک قربانی از پیش تعیین شده است. سمیرا نه می خواهد تن به خواسته احتمالا نامشروع خسروی به عنوان نماینده بخش سرمایهداری بدهد و نه اینکه برای کسب استقلالش که در ظاهر قانونی از مزایای آن بهره مند است ارزشهای انسانیاش را نادیده بگیرد. در نهایت تصمیم به بازگشت به دامغان میگیرد که به گفته خودش بعد از طلاق با حامد جرات تنها رفتن تا سر کوچه را هم ندارد.
رضوان دیگر زن حاضر در فیلم نیز روزگاری بهتر از سمیرا ندارد او هم درگیر سنتهایی است که از گذشته به یادگار دارد و رفتن به کلاس زبان خارجی نیز دردی از او درمان نخواهد کرد. او با هر حرف و پچپچهای تغییر نگاه میدهد و همانگونه به سمیرا نگاه میکند که حامد انتظارش را دارد غافل از اینکه او خود به دلیل تنشهایی که با داوود همسرش دارد احتمالا قربانی تازه این تفکر خواهد بود. که هم او و هم سمیرا در نهایت سرنوشتی چون پیرزن مستاجر فیلم را خواهند داشت که سرو سامانی ندارد و در جستوجوی سقفی به انتظار نشسته است.
«استراحت مطلق» برشی کوتاه از آدمهای حاشیهای جامعه ایرانی است، اما زنانی چون سمیرا تا زمانی که نگرش نسبت به سواد اجتماعی تغییر نکرده باشد در دیگر طبقههای اجتماعی شرایطی مشابه با سمیرای فیلم استراحت مطلق خواهند داشت.
فیلم کاهانی با نگاه اجتماعی انتقادی تعمدا روایت کلاسیک در قصهگویی را کنار گذاشته تا مساله سمیرا و آدمهای پیرامونی او بیشتر در ذهن مخاطب رسوب کند. اینکه آدمها در این جامعه گویی ناگزیر از استراحت مطلق اجباری هستند. همانند آنچه که بر سمیرا رفت.